دعوت مسلمانان به تقوا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دعوت مسلمانان به تقوا (قرآن). خداوند در قرآن کریم مسلمانان را به رعایت تقوا سفارش کرده است.
رعایت تقوا، سفارش خداوند به مسلمانان است:«... ولقد وصینا الذین اوتوا الکتـب من قبلکم وایاکم ان اتقوا الله...؛ ... و ما به کسانی که پیش از شما، کتاب آسمانی به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش می کنیم که از (نافرمانی) خدا بپرهیزید! ...»«قل اندعوا من دون الله ما لا ینفعنا ولا یضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدنا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض حیران له اصحـب یدعونه الی الهدی ائتنا قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین• وان اقیموا الصلوة واتقوه وهو الذی الیه تحشرون؛ بگو: آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسه های شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت می کنند (و می گویند:) به سوی ما بیا! بگو: تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم.• و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»
منشأ ترک تقوا
و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله...، این آیه شریفه دعوت قبلی مردم به مراعات تقوا در همه مراحل معاشرت بین زن و شوهر را تاکید می کند و می فرماید، که: تقوا را در هر حال باید رعایت کرد، چون ترک تقوا کفران نعمت خدای تعالی است، البته این در صورتی است که تقوای حاصل از اطاعت خدا عنوانی جز شکر نعمت های او نداشته باشد و یا در صورتی است که بگوئیم: ترک تقوا و بی پروایی نسبت به خدای تعالی منشای به جز کفر ندارد، حال یا کفر ظاهری نظیر کفری که در کفار و مشرکین هست و یا کفر باطنی و نهفته در درون، نظیر کفری که در مسلمانان فاسق وجود دارد. (و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله).بعد روی سخن را به مسلمانان کرده، می گوید: اجرای دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازی به آن ندارد، و اگر سرپیچی کنید و راه طغیان و نافرمانی پیش گیرید، زیانی به خدا نمی رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بی نیاز و درخور ستایش است.
پاسخ به یک پرسش
در پایان آیه به پیامبر دستور می دهد که با صراحت بگوید: هدایت تنها هدایت خدا است و ما ماموریت داریم که فقط در برابر پروردگار عالمیان تسلیم شویم (قل ان هدی الله هو الهدی و امرنا لنسلم لرب العالمین). این جمله در حقیقت دلیل دیگری بر نفی مذهب مشرکان است زیرا تنها در برابر کسی باید تسلیم شد که مالک و آفریدگار و مربی جهان هستی است نه بتها که هیچ نقشی در ایجاد و اراده این جهان ندارند.در اینجا سؤالی پیش می آید که مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قبل از بعثت پیرو مذهب مشرکان بوده است که می گوید: نرد علی اعقابنا (آیا به حال سابق باز گردیم) در حالی که می دانیم او هیچگاه در برابر بت سجده نکرد و در هیچ تاریخی چنین چیزی ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنین اجازه ای را نمی دهد.این جمله در حقیقت از زبان جمع مسلمین است، نه از زبان شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) لذا با صیغه و ضمائر جمع ادا شده است. در آیه بعد دنباله دعوت الهی را چنین شرح می دهد که ما گذشته از توحید دستور داریم که نماز را برپا دارید و تقوا را پیشه کنید (و ان اقیموا الصلاة و اتقوه).و سرانجام با توجه به مساله معاد و اینکه حشر و بازگشت شما به سوی خدا است این بحث را پایان می دهد (و هو الذی الیه تحشرون).در حقیقت در این چند جمله کوتاه برنامه ای که پیامبر به سوی آن دعوت می کرده، و از حکم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته، به صورت یک برنامه چهار ماده ای که آغازش توحید، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محکم ساختن پیوندهای الهی و پرهیز از هرگونه گناه می باشد ارائه داده شده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس