دزفول

/dezful/

برابر پارسی: دژپُل

معنی انگلیسی:
dizful

لغت نامه دهخدا

دزفول. [ دِ ] ( اِخ ) ( پل... ) در اصل دزپول بوده یعنی قلعه و پل ، و آن در ششتر واقع است و از غرایب بناهای روزگار است. ( انجمن آرا )( آنندراج ). پل شادروان. پل شوشتر از بناهای قدیمه است در جلو دروازه ای که به سمت دزفول می رود واقع است.طول آن 435 ذرع و عرض 6 ذرع و ارتفاع 10 ذرع و چشمه ها 15 چشمه است. ( از سفرنامه خوزستان حاج نجم الملک چ دبیرسیاقی ص 27 ). این پل غیر از پل دزفول واقع در شهر دزفول است و ظاهراً سبب آنکه به سوی دزفول می رفته است به نام پل دزفول مشهور شده است. رجوع به پل شادروان در این لغت نامه و سفرنامه حاج نجم الملک شود.

دزفول. [ دِ ] ( اِخ ) دزپل. دژپل. و در اصطلاح محلی آن را دزفیل و دژپیل گویند و معرب آن دِسفول است. پلی بر آن آب [ آب جندی شاپور ] بسته اند به چهل و دو چشمه و درازی آن پل پانصد و بیست گام و عرضش پانزده گام ، و آن را پل اندیمشک خوانند و آن شهر را بدان پل باز خوانند. ( نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 111 ). پلی است بر روی رود دز که تسمیه شهر دزفول بمناسبت آن شمرده شده است. پایه های این پل ( مانند پایه های پل شوشتر ) مسلماً از دوره ساسانیان است و احتمالاً تحت سرپرستی مهندسین رومی در دوره شاپور اول ساسانی ساخته شده است. طاقهای آن ازادوار متأخر است و مکرر تعمیر شده. بعضی از جغرافیانویسان قرون هشتم و نهم هجری تعداد طاقهای آن را بتفاوت 42 و 55 ضبط کرده اند. این پل بعد از زمان نادر تجدید بنا شد ولی بعدها از حیز انتفاع افتاد. در اوایل قرن نوزدهم میلادی به امر محمد علی میرزا دولتشاه دقیقاً تعمیر شد ولی سیل مهیب سال 1832 م. دگر بار آن را از بین برد. و در عهد سلطنت رضا شاه به سبک جدید ساخته شد. ( از دائرةالمعارف فارسی ). حاج نجم الملک در سفرنامه خوزستان ( ص 22 ) وضع آن را در 1299 هَ. ق. چنین شرح می دهد: رود دز از طرف شمال شرقی وارد شهر میشود و در نصف شهر می پیچد از طرف مغرب در جنوب شهر جاری می شود به سمت مشرق و پلی عظیم بر روی رود از قدیم زده اند از آثار غریبه است فی الجمله تعمیری لازم دارد. طول این پل سیصد و شصت ذرع است و دودامنه سی ذرغ و عرض هفت ذرع و ارتفاع دوازده ذرع و عدد چشمه ها بیست عدد، عرض چشمه ها بعضی پنج ذرع و بعضی نه ذرع.

دزفول. [ دِ ] ( اِخ ) ( شهر... ) آن را دسبول نیز گویند. ( ابن بطوطه ). آن را اندیمشک گفته اند، از اقلیم سیم است. اردشیر بابکان ساخت بر دو جانب آب جندی شاپور نهاده است. بر جانب شرقی بالای شهر جویی در سنگ بریده اند در زیر شهر با رود رسانیده اند و دولابی بزرگ بر آن جوی ساخته چنانکه پنجاه گز آب بالایی اندازد و مدار شهر بدان آب است وشهری وسط است ، مواضع بسیار از توابع اوست. ( از نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 111 ). شهری است در خوزستان ، اسم قدیمی آن اندامیش و در کنار آب دیز واقع است. جمعیت فعلی آن مخلوط از طوایف مختلف است. در روی تپه ای به ارتفاع 210 متر از رودخانه بنا شده و سردابهای عمیقی دارد که برای فصل گرما است. اهالی آن بواسطه شدت گرما شکسته و لاغر هستند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ). نام شهر از دز به معنی قلعه ، و پل مأخوذ است و آن بمناسبت قلعه ای است که برای حفظ پل معروف رود دز ساخته شده بود. دزفول تا قرن ششم هجری اِندالمِشک یا اندامشک یا اندامش نام داشت ، و تسمیه الروناش ، قنطرةالروم ، قنطرةالرود و قنطرة دزفول ( مانند شوشتر ) مدتها تحت الشعاع جندی شاپور بود و پس از ویران شدن شهر اخیر، دزفول رونق بیشتر یافت ، سپس به سبب عدم توجه به تعمیر شبکه عالی آبیاری عهد ساسانی ، شهر و اطرافش آسیب بسیار دید. دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند ولی بعدتحت فرمان ایلخانان درآمد. در مقابل امیر تیمور مقاومتی نشان نداد. نادرشاه چند بار به دزفول آمد و برای حفظ آن در مقابل لرها قلعه دزشاه را در چند کیلومتری شمال شرقی شهر بنا نهاد. در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی زراعت نیل در اطراف دزفول رایج شد و بسرعت توسعه یافت و تا رواج رنگهای خارجی رونق بسیار داشت واز کالاهای تجاری عمده دیگر آن قلم نی بود که تا قسطنطنیه و هند صادر میشد. بر اثر وبای سخت سال 1247 هَ. ق. در شوشتر، دزفول چندی کرسی خوزستان گردید. دزفول دارای 30 مسجد و تعدادی امامزاده و مقابر مقدسه است. مقبره سلطان حسین در آبادی روبَند شباهت تام به مقبره دانیال در شوش دارد. ( از دائرةالمعارف فارسی ). شهر دزفول مرکز شهرستان دزفول در 146هزارگزی شمال اهواز و 10 هزارگزی اندیمشک واقع است و مختصات جغرافیائی آن بشرح ذیل است : طول 48 درجه و 24 دقیقه. عرض 32 درجه و 24 دقیقه. هوای شهر گرمسیر و درجه حرارت در وسط تابستان بیش از 50 درجه سانتیگراد است جمعیت شهر طبق سرشماری سال 1335 هَ. ش. 52121 تن و مذهب ساکنین مسلمان شیعه و زبان آنان فارسی است. در حدود یکهزار باب دکان و یک دبیرستان و 9 دبستان دارد. آب آشامیدنی سکنه از رودخانه دز که بوسیله لوله برداشته میشود تأمین میگردد. کلیه ادارات دولتی شهرستان در آن برقرار و پادگان نظامی آن در باختر رودخانه واقع است. از آثار قدیمی شهر آثار پلی است در روی رودخانه کنار شهر. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در خوزستان واقع در دره آبدیز شامل بخشهای : اندیمشک سردشت و شوش و دارای ۳٠۳۲۹۲ تن سکنه است . ۲ - مرکز شهرستان شهریست روی تپه های رسوبی کنار آبدیز دارای ۱۲۱۲۵۱ تن سکنه و آن بوسیله راه شوسه کوتاهی به اندیمشک ( صالح آباد ) که بر سر راه شوسه تهران بخرمشهر و خط آهن سراسری قراردارد مربوط است و لیموترش آن مشهور است .
یکی از شهرستانهای استان ششم کشور است حدود : از طرف شمال به شهرستان خرم آباد و بروجرد - از جنوب به شهرستان اهواز - از خاور به شهرستان شوشتر - از باختر به شهرستان دشت میشان.

پیشنهاد کاربران

دزفول ؛ بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات به منطقه ی پرآب و حاصلخیز و دارای تراکم جمعیت دزفول گفته می شود.
همچنین به انسان های توانمند و کریم و بخشنده و عالم دزفول اطلاق می شود.
از زاویه ی قانون مُصَوّت ها دِز یعنی دهنده و دَز یعنی گیرنده
...
[مشاهده متن کامل]

دِز ؛ یعنی بخشنده ( سد دز )
دزفول ؛ کریم ، بخشنده ، منطقه ی پرآب
درک بهتر این مطلب مرتبط با متن تحلیل شده ی زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبان شناسی تبیین گردیده است.
داس ؛ این کلیدواژه که به عنوان یک اسم برای یک ابزار جهت درو کردن و دریده شدن گندم و جو از ریشه، در کشاورزی رایج می باشد دارای یک مفهوم بسیار زیبا و حکیمانه ای به صورت پنهان و نهفته در صندوقچه این کلمه می باشد.
از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها و عینیت آوای دو مصوت ( آ ) و ( او ) که دو حالت از هم باز شدن لب ها و به هم دوز شدن لب ها را ایجاد می کند، دو کلمه ی داز و دوز به معنی از هم جدا کردن و به هم رساندن دارای معنا و مفهوم می باشد.
مُؤَیِّد این مطلب و عینیت آن با عالم واقع در ابزاری به نام داس در کشاورزی که باعث جدا شدن ساقه از ریشه می شود قابل مشاهده است. یعنی از طریق قانون مصوت ها کلمه ی دوستی به معنی به هم دوز شدن و دسیسه به معنا طرح و نقشه برای جدا سازی دارای معنا و مفهوم می باشد.
انسان های دَیّوس با ریخت دیگر دیوث نیز به انسان های دسیسه گری اطلاق می شود که با فتنه و طرح و نقشه قبلی باعث اختلاف و جدایی بین پدر و پسر یا مادر و دختر یا جدایی زن و شوهر و یا جدا شدن دو دوست و غیره از هم می شود.
درک بهتر این تحلیل مرتبط با مطلب تبیین شده در خصوص کلمه ی دست ؛
دست ؛ این کلیدواژه ی حکیمانه از اون دست کلماتی است که پیشوند بسیاری از کلمات دیگر است.
و در ابعاد و زوایای مختلف معنا و مفهوم ایجاد می کند و دارای کاربری های مختلف در جایگاه های کاربردی مختلف می باشد.
کلمات هم خانواده و هم ریشه با کلمه ی دوست عبارتند از ؛
( دست دوست است تِست تُست تِز داس داز دوز دیز دیزاین اندازه دیزی دزد دسیسه دیوس )
از یک زاویه معنا و مفهوم اصلی ساختمان کلمه ی دست از است و هست و هستی آفرینی شکل گرفته است.
در واقع دست به عنوان عضوی از اعضای بدن نمادی از هستی آفرینی و خلاقیت و درک نمودن و فهمیدن و طرح و نقشه می باشد که هر تِز و طرحی را می توان با این عضو به منسه ی ظهور رساند و خلق کرد.
برای اینکه معنا و مفهوم این کلمه را از صندوقچه ی این کلمه بیرون بکشیم افزونه ی حرف ( د ) در ابتدای این کلمه از زاویه ی قانون و قواعد ایجاد کلمات و نزدیکی محل صدور آوای بعضی از حروف به همدیگر از ابزارهای کلامی قرار گرفته در دهان قابل تبدیل به حرف ( ت ) می باشد.
یعنی دَست عضوی از اعضای بدن برای گرفتن چیزی است که برای تِست کردن برای تُست شدن یعنی پخته شدن و فهمیدن برای دیزاین کردن و دیز کردن دارای کاربرد می باشد.
یعنی در فلسفه ی دوستی و رفاقت و دوست داشتن بر مبنای تِست شدن و تِست کردن است که دوستی و دوست شدن ایجاد می گردد.
این مطلب همیشه در سخنان عرفای ما هست که اگر خداوند بنده ای را دوست داشته باشد و ببیند او هم خدا را دوست دارد و برای اینکه ببیند بنده اش چقدر و تا کجا در پای کار دوستی برقرار است او را امتحان می کند.
و از یک زاویه ی دیگر مفهومی که کلمه ی دست ایجاد می کند مرتبط با کلمه ی دیزاین و دوز کردن به معنی طراحی و میزان کردن می باشد که در این رابطه کلمه ی دستگاه که واحد شمارش بسیاری از ماشین آلات در صنایع و ساختمان ها می باشد از مفهوم دیزاین و دوز شدن به معنی طراحی و تنظیم و میزان نمودن دارای بار معنایی می باشد.
کلمه ی دوز که در بازی دوز در قدیم الایام خیلی رایج بود وقتی سه تا مهره باهم در یک ردیف قرار می گرفت اصطلاح دوز شدن به کار برده می شد.
همچنین در شغل خیاطی این کلمه در اصطلاح دوخت و دوز مفهوم دیزاین و طراحی یک کلمه ی رایجی می باشد. به گونه ای که حتی کلمه ی اندازه نیز از کلمه ی دوز و دیزاین و دست منشعب شده است. یعنی دوخت و دوز به معنی دوز شدن دو سر پارچه به همدیگر.
به عنوان مثال در دیزاین داخلی منازل طوری هست که رنگ پرده و مبل و فرش باید به گونه ای باشد که رنگ بندی آنها دیز هم باشند و تناسب رنگ ها رعایت شده باشد.
از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها و عینیت آوای دو مصوت ( آ ) و ( او ) که دو حالت از هم باز شدن لب ها و به هم دوز شدن لب ها را ایجاد می کند، دو کلمه ی داز و دوز به معنی از هم جدا کردن و به هم رساندن دارای معنا و مفهوم می باشد.
مُؤَیِّد این مطلب و عینیت آن با عالم واقع در ابزاری به نام داس در کشاورزی که باعث جدا شدن ساقه از ریشه می شود قابل مشاهده است. یعنی از طریق قانون مصوت ها کلمه ی دوستی به معنی به هم دوز شدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین در قانون مُصَوِّت ها دو حرف ( اَ ) و ( اِ ) در ساختمان کلمات دو مفهوم گیرنده و دهنده را ایجاد می کنند.
مثل مصوت اَ و اِ بر روی حرف ( ل ) در کلمه ی معلم که دو کلمه ی مُعَلَّم به معنی گیرنده ی علم و کلمه ی مُعَلِّم به معنی دهنده ی علم دارای بار معنایی می باشد.
یعنی از طریق این قانون کلمه ی دَس به معنی گیرنده و کلمه ی دِس به معنی دهنده دارای معنا و مفهوم می باشد.
در همین رابطه از طریق قانون قلب ها و منقلب شدن حروف، حرف ( س ) که قابل تبدیل به حرف ( ز ) می باشد کلمه ی دِز که در سد دز نیز نامگذاری گردیده است به معنی سَدّ دهنده ی آب و نیرو تایید کننده ی این مطلب می باشد.

کلمه و اصطلاح تِز دادن نیز منشعب از کلمه ی دست و دوز و دیز و دیزاین به معنی طرحی را ارائه دادن دارای مفهوم می باشد.
در فرهنگ و زبان و لهجه ی تات های خراسان شمالی نیز کلمه ی دیز یعنی میزان یعنی همه چی رو ردیف و روال و درست بودن یعنی مناسب یعنی همه جوره تنظیم. دیز و دیزی یک کهن واژه و یک کلیدواژه قدیمی است.
رد این کلمه رو در زبان انگلیسی هم میشه یافت مثل کلمه دیزاین که به مفهوم طراحی ترجمه شده است. مثلاً چراغ قوه رو وقتی به سمتی که نیاز باشه تمرکز بیشتری باشه به طرف می گویند دیز بنداز.
در غذای دیزی نیز وقتی غذا همه چیش روبرا باشه و خوب تُست شده باشد یا پخته شده باشد اصطلاحاً گفته می شود همه چیش دیزه.
شبدیز هم که نامی برای اسب در فرهنگ ایرانی ها می باشد به طرح رنگ بدن اسب که مانند طرح رنگ شب باشد گفته می شود یعنی هم ردیف رنگ شب شدن یعنی مانند شب یعنی اسب مشکی.
حتی کلمه ی دزد نیز مرتبط با کلمه ی دست و دیزاین و دسیسه به معنی طراح و نقشه کشی که با یک نقشه قبلی مالی را از صاحب مال جدا می کند و این عمل دزدی را انجام می دهد.
در ادامه ی مطلب برای توضیح مبسوط تر کلمه ی دزفول تحلیل و تفسیر کلمه ی تجن مرتبط با معنا و مفهوم کلمه ی دزفول می باشد ؛
تَجَن ؛ در ابتدای توضیح این مطلب لازم به ذکر است که مفهوم کلمه ی تجن با تجنیس به معنای هم جنس سازی نباید اشتباه گرفته شود.
ریشه ی کلمه ی تَجَن دو حرف ( ت ج ) می باشد و حرف اصلی تر این ریشه حرف ( ج ) می باشد که قابل تبدیل به حروفی مثل ( چ ش ژ ز ) می باشد. در یک تعریف مختصر تجن به معنی تجمیع شده و یا مونتاژ شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
این دو حرف در قانون قلب ها قابل تبدیل به حروف نزدیک به محل صدور آوای آن هستند.
ذات آوایی حرف ( ت ) در کلمه ی تژ به گونه ای است که از مشارکت زبان و لثه ی بالایی دندان جلو قابل صادر شدن است و صدور این آوا به گونه ای است که در هنگام ایجاد آوای این حرف، زبان دارای یک پهنه و سطح بیشتری از تماس را با نرمی بیشتر به نسبت حرف ( د ) دارد. یعنی وقتی حرف ت در قانون قلب ها ، منقلب می شود به سمت حرف ( د ) زبان از حالت نرمی به حالت سفتی با سطح تماس کمتری با لثه ی بالایی تبدیل می شود. و عینیت این حالت در دو کلمه ی تژ و دژ دو مفهوم نرمی و سفتی یا آسانی و سختی یا تَشَتُّت و دَجَدُّد را در مفهوم کلمه منطبق با واقعیت ایجاد می کند.
مثلاً عینیت ذات آوایی حرف ( د ) به نسبت ذات آوایی حرف ( ت ) در کلمه ی دشوار این مطلب را به ما می رساند که یک کار سختی در پیش روی ما قرار دارد که نیاز به یک اراده ی دژ مانند و مستحکم را دارد. چنانچه حرف ( ژ ) در کلمه ی دژ به سمت حرف ( ز ) خیز بردارد و کلمه ی دز ایجاد گردد مفهوم کلمه به سمت یک مفهوم بسیار مستحکم تر و خشک تر با حجم کمتر خیز برمی دارد. یعنی به ترتیب ذات حروف اگر مسیله و بُعد استحکام در مفاهیم کلمات را بخواهیم نشان دهیم به ترتیب حروف س ش چ ج ژ ز روند سختی و زمختی را برای ما در مفاهیم کلمات آشکار می کند.
از آنجایی که تمامی زبانها از قبیل عبری عربی آرامی آریایی ایرانی اورامی اروپایی کارایی و. . . دارای یک ریشه ی مشترک هستند و هر چه به گذشته برگردیم به اشتراکات بیشتری از کلمات در زبانهای مختلف می رسیم توضیح کلیدواژه ی ( تَجَن ) از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در ابعاد و زوایای کاربردی مختلف به شرح زیر قابل تبیین خواهد بود ؛
( دژ دژاگه تِژ تاژ تِژی مونتاژ تیجه تجارت تیچر تژکه تَچَر تجن تاج تاژ تاش تشت تشک آتش آرتَش دژگام دژاگه دجله دزفول نتیجه تجن تَشی توشی تیشی توشیبا )
در گویش تاتی خراسان شمالی هنگامی که پوست شکاف می خورد و زخم می شود و روی این زخم را با پارچه یا پنبه یا دستمال کاغذی بخواهند ببندند می گویند مراقب باش تِژِ دستمال داخل زخم نمانه.
در لهجه ی تاتی وقتی که کارگران هنگام بیرون آوردن پنبه از داخل تشتک یا غوزه یا کوزه ی پنبه مشغول پنبه چینی هستند صاحب زمین و صاحب کار این اصطلاح را برای گفتن به کارگران استفاده می کند؛ پنبه ها را طوری جمع کنید که تِژِ پنبه داخل تشتک یا غوزه جا نماند.
کلمه ی تَشت نیز که به ظرفی سینی مانند و دارای پهنا و عمق بیشتر به نسبت سینی می باشد از جهت تِژ نمودن چیزها در داخل آن و دژاگه شدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین کلمه ی تُشک که اشتباها به رختخواب معنی می شود به معنی زیرانداز تِژ شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین تِژ باقی مانده گندم و جو به معنی ته مانده و باقی مانده ی گندم و جو را که درو کرده اند و بر روی زمین باقی مانده است و گوسفندان را روی این زمین رها می کنند تا چَرا کنند تَچَر گفته می شود.
اصطلاح تیر و تیجه نیز در گویش تات های خراسان شمالی در خانه سازی به تیرهای چوبی مستحکم و تو پر گفته می شود.
کلمه ی تیجه و تَجَن برای نی های تو پُر نیز در لهجه ها و گویش های مختلف رایج می باشد.
در زبان کردی کرمانجی برای حالتی که بخواهند داخل ظرفی ( تشت ) را پُر کنند می گویند تِژِ کن.
در زبان انگلیسی به معلم نیز تیچر teacher به معنی پُر کننده می گویند.
احتمالا کاخ تَچَر در تخت جمشید نیز یک کاربرد آموزشی و دانشگاهی و تجارتی داشته است.
کلمه ی تجارت با ریخت تیچارت نیز به معنی معامله کردن و ایجاد تعامل جهت کسب سود و پُر شدن به لحاظ مادی یا معنوی
کلمه ی دِژ نیز به معنی استحکامات زمانی این حالت وجود دارد که چیزی یا وسیله ای از درون مستحکم و تو پُر باشد.
کلمه ی دژخیم به معنی دشمنی سرسخت و پر اراده برای دشمنی کردن می باشد.
کلمه ی دژگام به معنی مصمم و محکم گام برداشتن نیز به کسی اطلاق می شود که دارای اراده ی مستحکم و ثابت قدم در راهی باشد.
به گونه ای از جوجه تیغی ها که از همه بزرگ تر و قوی ترند نیز تیشی یا تَشی یا تِژی گفته می شود.
کلمه ی تِژ اونقدر دارای کاربردهای فراوان در ابعاد کاربردی مختلف در زبانهای مختلف می باشد که در کلمه ی تشدید و شِدَّت نیز این مفهوم قابل مشاهده است.
حتی در کلماتی مثل تَشَتُّت تشکیل دشت دست داشتن دوست تشمال و. . .
تشمال ؛ مالامال از پُر بودن ، صفتی برای انسانهای دارا و ثروتمند و دانا و حکیم و. . .
کلمه ی تشنه و تشنگی نیز به معنی از پُر بودن افتادن و نیاز به پر شدن و دریافت آب دارای معنا و مفهوم می باشد. ریخت و غالب ساختمان کلمه ی تشنه مثل کلمه ی شهنه به معنی از شاهی افتادن یا کلمه ی دشنه به معنی ابزاری سخت که عاملی برای ایجاد تشنگی می باشد.
کلمه ی مونتاژ یا مونتاج نیز که از تژ ایجاد شده به مفهوم تالیف نمودن و تجمیع نمودن و انسجام دادن معنی دارد.
اصطلاح نتیجه گرفتن نیز به معنی دریافت کردن و توشیبا شدن و تاج و تاژ شدن از کلمه ی تِژ ایجاد شده است.
کلمه ی توشیبا نیز به معنی پُر شده و مستحکم در ابعاد کاربردی مختلف برای محصولات صنعتی برای انسانهای حکیم و دانشمند قابل استفاده است.
تاژ ؛ مونتاژ شده ، تجمیع شده ، مستحکم ، قدرتمند ، مرتبط با کلمه ی تاج و تجن به مفهوم نمادی از قدرت و توانایی
کلمه ی دشنه نیز که به چاقو و خنجر معنی می شود به معنی ابزار یا وسیله ای که باعث از استحکام افتادن می شود می باشد.
سد دز با ریخت دیگر آن سد دز نیز که نامی از سدهای ایران زمین می باشد به معنی سد پر آب و سد مستحکم معنی می رساند.
شهر دزفول نیز از جهات مختلف مرتبط با مفهوم کلمه ی تژ و تچر و تیچر می باشد.
به مناطق پرآب و آبگیر و یا دارای جمعیت زیاد و تجمیع شده در یک منطقه ی پرآب تجن گفته می شود.
اگر از زاویه ی قانون قلب ها این مسیر را به پیش برویم رود دجله نیز به مفهوم رود پُر آب مرتبط با کلمه ی تِژ و دژ و تِچ و دِز و. . . می باشد.
چنانچه این روند از تحلیل کلمه ی تژ را بیشتر به پیش برویم کلمات بیشتری را در پهنه ی واژگان و دریای لغات مرتبط با کلمه ی تژ در پیچ و تاب قانون و قواعد ایجاد کلمات خواهیم دید مثل ؛ داس دسیسه دیوث دست دوست و. . .

گندی شاهپور یه شهر ل نشین سمت شرق دزفول الان مردمش لرن فکر کنم اسمش اسلام آباد بوده گندی شاهپور توسط اگراد حسنویه که عراقی بودن خراب شده برخی محلات دزفول لر چگنی ساکی و کرناسی و سیاهپوش و لر لرستانی هستند
...
[مشاهده متن کامل]
امروزه ایل بختیاری خیلی جمعیت توش دار تقریبا اکثریت و لرهای بیرانوند دریکند باجلوند سکوند ساکی چگنی پاپی رشنو جمعیت زیادی توی دزفول دارند

منظور چیه وقتی گفته شده الوار باعث تخریب دزفول و گندی شاپور شده اند! خود دزفولی ها هم اصلا با لور و بختیاری میانه خوبی ندارند. پس دروغ به هم نبافید! وقتی لورها گندی شاپور رو تخریب کرده اند پس اصلا دزفولی
...
[مشاهده متن کامل]
نیستن. متون تاریخی زیادی داریم که میگن بختیاری اصلا ساکن خوزستان نبودن و صرفا کوهرنگ و زردکوه زیست میکرده اند!

دزفول تا صد کیلومتری اطرافش لر نشینند اند و خود مردمش هم برخی اصالتا پاپی چگنی و ساکی آن شهر گندی شاپور اطراف دزفولی که توسط کردها تخریب شده اینجا منظورش با لرها نبوده با کردهای آل حسنیه بوده که اون زمان
...
[مشاهده متن کامل]
حکومت داشتند وگرنه دزفول و اطرافش که کلا لرند خود اطرافش اکثریت لر بختیاری و شهرک هاش لر بیرانوند سگوند باجولونو بالاگریوه

وقتی دزفول ( گندی شاهپور ) توسط الوار تخریب شده است دیگه لور بودن دزفولی ها واقعا یک حرف مضحک هستش! منابع تاریخی به صراحت میگن دزفول توسط لورها تخریب شده است!
گویش دزفولی/ شوشتری یکی از گویش های جنوب غربی ایران است که گویش بخشی از مردم دزفولی است که به دزفولی معروف هستند. دزفولی و شوشتری با گویش های لری اطراف دارای ویژگی های مشترک هستند . [ 2 ] گویش شناسان گویش
...
[مشاهده متن کامل]
های دزفولی - شوشتری را در گروهی به نام لری - دزفولی قرار می دهند که در عین جدا بودن از لری و فارسی جدید ، جایگاهی مشابه زبان لری دارند . ایرانیکا در مقاله گویش های خوزستان، گویش های دزفولی شوشتری و بختیاری را از گروه جنوبی زبان لری می داند . [ 4 ] فهرست زبان شناسان گویش شوشتری دزفولی را مستقل از زبان فارسی طبقه بندی کرده است . [ 5 ]

اصالت شناسی فامیلی های لرتبار چگنی دزفول
خضریان پورمنوچهری بزرگی ، آقابزرگ ، زاده، سعدی، ارفع، رفعت سرتیپی سرتیپ ، زاده ، آصف آصف پور ، دزفولی خسروانی جمشیدی صالحیان جعفرپور دزفولی ، احمد، سالار چگنی، صالحی نژاد و . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ذکر اجداد آقایان محله مسجد دزفول
شخصی بزرگ زاده به نام منوچهرخان چگنی پسری به نام حج خضر داشت که اهل منطقه ، چگنی یکی از بخشهای غربی خرم آباد بود حج
خضر هم پدر صالح آقا بود در سال ۱۲۰۱ هجری قمری، نخستین حاکم دزفول که از طرف آقا محمد خان قاجار تعیین شده بود، صالح ، آقا فرزند حاج خضر چگنی همچون پدرش فردی صالح بوده و در مقام وکیل مالیات دزفول و ریاست بر مردم محله مسجد به شهر دزفول مامور گردیده است وی در محله مسجد خانه خریده و ساکن شد صالح آقا دو پسر داشت، پسر بزرگ او آمحمد بیک و پسر کوچکش آ محمدرضا یک نام داشت.
نیاکان این خاندان در زمان آغا محمد خان قاجار ( ۱۱۵۵ - ۱۲۱۱ ق ) از بخش های غربی خرم آباد به شهر دزفول ماموریت پیدا کرده و در این شهر ساکن گردیده اند.
جد این خاندان صالح آقا فرزند حاج خضر فرزند منوچهرخان چگنی ابتدا
مقام وکیل مالیات دزفول را در اختیار داشت

توضیحات امام شیخ شوشتری درباره مردم شوشتر بسیاری از خاندانهای شوشتر پس از چند نسل به الوار یا اعراب می رسند و برای مثال دو محله شوشتر را نام می برد که اصالتا از طایفه موگویی و محله اشکفتی که بختیاری و افشارند و دو محله ساکیان و کرناسیان که اصالتا لرستانی اند
دزفیل=دژفیل محل سکونت قوم بزرگ لر
قوم بزرگ لر =عیلامی، هخامنشیان، ساسانیان
لرهای فیلی
دزفولیها و شوشتریها از یک نژاد هستن و هیچ ربطی به لرهای بختیاری ندارند .
مردمی خونگرم و مهمانواز هستن.
دزفولیها و شوشتری ها تنها نسل بازمانده از دوران عیلام هستن و به اجداد خود افتخار میکنند
مردمی اصیل با فرهنگ و با تمدنی چند هزارساله
دزفول شهری از سپیده تاریخ
دزفول یک شهر باستانی
چغازنبیل معبدی کهن در استان خوزستان بین سه شهر مهم ایرانیان شوش، شوشتر و دزفول است که واژه زنبیل اشاره به شهر و پادشاهان این ناحیه مرتبط با زابلستان و کابلستان ( کاوولستان ) باستان در شاهنامه حکیم فردوسی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

آرامگاه یعقوب لیث صفاری در این ناحیه است.
احتمالاً شهر دزفول کنونی در ناحیه همان دژکول یا قلعه کاول باستان است.
ساکنین اصلی و بومی این منطقه پس از حمله اعراب در کوهستان های شرقی این ناحیه پناه گرفته و شهرو اطراف آن به اشغال مسلمانان در آمد.

دزفول شهری با تمدن چندهزارسال بسیار بافرهنگ و مردمان مهمانواز داره دزفول شهر قوم پارس هخامنشیان بوده و هست مردمان قوم لر و بختیاری در این شهر زندگی میکنن و من بسیار خوشحال هستم
که بختیاری هستم و توی این شهر زندگی میکنم واقعا این شهر و مردمانش دوست داشتنی هستند. بهمنی بساک هستم.
مردمان بومی و اصیل دزفول پارسیان هستند . بقیه مهاجر حساب میشن .
دزفول شهری با قدمت هزاران سال که بومیان آن فارس میباشند که بسیاری از واژگان فارسی پهلوی ( ساسانی ) رو در گویش و کلام خود به کار میبرند و در دفاع مقدس رشادت ها از خود نشان دادند که هرگز از یاد ها نخواهد رفت.
دزفول شهری خرم با مردمانی فوق العاده با فرهنگ و منظم که هزاران سال سابقه ی تمدن دارندو من بعنوان یک ایرانی به آنها افتخار می کنم
امیدوارم بزودی به مرکز استان تبدیل شود زیرا لیاقت مرکز استان شدن را واقعا دارند
لازم است که عنوان کنم خودم بختیاری هستم !
دزفولی ها نام ملیتی جداگانه از لرها و پارسی ها هستند و به زبان دزفولی صحبت می کنند که متاسفانه این زبان در حال از بین رفتن هست و جایش را زبان لری و پارسی می گیرد
دزفول ( Dezful ) در زبان پرتغالی به معنی دلگیر هست
یکی از قلمروهای من
توهین ونژاد پرستی نکنید شما چه کاره هستین اونکی بنده ها روآفریده باید نظر بده . هلاکین یکی چیزی بگه بزنید به تبعیض وقوم گرایی . لطفا 😑✋
دزفول از شهر های کهن جهان که با قدمتی چند هزارساله است که مردمانی کاملا پارس دارد و مردم دز فول اهل هیچ قوم و طایفه ای از جمله لر ها بختیاری ها و . . . . نیست البته دز فول بخاطر موقعیت جغرافیایی و آب و
...
[مشاهده متن کامل]
هوایی و خاک حاصلخیزش برای کشاورزی مهاجران بسیار زیادی از استان ها و شهر های همجوار لر یا عرب نشین دارد و حتی ترک ولی مردم دزفول خود بخشی از آن ها اصیل پارس اند اما در زمان ساسانیان برای ساختن پل دز فول تعداد زیادی رومی و یونانی به این شهر آمدند و در اینجا ماندند و در زمان افشاریه هم تعداد زیادی از طایفه ترک ها به این شهر مهاجرت کردند

جناب فرهادی از مدرس
خودتونم ک میدونید
مدرس
مهد بی فرهنگی و ب جا موندگی از پیشرفت و شعور و ادبه
پس لطفا شر و ور ب خورد این ملت ندید
اصلا میدونین چیه
باید ذره ذره وجود شما و امثال شما فدای دزفولیا بشه
...
[مشاهده متن کامل]

البته میگم دزفولی منظورم قوم دزفولی نیست منظورم ساکنان دزفوله
من خودم بختیاریم
ساکن دزفول هم نیستم یکی از شهرکای اطرافشم
ولی هرروز ک رد میشم از مدرس از طرز حرف زدن و رفتارشون معلومه چ جور آدمایی هستن
البته بعضیاشون از جمله شما🖐🏻

دزفول::به زبان لری دزفیل. دزپیل
دز::دژ. قلعه
فول::فیل
محل زندگی ایل لر فیلی
ساکنین این شهر از ایل
لر بختیاری و ایل لر کوچک
هستند
لر فیلی یکی از ایلهای لر کوچک
است

دِزفول ( پارسی میانه: دژپل ) در بخش های جلگه ای استان خوزستان و با گستردگی نزدیک به ۴۷۶۲ کیلومتر مربع[۴] _که با برشمردن بخش های روستایی آن دارای گستردگی برابر ۷۸۴۴ کیلومتر مربع می باشد_ جای دارد[۵].
دزفول نام شهری است در نیمروز ( جنوب ) باختری ایران و مرکز شهرستان دزفول که در کنار رودخانه دز گسترده شده است. این شهر در دامنه های زاگرس میانی جای دارد و پیشینه تاریخی آن به زمان ساسانیان باز می گردد ولی پیش از ساسانیان هم آباد بوده و بخشی از سرزمین های امپراتوری های ایلام و هخامنشیان به شمار می رفته است. این شهر در ۷۲۱ کیلومتری تهران و ۱۵۵ کیلومتری اهواز جای دارد. [۶] شهرستان دزفول دارای زمستان و پاییزی مدیترانه ای بوده و زیستبوم سرسبز آن از پایان زمستان تا آغازه های بهار بسیار دلپذیر است. این شهرستان با زیستبوم زیبای جلگه ای - کوهپایه ای و کوهستانی خود در سراسر سال و به ویژه در روزهای نوروز پذیرای شمار بسیاری از گردشگران می باشد. [۷][۸]
...
[مشاهده متن کامل]

محتویات [نمایش]
پیشینه [ویرایش]
برپایه نوشته ایرج افشار ( شهرهای ایران ) دزفول شهری است که پیشینه آن به چندین هزار سال می رسد. از کهن ترین شهرهای استان خوزستان به شمار می رود و از دید تاریخ و فرهنگ ویژگی های برجسته ای دارد. بر پایه گفته های کاوشگران باختری در سده های گذشته _کسانی مانند والتر هینتس آلمانی_، آوان پایتخت نخستین امپراتوری پهناور کشور عیلام در دزفول کنونی جای داشته است. [۹] تپه های باستانی چغامیش با دیرینه ای نزدیک به ۴۰۰۰ سال پیش از زایش مسیح که به گفته باستان شناسان، گنجینه ارزشمندی از دانستنی های سودمند پیرامون رخدادهای زمان باستان از هزاره هفتم پیش از زایش تا شکوفایی تمدن شوش را در بر دارند نیز در دزفول جای دارد. [۱۰][۱۱] بانو هلن کانتر _یکی از دست اندرکاران گروه کاوشگری و باستان شناسی این گستره_در هنگام یک سخنرانی در تهران پیرامون کاوشهای انجام گرفته در تپه چغامیش از دزفول به نام ‹‹ شهری از سپیده دم تاریخ ›› یاد کرده است. [۱۲]
نام دزفول [ویرایش]
«دزپل» یا «دژپل» را در گویش بومی دزفیل و دسفیل گویند و عربی شده آن دزفول است. دزفول در زمان ساسانیان همزمان با ساختن پل در کنار آن بر روی رود دز برای پدید آوردن پیوند میان پایتخت تازه ( جندی شاپور ) و شوشتر بنیان نهاده شد. دژ به معنی سنگر و سکوی دیدبانی می باشد و چنین برمی آید که نام دزفول یا دزفیل از نام دژ ساخته شده در کنار پل گرفته شده است. یکی از نام های دیگر دزفول اندامش بوده است. گفتنی است یکی از محله های کهن شهر دزفول روناش است، ( در سده چهارم هجری قمری شهر دزفول به قصر روناش نیز نامور بوده است ) ، که در دست راست رود دز جای داشته و هنوز ویرانه هایی به همین نام نمودار است. شهر دزفول بر روی تپه ای به بلندای ۲۱۰ متر از رودخانه بنیان نهاده شده است و سرداب های ژرفی دارد. شهردزفول پیش از ساسانیان - که ساخت پل کهن دزفول به آن زمان برمی گردد - نیز دارای تمدن هایی بوده است. از ایلامیان و گوتیان گرفته تا مادها و هخامنشیان همه روزگاری در این سرزمین زیسته اند. دزفول از یورش مغول جان به در برد و پس از اسلام گاهی آباد و گاهی ویران گردید اما پیشرفت گسترده آن همزمان با ساخت سد دز در شمال این شهرستان ( سد محمد رضا شاه پیشین ) به دست ایتالیایی ها در ۳۰ سال گذشته به دست آمد. این شهرستان در زمان جنگ ایران و عراق آسیب های زیادی دید.
دزفول در زمان جنگ ایران و عراق [ویرایش]
ویرانه های یک خانه پس از یورش موشکی به دزفول
با آغاز جنگ ایران و عراق، دزفول یکی از شهرهایی بود که بیش از ۱۶۰ بار به آن یورش موشکی شد. دزفول به عنوان شهری که جزء اهداف اصلی حملات موشکی عراق بود شناخته می شده است. در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هواپیماهای عراقی در نخستین روز جنگ به شیوه نیروی هوایی ارتش اسراییل در جنگ شش روزه به پایگاه های نیروی هوایی ایران یورش بردند. پایگاه چهارم شکاری دزفول ( پایگاه وحدتی ) یکی از این پایگاه ها بود. [۱۳]
پس از آن نیروهای عراقی بارها به شهرهای دزفول و اندیمشک با بمب و موشک یورش بردند دزفول در جنگ هشت ساله ۲٬۶۰۰ کشته داشت. پس از جنگ به پاس پایداری مردم دزفول، این شهر شهر نمونه نامیده شد. همچنین روز ۴ خرداد به نام روز دزفول در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید.
امام خمینی به پاس پایداری مردم این شهر گفته است:
شما دزفولی ها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دین خود را به اسلام ادا کردید
گویش مردم دزفول [ویرایش]
مردم دزفول به لهجه دزفولی که از بازماندگان زبان پهلوی دری و از وزین ترین لهجه های ایران زمین است سخن می گویند. این لهجه شامل دوگویش عمدهٔ حیدرخانه و صحرابدری است. لهجهٔ غالب دزفول حیدرخانه می باشد که به عنوان مثال فعل «مُردَم»، ( DIE ) را به صورت «مُردُم» ( Mordom ) تلفظ می کنند.
ویژگی های جغرافیایی و آب و هوا [ویرایش]
شهرستان دزفول از دید جغرافیایی در درازای جغرافیایی ۴۸ درجه و ۲۴ دقیقه خاوری و پهنای جغرافیایی ۳۲ درجه و ۲۲ دقیقه شمالی گسترده شده است و بلندای آن از روی دریا ۱۴۰ متر می باشد. دزفول مانند بیشتر شهرهای خوزستان دارای آب و هوای گرم و شرجی می باشد و تابستانی گرم و زمستانی مدیترانه ای دارد. میانگین بارش سالانه باران ۲۵۰ میلی متر و میانگین دما ۳ درجه سانتی گراد در زمستان و ۴۹ درجه سانتی گراد در تابستان می باشد.
[نهفتن]آب و هوای دزفول
ژانویه فوریه مارس آوریل مـــــه ژوئـن ژوئیـه آگوست سپتامبر اکتبـر نوامبر دسامبر سـال
گرم ترین
C° ۲۳ ۳۰ ۳۲ ۳۷ ۴۷ ۴۸ ۴۸ ۴۸ ۴۵ ۴۰ ۳۳ ۲۶ ۴۸
میانگین گرم ترین ها
C° ۱۴ ۱۸ ۲۲ ۲۸ ۳۶ ۴۱ ۴۳ ۴۲ ۴۰ ۳۲ ۲۴ ۱۷ ۳۰
میانگین سرد ترین ها
C° ۷ ۸ ۱۲ ۱۷ ۲۳ ۲۷ ۲۸ ۲۸ ۲۴ ۱۸ ۱۱ ۹ ۱۸
سردترین
C° - ۳ - ۲ - ۲ ۶ ۱۲ ۱۷ ۲۰ ۱۶ ۱۲ ۵ - - - - ۲ - ۳
بارش
mm ۷ ۶ ۵ ۳ ۱ - - - - - - - - - ۱ ۱ ۲ ۶ ۳۲
منبع: سایت ودربیس[۱۴] آپریل ۲۰۱ . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)