[ویکی فقه] دلالت نهی نفسی بر فساد، بحث از دلالت یا عدم دلالت نهی نفسی بر فساد متعلق آن است.
دلالت نهی نفسی بر فساد، مقابل دلالت نهی غیری بر فساد بوده و منظور از آن، این است که اگر نهی نفسی متوجه معامله یا عبادتی شود آیا بر فساد منهیٌ عنه آنها دلالت می کند یا نه. قبل از پرداختن به پاسخ، لازم است دانسته شود که در نهی نفسی، نهی مولا به نفس فعل تعلق می گیرد، مانند: نهی شارع از روزه گرفتن در عید فطر و عید قربان و یا نهی مولا از اقامه نماز در مکان غصبی .
دیدگاه اصولیون
اصولیون درباره دلالت نهی نفسی بر فساد اختلاف دارند:۱. بیشتر آنها نهی نفسی از عبادت را سبب فساد آن می دانند؛ ۲. « ابوحنیفه » و « شیبانی » معتقدند نهی نفسی چه در معاملات چه در عبادات بر صحت دلالت می کند؛ ۳. برخی میان معاملات و عبادات تفصیل داده و گفته اند: اگر نهی نفسی متوجه عبادات گردد، بر فساد، و چنان چه به معاملات تعلق گیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۴. مشهور اصولیون همانند مرحوم « محقق خراسانی» میان تعلق نهی نفسی به مسبب یا تسبّب معامله و تعلق آن به سبب تفصیل داده و گفته اند در صورت اول، نهی بر صحت، و در صورت دوم، بر عدم صحت دلالت می کند؛۵. عده ای دیگر همانند مرحوم « محقق نایینی » از لحاظ سبب و مسبب در معامله تفصیل داده اند؛ به این معنا که اگر نهی مولوی به مسبب تعلق گیرد، بر فساد، و اگر به سبب تعلق بگیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۶. مرحوم « شیخ عبدالکریم حائری » معتقد است:اگر نهی به عقود و ایقاعات به لحاظ آثار آنها تعلق گیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۷. گروهی این گونه تفصیل داده اند که اگر نهی به تسبب معامله ایجاد معامله به سبب و آلت خاصی تعلق بگیرد، مانند: «لاتتملک شیئا بالربا» و یا به نتیجه آن تعلق گیرد مانند: «لاتاکل ثمن الخمر» که نهی به ثمنی تعلق گرفته که نتیجه عقد است در هر دو صورت، نهی بر فساد منهیٌ عنه دلالت می کند.
دلالت نهی نفسی بر فساد، مقابل دلالت نهی غیری بر فساد بوده و منظور از آن، این است که اگر نهی نفسی متوجه معامله یا عبادتی شود آیا بر فساد منهیٌ عنه آنها دلالت می کند یا نه. قبل از پرداختن به پاسخ، لازم است دانسته شود که در نهی نفسی، نهی مولا به نفس فعل تعلق می گیرد، مانند: نهی شارع از روزه گرفتن در عید فطر و عید قربان و یا نهی مولا از اقامه نماز در مکان غصبی .
دیدگاه اصولیون
اصولیون درباره دلالت نهی نفسی بر فساد اختلاف دارند:۱. بیشتر آنها نهی نفسی از عبادت را سبب فساد آن می دانند؛ ۲. « ابوحنیفه » و « شیبانی » معتقدند نهی نفسی چه در معاملات چه در عبادات بر صحت دلالت می کند؛ ۳. برخی میان معاملات و عبادات تفصیل داده و گفته اند: اگر نهی نفسی متوجه عبادات گردد، بر فساد، و چنان چه به معاملات تعلق گیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۴. مشهور اصولیون همانند مرحوم « محقق خراسانی» میان تعلق نهی نفسی به مسبب یا تسبّب معامله و تعلق آن به سبب تفصیل داده و گفته اند در صورت اول، نهی بر صحت، و در صورت دوم، بر عدم صحت دلالت می کند؛۵. عده ای دیگر همانند مرحوم « محقق نایینی » از لحاظ سبب و مسبب در معامله تفصیل داده اند؛ به این معنا که اگر نهی مولوی به مسبب تعلق گیرد، بر فساد، و اگر به سبب تعلق بگیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۶. مرحوم « شیخ عبدالکریم حائری » معتقد است:اگر نهی به عقود و ایقاعات به لحاظ آثار آنها تعلق گیرد، بر صحت دلالت می کند؛ ۷. گروهی این گونه تفصیل داده اند که اگر نهی به تسبب معامله ایجاد معامله به سبب و آلت خاصی تعلق بگیرد، مانند: «لاتتملک شیئا بالربا» و یا به نتیجه آن تعلق گیرد مانند: «لاتاکل ثمن الخمر» که نهی به ثمنی تعلق گرفته که نتیجه عقد است در هر دو صورت، نهی بر فساد منهیٌ عنه دلالت می کند.
wikifeqh: دلالت_نهی_نفسی_بر_فساد