دوپیکر

/dopeykar/

لغت نامه دهخدا

دوپیکر. [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) مزدوج. مثناة. ( یادداشت مؤلف ). || پرگاله.( شرفنامه منیری ). پاره و لخت. دوپاره :
اگر دشمن تو دوپیکرشود
سراپا ز تیغت دوپیکر شود.
( مؤلف شرفنامه منیری ).
|| دوشاخه. دوپر. دوپره :
به تیری دوپیکر شکار افکنی.
نظامی.

دوپیکر. [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] ( اِخ ) برج سوم از دوازده برج فلکی که به عربی آن را جوزا گویند و برج مذکور به صورت دو کودک برهنه است که پی همدیگر درآمده اند به همین جهت در عربی توأمان نیز گویند. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). جسدین. توأمان. ( یادداشت مؤلف ). جوزا را گویند. ( فرهنگ اوبهی ). برج سوم از دوازده برج فلکی که جوزا نیز گویند و آن را خانه عطارد دانند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از شرفنامه منیری ). ایشان. [ خوارزمیان ] جوزا را در جمله بروج به جای «توأمان » محسوب دارند و این جوزاء صورت جبار است و اهل خوارزم این برج را «اذویچگریک » گویند و معنای آن «ذوالصنمین » و این معنی مقتضای با «توأمان » است. ( آثار الباقیة چ زاخائو، ص 238 از ذیل برهان چ معین ) :
چو پیدا شد آن چادر عاج گون
خور از بخش دوپیکرآمد برون.
فردوسی.
همان تیر و کیوان برابر شده ست
عطارد به برج دوپیکر شده ست.
فردوسی.
یکی تاج زرینش بر سر نهیم
همان تخت او بر دوپیکر نهیم.
فردوسی.
به بالا ز سرو سهی برتر است
چو خورشید تابان به دوپیکرست.
فردوسی.
بزرگ شهری و در شهر کاخهای بزرگ
رسیده کنگره کاخها به دوپیکر.
فرخی.
چو سیمین زنخدان معشوق زهره
چو رخشنده رخسارگانش دوپیکر.
فرخی.
شد اندر فلک تنگ جای ستاره
ز بس گوی کانداختی بر دوپیکر.
فرخی.
یکی کاخ شاهانه اندر میانش
سر کنگره بر کران دوپیکر.
فرخی.
سپهسالار ایران کز کمانش
خورد تشویرها برج دوپیکر.
عنصری.
فلک چو چاه لاجورد و دلو او
دوپیکر و مجره همچو نای او.
منوچهری.
دوپیکر چو تختی و اکلیل تاجی
ز نثره نثاری و طرفه چو حملی.
منوچهری.
نماینده بر گنبد تیزپوی
دوپیکر تو گویی چو زرینه گوی.
اسدی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

صورت سوم از منطقه البروج جوزا توامان .
نام برج سوم ازدوازده برج فلکی ماننددوکودک برهنه
مزدوج . مثناه . پاره و لخت .

فرهنگ معین

( ~. پِ کَ ) (اِ. ) جوزا، سومین برج از برج های دوازده گانه که خورشید در حرکت ظاهری خود در خردادماه در این برج دیده می شود.

فرهنگ عمید

برج سوم از دوازده برج فلکی به صورت دو کودک برهنه، خانۀ عطارد، جوزا.

دانشنامه عمومی

صورت فلکی دوپیکر که با نام عربی جوزا یا توأمین[ ۱] هم نامیده می شود یکی از صورت های فلکی منطقةالبروج است و در شب های زمستان قابل مشاهده است. بین صورت های فلکی گاو از شرق، خرچنگ از غرب، ارابه ران از شمال و سگ کوچک و تک شاخ از جنوب واقع شده است.
خوشه باز مسیه ۳۵ یا ان جی سی ۲۱۶۸ با فاصلهٔ ۲۸۰۰ سال نوری از زمین در این صورت فلکی قرار دارد.
به ترتیب روشنی:
رأس پیکر پیشین ( بتا دوپیکر )
رأس پیکر پسین ( آلفا دوپیکر )
هنعه ( گاما دوپیکر )
پس پای ( مو دوپیکر )
مبسوطه ( اپسیلون دوپیکر )
پیش پای ( اتا و ایوتا دوپیکر )
• زِرّ ( خی دوپیکر )
وسط السماء ( دلتا دوپیکر )
مقبوضه ( زتا دوپیکر )
عکس دوپیکرعکس دوپیکر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

twins (اسم)
توام، برج جوزا، دو پیکر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دوپیکردوپیکردوپیکردوپیکردوپیکر

بپرس