به دی ماه در زبان لکی مونگ نوروژ میگن. دلیل هم برگزاری جشن آگر نوروزی در این ماه هست.
در تقویم لری بختیاری
ما چِلَma chela:دی ماه
دی دهمین ماه سال است.
دی در پارسی میانه به شیوه دَی بوده است و نه دِی.
دی : دون don یخ زدن
دی : دون d�n دیروز
گاهی از لفظ دی مراد سرما باشد. ( آنندراج ) . زمستان و سرما. ( شرفنامه منیری )
خوش نازکانه می چمی ای بادنوبهار
کآشفتگی مبادت از آشوب باد دی.
حافظ.
... [مشاهده متن کامل]
پشه کی داندکه این باغ از کی است
در بهاران زاد و مرگش در دی است.
مولوی.
در معنی فصل زمستان و سرما به کار رفته
دی. ( اِ، ق ) روز گذشته و آن را دیروز گویند و در سراج اللغات نوشته که دی بکسر بمعنی روز گذشته است. ( از غیاث ) . روز گذشته را گویند. ( برهان )
مار یغتنج اگرت دی بگزید
نوبت مار افعی است امروز.
عمدا بامعنی چراغ بدان نوشتم که چراغ دان را محل نگهداری چراغ نخوانند ونگویند خورشید چراغدان و عالم فانوس. . وگرنه خود رباعی. . . خورشید چراغ، دان و عالم فانوس. . . یعی خورشید را چراغی بدان و عالم را فانوسی
... [مشاهده متن کامل] که با نور این چراغ روشن است ضمنا در قدیم فانوس دستگاهی بود مانند فضای کهکشان راه شیری که سیارات را خیام در او تعبیه کرده بود و هرکه نام چراغ دستی رافانوس نهاد به علم نجوم و حضرت خیام خیانت کرده است شکر خدا عمر چراغ دستی بپایان رسید و چنانچه کسی آنرا جهت دکور نگهداری میکند نامش چراغ دستی است و فانوس نام دستگاه فانوس خیال خیام است
از، دی، که گذشت ز، دی، دی گر یاد نکن
فردا که نی آمده است فریاد نکن.
شعر را با زبان محاوره و صنعت جنّاس یعنی چند واژه هم شکل و هم جنس هم ولی در معنی متفاوت دی اول هم جناس و هم صنعت ایهام دارد که عقیده من بر آن است که ایهام سوغات و ره آورد کم سواد ها بوده و ابهام باید باشد چون معنی مبهم است گرچه ایهام هم به معنی مبهم است ولی ادبیات را شلوغ کرده اند چون مفعول نمیشود و میهم نداریم پس دی اول مبهم هم برج ومنزل جدی دی ماه است و هم بر سپری شدن زمان ولحظات و اوقات عمر مثل دیروز دیشب دی پریروز دیپریشب که باز دی پسپریروز و دی پس پری شب پس پیشوند دی به معنی گذشته و سپری شده حکایت دارد که حضرت خیام میگویداز او دیگر یاد نکن و فرق حکیمان فلاسفه با عارفان همین نکته علمی است که از داشته های خود میگویند نه نداشته های واهی و خیالی حضرت حافظ عارف بزرگ میگوید منملک بودم و فردوس برین جایم بود نه مدرکی دارد و نه نشانی از فردوس میتواند بدهد فقط وفقد یک خیالات واهی و پوچ و بودم بودم هم هیچ ارزشی ندارد آنچه هستی و داری روکن مانند فیلسوف مشرق زمین خیام و ابن سینا و حاج ملاهادی سبزواری بودم بودم سخن ملایان دروغگو است والی قرآن مجید هم نمیگوید برای بهشت خلق شده ای بلکه میفرماید انی جاعل و فی الارض خلیفه من میخواهم جانشین خودم را در زمین خلق کنم حال پیش جانشین خدا در زمین ملک چه ارزشی دارد که حافظ به آن فخر میکند فیلسوف دیگر مشرق زمین حاج ملا هادی اسرار سبزواری به زیبائی تمام میفرماید.
... [مشاهده متن کامل]
اختران پرتو مشکات دل انور ما
دل ما مظهر کل، ، کل همگی مظهر ما
نه همین روی زمین را همه باب اللّهیم
نه فلک در دورانند بدور سرما
نزد ما پیر فلک طفل دبستانی است
فلسفه مقتبس است از دل دانشور ما
افتخار میکند که فلسفه وحی منزل الهی نیست بلکه برخاسته از دل دانش پیشه ما برخاسته پس زیبایی اشعار فلاسفه مانند ابن سینا و خیام وحاج ملا هادی سبزواری در زیبائی بیان علمی آنها است. . .
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید. چراغ بدان و عالم فانوس
ما چون صوری گرد او گردانیم
این رباعی بالا تمام فرمول ساختن دستگاه نمایش تصویر و عکس متحرک و یا دستگاه آپارات سینما که نتیجتا تبدیل به تلوزیون و انترنت امروزی شد و اول خودشدستگاه فانوس خیال را برای نشان دادن کرات آسمانی ساخت که بعدا فانوس خیال وسیله سرگرمی شاهان و شاهزادگان و ثروتمندان شد
دی از ریشه و مصدر دا به معنی دادن ، بخشیدن و آفریدن در کلمات دادار به معنای آفریدگار
دی از ریشه زَیَنَ، دیَنَ، دی در معنای اولین ماه زمستان
دی=سپری شدن اوقات یا زمان را گویند مانند دیروز دیشب که به ان دوش هم میگویند
دی یا دا یا همان خ دا به معنای آفریننده یا زاینده و مادر است در لر ی بختیاری دا به معنای مادر است
در لری ممسنی، دی یعنی مادر
دِی در زبان بختیاری روستای دوله سیب به معنی عزیزم هست
دی dii
در گویش شهربابکی به معنی دیگه ، دیگر ، است ، مخفف دیگر
dii به معنی دیروز
dey برج دی
در لهجه عرب خمسه استان فارس برخی کلمات فارسی قدیمی وجود دارد و از جمله کلمه ؛ دِى د به معنی پستان مادر بکار می رود که احتمالا از همین کلمه دى گرفته شده و فارسی است.
دی ( dey ) به معنی ماه است.
دی ( di ) به معنی دیروز است.
دیچ
دی در زبان اچمی و رویدر میشو مادر
در زبان لری دی ( di ) ریشه دیدن و دود است.
دی تفنگ : روزنه دید تفنگ.
دِی = مادر ( لری )
دِی = آفریننده ( اوستا )
دِی = ماه اول زمستان
شب یلدا = شب دادا ( لری ) به مَنای شب مادر بزرگ
زمستان = ننه سرما ( آمیانه و باستانی )
دنیا = دِینا، داینا، دُینا ( لری ) ( دنیا هم آفرینندگی دارد ) ، مادر طبیعت
مَنای دِی در واژه های بالا نزدیک به هم است.
دی با تلفلظ di : در گویش بختیاری علاوه بر معنی گفته شده معنای دود هم می دهد
دِی و دِیی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال:
دی مُمُّد:دایی محمد.
حاج دِیی: حاج دایی.
دیdey یعنی خدامستندبه دانشنامه مزدیسنی همریشه باdaaدرلری شمالی وباdeyدرلری جنوبی ممسنی وهمریشه بهdiدرکرمانجی خراسان یعنی مادر، واژه دا باواژه زاzaaهمریشه می باشد ودر واقع دا یعنی آفریدن درپارسی باستان ، مخرج d و zیکی می باشدبنابراین
... [مشاهده متن کامل]
dioایتالیایی dieuفرانسه، diaایرلندی، zotدرآلبانی، zeuرومانی، diuکرسی، deuکاتالان، diosاسپانیایی، deus پرتغالی وگالیسی، diaدراسکاتلندی گالیک، dieveلیتوانی ، dievsلتونی، divفارسی وdeviyanدر زبان سینهالی سریلانکا وzeusیونانی ازهمین ریشه بنظرمی رسند. تغییرات تلفظی بدلیل ابدال حروف به یکدیگربوده و واژگان دایی ودادا ودده هم ازهمین ریشه بنظرمیرسند.
دی یعنی خدامستندبه دانشنامه مزدیسنی . dioایتالیایی وdieuفرانسه یعنی خدایا آفریدگار
در اوستا " دتشو " detesho به معنای خالق ، آفریننده .
دیروز ، روز قبل
بانک دی، از روی بیت شعری از خیام گرفته شد. از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن. و همچنین در انگلیسی به معنای روز است که به لحاظ بار معنایی به روز بودن و تبلیغات خودزایی واژه، انتخابی دوگانه است. روزت را دریاب،
... [مشاهده متن کامل] بیست و چهارساعت، این روز از آن توست به قدر کفایت فرصت هست تا روزی بزرگ شود. لوگوی این بانک که خط شکسته دی است و نیز نماد بینهایت را تداعی می کند برداشت ما، من و دوستم، است.
دی=دیو دیوا دیوان فرشته الهه
دیروز=الهه روز
امروز=مادر روز
فردا= فر مادر
دی *دا*در زبان لری به مادر می گویند
دی نام فرشته ماه دی است
دی. ( زبان مازنی ) ، دود. " تش دی . " دود آتش.
[دِی] به معنی مادر است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)