شیبانی

/SeybAni/

معنی انگلیسی:
name of a tribe

لغت نامه دهخدا

شیبانی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به
شیبان که قبیله ای است.

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) شعبه دوم از ایل عرب ( از ایلات خمسه فارس ). ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ). این شعبه به تیره های ذیل منقسم میگردد : پاپتی ، ابوالحسنی ، اردال ، پلنگی ، تکریتی ، حسانی ، کتی ، کویچه ، کلاریشی ، ولیشاهی ، شاه سواری ، خوشنامی ، عمادی ، مهاری ، فریدی ، ابوالحاجی ، سنوده ، صباحی ، غلامشاهی ، لواردان ، الوانی ، بنی عبداللهی و غیره. ( یادداشت مؤلف ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمد ( 223 - 298 هَ. ق. ) ملقب به ابوالیسر. ریاضی دان و نویسنده و ادیب. اصل او از بغداد، و مدتی در قیروان مقیم بود و ریاست دیوان انشاء را از طرف بنی الاغلب و پس از آنها از طرف فاطمیین تصدی نمود و بر این حال بود تا آنکه درگذشت. او راست : سراج الهدی در معانی و اعراب قرآن. مسند در حدیث و قطب الارب و لقطالمرجان در ادب. ( از اعلام زرکلی چ 2 ج 1 ص 57 ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن الاثیر الجزری ، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم... شیبانی جزری. رجوع به ابن اثیر شود.

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن الربیع الشیبانی. رجوع به ابن الربیع شود.

شیبانی. [ ش َ] ( اِخ ) ابوالاسود. رجوع به أبوالاسود شیبانی شود.

شیبانی. [ش َ ] ( اِخ ) ابوامیه. تابعی است. ( یادداشت مؤلف ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوبکر احمدبن عمر معروف به الخصاف ( متوفی 261 هَ. ق. ). فقیه و مقرب درگاه خلیفه عباسی المهتدی باﷲ. چون المهتدی بقتل رسید خانه و کتابخانه او را بغارت بردند. شیبانی مردی پرهیزگار بود و از کار دست خود ارتزاق مینمود. او راست : الوصایا. الحیل. الشروط. الرضاع. السجلات. ادب القاضی ، و غیره. ( از اعلام زرکلی چ 1 ج 2 ص 420 ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوعلی عبداﷲبن بکیر شیبانی ( از فطحیه ). از جمله کسانی است که بجعل اخبار و داخل کردن آنها در احادیث مرویه ائمه مشهور شده اند. ( خاندان نوبختی عباس اقبال ص 72 ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابومحمد. او راست : شرح ثمره بطلمیوس. ( یادداشت مؤلف ).

شیبانی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابونصر فتح اﷲخان بن محمدکاظم خان بن محمدحسین خان شیبانی کاشانی. از شعرای مشهور فصیح بلیغ قرن سیزدهم هجری ( متوفی 1308 هَ. ق. ). ترجمه احوال اودر مجمع الفصحاء ج 2 صص 224 - 245 و طرایق الحقایق ج 3 ص 196 و نیز در رساله ای که بقلم میرزا محمدعلیخان مجیرالدوله در شرح احوال معاریف طایفه شیبانیان منتشر شده مسطور است و سطور ذیل از آن رساله است : ابونصر شیبانی طبعی قادر و سرشار چون بحری زخار داشت و الحق مانند یکی از شعرای خوب سبک ترکستانی شعر می سرائید. نثر را نیز شیرین و خوش می نگاشت. کتابی نیز موسوم به «درج درر» مشتمل بر نظم و نثر از نتایج خامه وی بطبع رسیده که از هر جهت مطبوع است. و نیز آن مرحوم در سلک اهل تصوف و عرفان سالها در کسوت درویشی بود و با فقرا و دراویش و اهل حال مجانست و مؤانستی بکمال داشت چنانکه از بسیاری اشعار و کلمات مسلک و طریقت و عقیدت او معلوم است پس از طی شصت و اند سال ازمراحل زندگی بجهان جاودانی انتقال نمود - انتهی. درمجمع الفصحاء قریب بیست وسه صفحه از منتخبات اشعار او را به دست میدهد که از مطالعه آن ها بخوبی می توان به علو درجه او در شعر پی برد. سابقاً من از چند نفر از ادبای ایران شنیده بودم که هدایت در مجمعالفصحاء بین این شیبانی و یک شیبانی متقدم دیگر که از شاهزادگان ملوک غوریه و معاصر سلطان سنجر بوده و شرح احوال و بعضی اشعار او را عوفی در لباب الالباب ج 1 صص 60 - 62 در تحت عنوان «اختیارالدین روزبه الشیبانی » ذکر کرده خلط نموده و بعضی اشعار هر کدام را در ضمن ترجمه احوال دیگری آورده است ، ولی من از مقایسه ترجمه احوال شیبانی متقدم مذکور در لباب الالباب با ترجمه احوال شیبانی متأخر یعنی ابونصر فتح اﷲخان شیبانی مذکور در مجمع الفصحاء ج 1 ص 86 بچنین چیزی برنخوردم و فقط اشتباهی که مرحوم هدایت در این خصوص کرده این است که کنیه ( ابونصر ) را که کنیه شاعر معاصر یعنی فتح اﷲخان شیبانی است بر اسم شیبانی قدیم افزوده است و از او به «اختیارالدین علی ابی نصر شیبانی » تعبیر کرده است در صورتی که شیبانی قدیم کنیه «ابونصر» چنانکه در نقل عین عنوان او از لباب الالباب ملاحظه شدندارد، بلکه او اصلاً کنیه ای ندارد، نه ابونصر و نه غیر آن. محض نمونه و طرز اسلوب شعر شیبانی معاصر چندبیت از ابتدای یکی از قصاید او ذیلاً آورده میشود:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابوالنصر فتح الله بن محمد کاظم بن محمد حسین شیبانی کاشانی شاعر ( و. ۱۲۴۱ ه.ق . /۱۸۲۵ م .-ف. ۱۳٠۸ ه.ق . / ۱۸۹٠ م . ) . خاندانش عهده دار امور لشکری و دیوانی عهد قاجاری بودند واو خود در جوانی در خدمت محمد شاه در آمد و بمدح وی و پسرش ناصر الدین شاه و فرزندان شاه اخیر پرداخت .شیبانی سالها در سلک اهل تصوف بود و در نظم و نثر هر دو دست داشت و از آثار خود مجموعه هایی بنام [ درج درر] [ گنج گهر ] [ زبده الاثار] [ فتح و ظفر ] [ مسعود نامه ] [تنگر شکر] [شرف الملوک] [کامرانیه] [ یوسفیه ] [ خطاب فرخ ] [ مقالات سه کاه ] [ فواکه السحر ] [ جواهر مخزون] [ لالی مکنون ] [ نصایح منظومه ] ترتیب داد. وی از شاعران بزرگ دوره بازگشت ادبی است و مهارت او بیشتر در نظم قصاید بروش شاعران قدیم خاصه گویندگان قرن پنجم است . منتخبی از آثار منظومش در استانبول بطبع رسیده و درج درر او نیز جداکانه چاپ شده است .
ذهل ابن ثعلبه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شیبانی (ابهام زدایی). شیبانی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حنظلة بن عمرو شیبانی، یکی از شهدای کربلا• جبلة بن علی شیبانی، یکی از شهدای کربلا• ابوالمفضل شیبانی، اَبوالْمُفَضَّلِ شِیبانی، محمد بن عبدالله بن محمد عبیدالله بن بهلول بن همّام بن مطّلب (۲۹۷-۳۸۷ق/۹۱۰-۹۹۷م)، محدث شیعی عراق• بسطام بن مصقلة شیبانی، بسطام بن مَصقَلة بن هبیرة شیبانی، از رجال سیاسی و نظامی عرب در سده اول هجری• بکیر بن اعین الشیبانی، ابوجَهم بکیر بن اعین بن سُنْسُن الشیبانی الکوفی، از مشهورترین اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)• بهلول شیبانی، از سرداران مسلمان و شورش گر بر علیه هشام بن عبدالملک• حمران بن اعین شیبانی، حُمران بن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانی، محدّث امامی قرن دوم
...

دانشنامه عمومی

شیبانی (بشرویه). شیبانی یک روستا در استان خراسان جنوبی ایران است که در شهرستان بشرویه واقع شده است. [ ۱] شیبانی ۲۹ نفر جمعیت دارد.
عکس شیبانی (بشرویه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شِیبانی
قبیلۀ بزرگ عرب عدنانی، از نسل شیبان بن ثعلبه، متشکل از ده ها طایفه و عشیره. شیبانیان در صدر اسلام، از طوایف بزرگ به شمار می آمدند و بسیاری از آنان در دیار ربیعه سکونت داشتند. بسیاری از خوارج دیار ربیعه و رهبرانشان از شیبانیان بودند. خاندان حکومتگر یزیدیان آذربایجان و اران و دربند که بعدها به شروانشاهان معروف شدند و خاندان وزارت پیشۀ «آل صدقه» از نسل معن بن زائده از شیبانیان بودند. گروه بزرگی از اعراب ایران نظیر طایفۀ شیبانی از ایلات خمسه و زنگویی های دشتستان و طبس و شیبانیان کاشان نیز از این مردم اند. شیبانی های فارس که خود از تیره های مختلف تشکیل می شدند، یکی از دو گروه بزرگ ایل عرب خمسه را تشکیل می دادند. حکومت ایل عرب فارس از گذشته های دور با خوانین شیبانی بود. میراسماعیل خان، جد خوانین ایل عرب فارس، در عهد صفویان می زیست. آخرین کس از این خاندان رضاقلی خان سرتیب ( ـ۱۲۹۸ق) بود و پس از او حکومت ایل عرب از این خاندان خارج شد. خوانین شیبانی طبس در آخرین سال های سلطنت نادرشاه افشار حکومت طبس را به دست گرفتند و تا انقراض قاجاریه بر این مقام باقی بودند. میرمحمدخان عرب، حاکم طبس، از رقیبان آقامحمدخان قاجار بود. همچنین، محمدباقرخان عمادالملک که در عهد ناصرالدین شاه قاجار می زیست، از ثروتمندترین حاکمان خراسان بود. همۀ بناهای تاریخی و زیبای این خاندان در زلزلۀ معروف طبس در ۱۳۵۷ش تخریب شد. عده ای از شیبانیان کاشان نیز از دیوانیان دورۀ قاجاریه و دولتمردان عصر پهلوی بودند.

پیشنهاد کاربران

پرچم شیبانی بالاست
قبرستان قدیمی این روستا تمام سنگ قبرها به زبان عربی نوشته شده مثلا برا اسم نوشته شده محمد ابن ابو تراب از اعراب شیبانی سنه۱۲۰۰ه ق که متاسفانه بعد از انقلاب سنگهای قبور چون مرمر بودند وقدیمی به غارت برده شدند
قسمتی از اعراب شیبانی نزدیک به ۸ قرن است که در روستای تذرج از توابع شهرستان سیرجان زندگی می کنندکه بیشتر انها اکنون در سیرجان وکرمان زندگی می کنند ) ( موقعی در ایران بنا شد شناسنامه بدهند متاسفانه به تمام
...
[مشاهده متن کامل]
ا هالی ان منطقه فامیل شیبانی می دهند وپیشوند اقا وخانم به اول اسم مردان وزنان اصلی شیبانی اضاف می شود که اقا وخانم نیز به مرور برداشته شد وشیبانی های غیر واقعی نیز شیبانی هستند ولی هنوز اداب وفرهنگ اعراب شیبانی سیرجان با دیگر شیبانی ها تفاوت دارد

طایفه ای از شیبانی در سیرجان زندگی می کنند که ار نسل اعراب بنی شیبان هستند

بپرس