دوره

/dowre/

مترادف دوره: دوران، زمانه، زمان، عصر، عهد، موسم، نوبت، وقت، هنگام، دنیا، روزگار، مرور، دور، محیط، سیر، گردش، احاطه

برابر پارسی: چرخه

معنی انگلیسی:
age, circle, course, cycle, day, distance, epoch, era, period, bout, circuit, edition, heat, round, interlude, rd, revision, run, series, spell, streak, stretch, today, turn, year, generation, set, review, recaptitulation, perimeter, contour, rim, going round, given in turn

لغت نامه دهخدا

( دورة ) دورة. [ دَ رَ ] ( ع اِ ) گردش. || دایره ٔکوچک. ( ناظم الاطباء ). || گردی. ( دهار ).
دوره. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) مرتبان کوچک. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ). مرتبان کوچک که در میان آن شهد و معجون نگاهدارند. ( غیاث ) ( آنندراج ).

دوره. [ دَ / دُو رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) پیرامون. پیرامن. گرد. گرداگرد. دور. حول. ( یادداشت مؤلف ). || دایره. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( شرفنامه منیری ). دور. گردش دایره وار امری یا چیزی.
- مهمانی دوره ؛ مهمانی دسته جمعی عده ای به نوبت. ( یادداشت مؤلف ).
|| روزگار. زمانه. جهان. دنیا. دوران. ( یادداشت مؤلف ). || گردش : یک گردش دوره شانزدهم مجلس شورای ملی. ( یادداشت مؤلف ). || عهد. ( ناظم الاطباء ). مدتی معین که به امری اختصاص دارد. عصر. هنگام. وقت. دور: دوره سلطنت احمد شاه. ( از یادداشت مؤلف ). || دوره تحصیلی ، هریک از قسمتهای ابتدایی و متوسطه و عالی آموزشی با برنامه و حدود و نظامات خاص. || هر یک از دو بخش تحصیلات متوسطه : دوره اول ( از سال اول تا سوم ) دوره دوم ( از سال چهارم تاششم ). ( فرهنگ فارسی معین ).
- دوره فلز ؛ یکی از اعصار چهارگانه ای که بشر پیموده است. مراحلی را که بشر پیموده است به چهار عهد تقسیم می کنند: اول عهد احوال ابتدایی. دوم -عهد حجر. سوم - عهد فلز، که تقریباً از هفت هزار سال قبل از میلاد شروع می شود. در این عهد انسان سنگهای معدنی را آب کرده از آن فلز بدست آورده است این دوره را هم به سه دوره تقسیم کرده اند دوره مس ، دوره مفرغ ، دوره آهن. برخی از علما یک قسمت هم بر این قسمتها افزوده و دوره چهارم را دوره زغال سنگ نامیده اند و زمان ما را جزء آن دانند. کشف مس و طلا زودتر صورت گرفت زیرا آن دو غالباً در طبیعت بطور خالص یافت می شود. بعد مس را با قلع امتزاج داده مفرغ را بدست آوردند. این اختراع باعث پیشرفت زیاد در صنعت شد ولی جای سنگ تراشیده را نگرفت و فقط از اهمیت سنگ وقتی کاست که آهن بدست آمد و دوره آهن آغاز گردید. ( از ایران باستان ج 1 صص 5 - 6 ).
- دوره نهفتگی ؛ دوره کمون. ( از لغات مصوب فرهنگستان ).
|| ایام زندگانی. ( ناظم الاطباء ). || بازخواندن درس های خوانده شده. ( از ناظم الاطباء ). عمل دوباره خواندن دروس هفته یا ماه یا سال گذشته را.
- دوره خواندن ؛ خواندن تمام درسهای گذشته هفته یا ماه یا سال. ( یادداشت مؤلف ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رسام و حکاک فرانسوی ( و.استراسبورگ ۱۸۳۲ - ف. ۱۸۸۳ م . ) استاد بزرگ چکاکی روی چوب .
گردش، گردش گردچیزی، یک دورگردیدن، یک بارگردیدن
( اسم ) ظرفی که دهانه آن مسطح باشد مرطبان کوچک .
گوستاو رسام و حکاک فرانسوی .

فرهنگ معین

(دُ رِ ) [ ع . دورة ] (اِمص . ) مدت زمان معین .

فرهنگ عمید

۱. گردش، گردش گرد چیزی، یک دور گردیدن، یک بار گردیدن.
۲. (اسم ) عهد و زمان.
۳. (موسیقی ) [قدیمی] اُکتاو، گام.
سبوی بزرگ که دو دسته دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

[گردشگری و جهانگردی] ← دورۀ آموزشی
{period} [باستان شناسی، زمین شناسی] هر بازۀ زمانی بر پایۀ مدارک باستان شناختی که محدودۀ زمانی و مکانی آن دقیقاً مشخص باشد [زمین ] واحد زمان زمین شناختی که کوچک تر از دوران و بزرگ تر از دور است
{rotation , tree-age rotation} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] فاصلۀ زمانی میان زادآوری تا رسیدن درختان به دار قابل برداشت
[فیزیک] ← دورۀ تناوب

گویش مازنی

/doore/ کندو & اطراف – حوالی - دوباره خوانی ۳وسیله ای برای کره گیری ۴گاو ماده ی آبستن & ظرف سفالی بزرگ برای آش جو یا گندم، که درتنور و در این ظرف پزند & محاصره

واژه نامه بختیاریکا

بِر
سرین
وِلی وِلی

دانشنامه عمومی

دوره (تاش اوا). دوره ( به لاتین: Devre ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در تاشوا واقع شده است. [ ۱]
عکس دوره (تاش اوا)

دوره (جدول تناوبی). در جدول تناوبی عناصر شیمیایی، ( جدول مندلیف ) این جدول ٧ دوره و ١٨گروه دارد. هر ردیف افقی جدول، که نشان دهنده چیدمان عنصرها برحسب افزایش عدد اتمی است، دوره نام دارد؛ درحالی که هر ستون، شامل عنصر ها با خواص شیمیایی مشابه است و گروه نامیده می شود. بدیهی است خواص شیمایی عنصر های که در یک دوره از جدول جای دارد، متفاوت است. با پیمایش هردو از چپ به راست خواص عنصر ها بطور مشابه تکرار میشود؛از این رو چنین جدولی را جدول دوره ای ( تناوبی ) عنصرهانامیده اند. عنصرهای موجود در هر دسته تعداد لایه های الکترونی یکسانی دارند. در عنصرهای یک دوره، هر عنصر از عنصر قبلی اش ( از نظر شمارهٔ گروه ) یک پروتون و یک الکترون بیشتر دارد و خاصیت فلزی کمتر و الکترونگاتیوی و بار مؤثر هستهٔ بیشتری دارد.
با افزایش عدد اتمی، لایه های اتم تقریباً به ترتیبی که در تصویر سمت راست نشان داده شده است از الکترون پر می شوند. پرشدن هر لایه به معنی رفتن به دورهٔ بعدی در جدول تناوبی است.
در بلوک اس و بلوک پی عناصر هر دوره خواص نسبتاً مشابهی دارند و شباهت در خواص، کمتر در عناصر یک گروه دیده می شود. اما در بلوک دی در خواص عناصر هر دوره نیز شباهت وجود ندارد و در بلوک اف نیز، به خصوص در عناصر دستهٔ لانتانیدها شباهیت بسیاری در خواص عناصر هر دوره دیده نمی شود.
با دسته بندی عناصری که به طور طبیعی در زمین وجود دارند در جدول تناوبی ۱۶ دوره تشکیل می شود.
دورهٔ نخست با ۲ عنصر هیدروژن و هلیوم کمترین تعداد عناصر را دارد. این دو عنصر از قاعده هشت تایی ( اکتت ) پیروی نمی کنند. هلیوم مانند یک گاز نجیب رفتار می کند و بنابراین جزو گروه هجدهم ( گازهای نجیب ) به شمار می رود و از طرفی هم به علت ساختار هسته ای اش به بلوک اس تعلق دارد و بنابراین گاه به عنوان عنصر عضو گروه دوم ( قلیایی خاکی ) به شمار می رود، و گاه هر دو. هیدروژن به آسانی یک الکترون می دهد و می گیرد و بنابراین می توان آن را جزو هر دو گروه نخست و هفدهم ( هالوژن ها ) به شمار آورد.
• هیدروژن ( H ) فراوان ترین عنصر از میان عناصر است و حدود ۷۵٪ جرم جهان را تشکیل می دهد. [ ۱] هیدروژن یونیده شده ( بار منفی ) در واقع یک پروتون است. ستارگان رشتهٔ اصلی در حالت پلاسما عمدتاً از هیدروژن تشکیل شده اند. هیدروژن در حالت عنصر در زمین بسیار کمیاب است و به صورت صنعتی از متان و دیگر هیدروکربنها ساخته می شود. هیدروژن با بیشتر عناصر ترکیب می شود و در آب و بیشتر ترکیب های زیستی وجود دارد. [ ۲]
• هلیوم ( He ) معمولاً در حالت گاز است مگر شرایط خیلی خاص. [ ۳] دومین عنصر سبک و دومین عنصر فراوان در گیتی است. [ ۴] بیشتر هلیوم جهان در طی انفجار بزرگ پدید آمد، لیک همواره از راه همجوشی هسته ای در ستارگان نیز در حال پدیدآمدن است. [ ۵] هلیوم در زمین بسیار کمیاب است و فقط به طور طبیعی بر اثر واپاشی برخی عناصر رادیواکتیو زمین ساخته می شود. [ ۶]
عکس دوره (جدول تناوبی)

دوره (رود). رودخانه دور ( به انگلیسی: Dore ( river ) ) رودخانهای است که در فرانسه جریان دارد. [ ۱]
عکس دوره (رود)

دوره (صحرای غربی). دوره ( به فرانسوی: Daoura ) یک منطقهٔ مسکونی در مراکش است که در استان طرفایه واقع شده است. [ ۱] دوره ۳۱٫۵۸ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۱۰۸ نفر جمعیت دارد.
عکس دوره (صحرای غربی)

دوره (لبنان). دوره یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در استان جبل لبنان واقع شده است. [ ۱]
عکس دوره (لبنان)

دوره (کوکولوگو). دوره شهری در شهرستان کوکولوگو در استان بولکیمده در بورکینافاسوی غربی مرکزی است جمعیت آن ۲۸۵۶ نفر است.
عکس دوره (کوکولوگو)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دوره (شیمی)
رجوع شود به:جدول تناوبی عناصر

جدول کلمات

برهه

مترادف ها

space (اسم)
جا، دوره، فضا، وسعت، مساحت، فاصله، مدت معین، زمان کوتاه، حیز

course (اسم)
جریان، دوره، جهت، سمت، مسیر، روش، اصول، در طی، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان

age (اسم)
عصر، سن، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد

era (اسم)
عصر، دوره، عهد، دوران، تاریخ، عصرتاریخی، اغاز تاریخ

period (اسم)
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی

term (اسم)
دوره، شرط، لفظ، مهلت، مدت، هنگام، اصطلاح، شرایط، نیمسال، جمله، روابط، میعاد، دوره انتصاب، ثلث تحصیلی

cycle (اسم)
دوره، دور، چرخ، چرخه، سیکل، دوره گردش، یک سری داستان درباره یک موضوع

set (اسم)
دوره، جهت، مجموعه، دستگاه، دست، دسته، یک دست

periodicity (اسم)
دوره، تناوب، نوبت، دوری، حالت تناوبی

periphery (اسم)
پیرامون، دوره، محیط، حدود، جنب، سطح بدن

stretch (اسم)
دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، مدت، ارتجاع، خط ممتد

spell (اسم)
حمله، دوره، طلسم، افسون، جادو، جذابیت

circuit (اسم)
جریان، دوره، گردش، دور، محیط، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس

stadium (اسم)
دوره، میدان ورزش، مرحله، ورزشگاه

epoch (اسم)
عصر، دوره، عهد، زمان، مبدا تاریخ، حادثه تاریخی، اغاز فصل جدید، عصرتاریخی

felly (اسم)
دوره

فارسی به عربی

امتداد , تعبیر , دائرة , عصر , عمر , عهد , فترة , فصل , فضاء , محیط , ملعب , مهنة

پیشنهاد کاربران

در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.
بنا بر کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر فره وشی ، چاپ سوم ، برگه ۲۴۴، دوره یک واژه پهلوی است که به صورت دورک تلفظ می شود
دورهدوره
دوره ( به عربی: الدورة ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان عکار واقع شده است. دوره ۷٫۰۱ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۶۸۹ نفر جمعیت دارد و ۶۸۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
دوره
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/دوره_(عکار)
از دوره پارسی تر ندیدم، در پارسیگ هم دورگ می گفتند مانند برنامه برنامگ، تازه تازگ…
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Epoch
یک اجرای کامل از مجموعه داده آموزشی از طریق الگوریتم به عنوان یک دوره در یادگیری ماشین نامیده می شود.
چهار چوب، پیرامون رینک
چرخه
داو
گردون
دو /همان گونه که می گویند: دو به دستش افتاده که در مینای دوره یا نوبت به دستش افتاده
داو، بازه
دوره با تلفظ ( او ) در گویش یزدی یعنی خُمره ی سفالی
در پهلوی " دورک " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس