دانه

/dAne/

مترادف دانه: بذر، برز، تخم، دان، مغز، هسته، تا، شماره، عدد، حب، حبه، ریزه، آبله

معنی انگلیسی:
drop, flake, lump, seed, unit, grain, bean, granulation, small eruption, papula, spore

لغت نامه دهخدا

دانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) در لغت آذری مقابل مایه بمعنی شتر نر و گاو جوان نر است و این کلمه از دَئنو و دنوتک پهلوی است. بترکی ( متأثر از آذری ) گویند: اوغلان ! دانه نی چات ؛ یعنی پسر! شتر نر یا گاو جوان نر را بار کن. مقابل : اوغلان ! مایه نی چات ؛ به معنی پسر! شتر ماده یا گاو جوان ماده را بارکن. || گوساله.

دانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) هر یک از برآمدگی های خرد در بدن هنگام ابتلای ببرخی از بیماریها چون آبله و آبله مرغان و جز آن. برآمدگیهای ریزه و خردکه گاه ابتلای به آبله مرغان و سرخک و جز آن در بدن پدید آید. بَژ. آبله ریزه که بر اندام برآید: داحوس ، داحس ؛ ریشی یا دانه ای است که میان ناخن و گوشت پیدا شود و از آن ناخن بیفتد. ( منتهی الارب ). || هر یک از برآمدگیهای خرد در بدن که نه از ابتلای به بیماری باشد بلکه از عوارضی داخلی برآید و همچون خال نماید اما برنگ پوست یا اندکی سیرتر از رنگ پوست.

دانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) مطلق حبوب خوردنی از گندم و جو و عدس و باقلا و ماش و نخود و لوبیا و خلر و گاودانه و جز آن. مطلق حبه ها. غله. مطلق حبه ها از جنس گندم و جو و جز آن :
پر از میوه کن خانه را تا بدر
پر از دانه کن خنبه را تا بسر.
ابوشکور.
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است.
فردوسی.
بسان دانه بر تابه فشانده
براه دلبرش دیده بمانده.
فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).
وزین دانه یک من بیک من درم
بلابه همی خواستند و ستم.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
که این صد شتر دانه بار گران
بما داد بی منت و رایگان.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
ز ما دانه را منع کردش عزیز
نیابیم ازو هیچ رامش بنیز.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
چو تنگی بود، دانه چون جان بود
برابر بگویم هم ارزان بود.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
جان دانه مردمست و تن کاهست
ای فتنه تن تو فتنه بر کاهی.
ناصرخسرو.
نخواهد همی ماند با باد مرگت
بدین خرمن اندر نه کاه و نه دانه.
ناصرخسرو.
با کاه مخور دانه چنین گر نه ستوری
با بوذر گفت اینکه ترا گفتم سلمان.
ناصرخسرو.
چو در هر دانه ای دانایکی صانع همی بیندبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

هسته، تخم گیاه ومیوه، هریک ازحبوب خوردنی
( اسم ) ۱ - تخم و هسته میوه . ۲ - یک عدد از غله حب حبه چینه پرندگان حبهای که پرندگان با منقار خود بر میچینند و میخورند . ۳ - یک عدد از میوه . ۴ - یک عدد از هر چیز ( واحد شمارش ) : دو دانه قلم . ۵ - آبله ۶ - گلوله توپ .
هر یک از بر آمدگیهای خرد در بدن هنگام ابتلای ببرخی از بیماریها چون آبله و آبله مرغان

فرهنگ معین

(نِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - هستة میوه . ۲ - یک عدد از غله ، حب .

فرهنگ عمید

۱. هستۀ میان برخی از میوه ها.
۲. (کشاورزی ) تخم گیاه، بذر.
۳. (زیست شناسی ) تخم میوه.
۴. هر یک از حبوب خوردنی از گندم، جو، ماش، عدس، نخود، لوبیا و مانند آن ها، حبه: پر از میوه کن خانه را تا به در / پر از دانه کن چینه را تا به سر (ابوشکور: ۱۰۲ ).
۵. آنچه طیور از زمین برچینند و بخورند، چینۀ پرندگان.
۶. آنچه صیاد در میان دام بریزد از گندم، جو، ارزن، و مانند آن که پرندگان به هوای آن در دام بیفتند: کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید / قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام (سعدی: ۱۲۲ ).
۷. یک عدد از چیزی.
۸. هر عدد از میوه، خصوصاً غله: یک دانه گندم، یک دانه جو، یک دانه نخود اندک اندک به هم شود بسیار / دانه دانه ست غله در انبار (سعدی: ۱۸۱ ).

فرهنگستان زبان و ادب

{grain} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] میوۀ غلات و سویا و کتان
{seed} [زیست شناسی] ساختاری در گیاهان عالی که در نتیجۀ لقاح تخمک به وجود می آید
[پزشکی] ← جوش 1

گویش مازنی

واژه نامه بختیاریکا

تُهم؛ چِنجه؛ دُو؛ هب؛ هستِه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دانه یعنی تخمک لقاح یافته و رشد کرده گیاهان که می تواند منشأ گیاه جدید شود. عنوان یاد شده به مناسبت در باب زکات و تجارت به کار رفته است.
دانه: تخمک لقاح یافته و رشد کرده گیاهان که می تواند منشأ گیاه جدید شود.
احکام
زکات: بنابر قول مشهور، زمان تعلّق زکات به گندم و جو هنگام بسته و سفت شدن دانه های آنها است. تجارت: فروختن خوشه ، مانند خوشه گندم، جو و برنج قبل از شکل گیری و بسته شدن دانه های آن صحیح نیست

دانشنامه عمومی

دانه یا غله ( به انگلیسی: Grain ) یک بذر کوچک، سخت، خشک است که می تواند دارای پوش برگ و بخش میوه ای یا بدون آن ها باشد و برای خوراک انسانی یا جانوران، کشت می شود. [ ۱] در مورد گیاهان، واژهٔ دانه، ممکن است برای دو منظور مختلف به کار برده شود: ۱. بذر که وسیله تولید مثل بیشتر گیاهان گلدار است. ۲. دانه های خوراکی چه برای انسان و چه برای حیوانات پرورشی. این مقاله، به موضوع دانه های خوراکی می پردازد.
دو گروه عمده گیاهانی که برای تولید دانه، کشت می شوند غلات و حبوبات هستند. [ ۲] دانه ها در مقایسه با سایر خوراکی ها مانند سیب زمینی شیرین و مانیوک و میوه های حاوی نشاسته مانند موز پختنی و درخت نان، ماندگاری بسیار بیشتری داشته و قابلیت ذخیره سازی بالایی دارند. این قابلیت، دانه ها را به عنوان محصولی مناسب برای تولید و کشت صنعتی و گسترده معرفی کرده است. مهم ترین دانه های تولیدی در دنیا، گندم، برنج، سویا و ذرت هستند. [ ۳]
تمامی غلات، از خانواده گندمیان بوده و دارای نوعی کربوهیدرات به نام نشاسته هستند. [ ۴]
• ذرت
ارزن
ارزن مرواریدی
اشک روباه
• ذزرت خوشه ای
• جو
جو دوسر
• برنج
چاودار
• گندم
• برنج وحشی
دانه های گیاهان دولپه و پهن برگ که حاوی نشاسته هستند شامل گونه ها و خانواده های:
تاج خروسیان
گندم سیاه
هفت بندیان
چیا
نعنائیان
کینوآ
• باروتک
حبوبات، عضوی از خانوادهٔ باقلاییان هستند. این دانه ها در مقایسه با سایر غذاهای گیاهی، دارای پروتئین بالاتری هستند؛ مثلاً سویا تا ۳۵٪ پروتئین دارد. مانند تمام غذاهای گیاهی دیگر، حبوبات نیز حاوی کربوهیدرات و چربی هستند. حبوبات معمول و رایج عبارت اند از:
• نخود
نخود فرنگی
• لوبیا
• عدس
• ماش
• باقلا
لوبیای عروس
ترمس
بادام زمینی
نخود کفتری
لوبیای زینتی
• سویا
دانه های روغنی، محصولاتی هستند که با هدف اولیهٔ تولید روغن گیاهی، کشت می شوند. این روغن ها علاوه بر تأمین انرژی تغذیه ای، حاوی تعدادی از اسیدهای چرب ضروری هستند. از روغن های گیاهی، برای تولید سوخت و مواردی چون روان سازها نیز استفاده می شود. [ ۱]
خردل سیاه
خردل چینی
کلزا ( شامل کانولا )
عکس دانهعکس دانهعکس دانهعکس دانهعکس دانهعکس دانه

دانه (یکا). دانه ( به انگلیسی: Grain ) یا حبه دانه یکای اندازه گیری جرم معادل ۶۴٫۷۹۸۹۱ میلی گرم است. نام آن از دانه غلات گرفته شده است. از عصر برنز تا دوران رنسانس میانگین جرمی گندم یا جو قسمتی از یکاهای رسمی جرم بود، اما مدرکی که نشان دهد در کشوری از دانه های واقعی یا دانه های غلات استفاده شده باشد وجود ندارد.
دانه اساس قانونی دستگاه یکاهای سنتی وزن انگلیسی بود. [ ۱] و تنها یکایی است که در وزن تروا، آوواردوپوا، و سیستم اندازه گیری جرم دستگاه اِپاپکریز برابر است. یکا براساس وزن دانه جو که ۳/۱ ۱ دانه گندم است پایه ریزی شده است. یکای بنیادی دستگاه انگلیسی پیش از ۱۵۲۷ که با نام وزن تاور شناخته شده است نوع دیگری از یکای دانه بود که با عنوان دانه گندم شناخته می شد. [ ۲] دانه گندم تاور دقیقاًمعادل ۶۵/۴۵ دانه تروا تعریف شده بود.
از زمان اجرای توافق نامه یارد و پوند بین المللیِ اول ژوئیه ۱۹۵۹، یکای دانه یا دانه تروا ( نماد:gr ) در دستگاه یکاهای بین المللی دقیقاً معادل ۷۹۸۹۱/۶۴ میلی گرم به عنوان یکای جرم تعریف شد. دانه ۴۳۲۲۶/ ۱۵ ≈ گرم ۱
یکایی که در سابق برای اندازه گیری جرم مروارید، الماس و دیگر سنگهای قیمتی توسط جواهر فروشها بکار می رفت و دانه جواهر فروش یا دانه مروارید نامیده می شد ۴/۱ قیراط یا ۵۰ میلی گرم ( ۷۷۱۶/۰ ≈ دانه ) است. دانه همچنین نام سنتی یکای فرانسوی بود که معادل ۱۱۵/ ۵۳ میلی گرم است. [ ۱]
در واحدهای امپریال و یکاهای مرسوم در ایالات متحده ۷۰۰۰ دانه معادل پوند آوواردوپوآ و ۵٫۷۶۰ دانه معادل پوند تروا یا پوند آپوتکریز است.
دانه به طور متداول در اندازه گیری جرم گلوله و باروت استفاده می شد. [ ۳] [ ۴] این اصطلاح همچنین برای اشاره به تکه ای باروت که اندازه آن براساس نیاز متفاوت است به کار می رود. [ ۵] هنگام محاسبه میزان باروت مورد نیاز برای پر کردن مجدد اسلحه به یاد داشته باشید که۷۰۰۰ دانه معادل ۱ پوند، یا ۴۳۷٫۵ دانه معادل ۱ اونس است. در تیراندازی با کمان، دانه یکای استاندارد برای وزن کردن تیر است. [ ۶]
در دندانپزشکی، روکش طلایی، که برای ترمیم دندان استفاده می شود، [ ۷] با یکای دانه اندازه گیری می شود. [ ۸] [ ۹]
در آمریکای شمالی، سختی آب را اغلب با میزان دانه های موجود از کربنات کلسیم در هر گالون آمریکایی اندازه می گیرند. [ ۱۰] [ ۱۱] به عبارت دیگر، سختی آب با یکاهای متریک در میلیون ( ppm ) معادل ( ml/L ) اندازه گیری می شود. [ ۱۰] [ ۱۱] یک دانه در گالون آمریکایی تقریباً ۱۷٫۱ ( ppm ) است. [ ۱۰] توجه کنید که آب نرم دارای ۴ - ۱، و آب سنگین دارای ۲۰ - ۱۱ gpg از کربنات کلسیم است. [ ۱۱]
عکس دانه (یکا)عکس دانه (یکا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دانِه (seed)
دانِه
دانِه
ساختار تولیدمثلی گیاهان عالی (نهان دانگان و بازدانگان). از تخمک لقاح یافته حاصل و از رویان و مقداری ذخیره غذایی تشکیل می شود. دانه با پوششی بیرونی با نام پوسته احاطه شده است. ذخیرۀ غذایی دانه یا در بافتی مغذی و تخصص یافته با نام آندوسپرم، یا در لپههای خود رویان قرار دارد. در نهان دانگان، دانه در میوه قرار دارد، در حالی که در بازدانگان، وقتی از مخروط ماده جدا می شود، برهنه و بی حفاظ است. دانه به محض جوانه زدن به گیاهی تازه تبدیل می شود. دانه ها از راه های متفاوت از گیاه مادر جدا و منتشر می شوند. جانوران، باد، آب، و عوامل دیگر دانۀ گیاهان را منتشر می کنند. جانوران دانه های خارداری را که به مو یا پشم بدن آن ها می چسبند منتشر می کنند. هستۀ بعضی دانه ها پس از هضم قسمت گوشتی آن ها، با مدفوع جانوران انتشار می یابد. باد میوه های پردار یا بال دار را منتقل می کند. جریان آب نیز دانه های افتاده در آب را جابه جا می کند. بعضی میوه ها، مانند میوۀ بقولات، دانه با پرتاب از نیام منتشر می شود (← نیام). تأخیر در جوانه زنی برای حصول اطمینان از وجود در شرایط مساعد است (← پس رسی). ۸۰ درصد دانه ها اگر تا حد رطوبت پنج درصد خشک شوند، در دمای ۲۰ـ درجۀ سانتی گراد حداقل به مدت پانزده سال زنده باقی می مانند.

جدول کلمات

حب

مترادف ها

grain (اسم)
ذره، جو، خرده، شاخه، حالت، دانه، حبوبات، حبه، حب، غله، چنگال، رنگ، رگه، مشرب، دان، تفاله حبوبات، یک گندم معادل 0/0648 گرم

kernel (اسم)
هسته، دانه، شالوده، مغز، تخم، هسته اصلی، مغزهسته، خستو

bait (اسم)
غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دام

seed (اسم)
دانه، تخم، سلاله، بذر، ذریه، تخم اوری، بازیکن سابقه دار

granulation (اسم)
دانه، بر امدگی، دانه دانه سازی، دانه دور زخم، گوشت نو بالا وری

bean (اسم)
دانه، لوبیا، باقلا، حبوبات، حبه، چیز کم ارزش و جزئی

piece (اسم)
سر، خرده، دانه، مهره، تکه، قطعه، لقمه، پاره، بخش، نمونه، پارچه، کمی، عدد، اسلحه گرم، قطعه ادبی یا موسیقی، نمایشنامه قسمت

granule (اسم)
دانه، گرده، دانه ریز، جودانه

berry (اسم)
دانه، حبه، توت، سته، حب، تخم ماهی، میوه توتی

pill (اسم)
دانه، حب، قرص، حب دارو

birdseed (اسم)
دانه، غذای پرندگان

furuncle (اسم)
دانه، کورک، جوش

rash (اسم)
دانه، جوش، محل خارش یا تحریک روی پوست

whelk (اسم)
دانه، کورک، جوش، صدف حلزونی

knurl (اسم)
دانه، تپه، بر امدگی، گره، کنگره، قبه، الت کنگره سازی

currant (اسم)
دانه، کشمش بیدانه، مویز

semen (اسم)
دانه، تخم، منی، نطفه

فارسی به عربی

بذرة , توة , حبوب , حبیبة , طعم , طفح , فاصولیة , قطعة , لب , منی , هبة

پیشنهاد کاربران

در لغتنامه ی دهخدا قید شده که دانه به معنی گاو نر از زبان ترکی میباشد در واقع این کلمه دانا هست که امروزه نیز در آذربایجان به گاو نر میگن دانا و همچنین در زبان ترکی بذر میشود دنه
ریشه ی ترکی دارد
در لری بروجردی گله gela برابر دانه است.
برای نمونه: یه گِلَه بام وِرداشتم.
برابر فارسی یک دانه بادام برداشتم.
از ریشه دان
اسم مصدر دانش
دانه= مرکز نگهداری دانش
واژه دانه
معادل ابجد 60
تعداد حروف 4
تلفظ dāne
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dānak] ‹دان›
مختصات ( نِ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی dAne
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
دانه یعنی میداند که از خاک و آب چه جذب کند و چگونه با دیدن نور ریزی از زیرخاک محل عبور حود را به سوی سطح خاک پیدا کند و مراحل دیگر. . . .
به دانه در ترکی دانا و تانه
اما دوست گل تای در ترکی واحد شمارش گونی گون در ترکی هست
مثل باتمان
واژه ( تا ) واژه ای ایرانی است. واژه ( تا ) به چمِ ( یکا، واحد، تَک، تنها ) در زبان پهلوی به دیسه یِ ( تاگtag ) بوده است؛چنانکه در رویه یِ 81 و 148 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
دانهدانه
واژه ( دانه ) واژه ای پارسی و ایرانی است و در زبان اوستایی واژه ( دانَ ) به چمِ ( دانه ) و واژه ( دانو کَرشَ ) به چمِ ( دانه کش ) بوده است. ( دانه، یکایِ شمارش نیز هست؛ برای نمونه چهار دانه تخم مرغ )
چنانکه در رویه هایِ 729 و 730 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
دانهدانه
این واژه فارسی است.
وبرای بذر، و وسیله ای برای شمارش هم بکار میرود.
یک دانه شیرینی.
یک دانه شتر.
یک دانه ماشین.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
( تا ) هم فارسی است و ربطی به ترکی ندارد،
...
[مشاهده متن کامل]

( تا ) از یک ، تک میاید و خود تای از فارسی به ترکی راه یافته.
مثلا تو تورکی👇
سنین تایون خویدو=تو یکتایی ، تو لنگه نداری. تو تکی.
و در ترکی از دانه ی فارسی برای شمارش استفاده می کنند مثلا👇
نچه دنه=چند تا
و تای برای شمارش در تورکی استفاده نمیشود.
حالا برخی ها بزور میخوان تورکیش کنن🤦🏻‍♂️

دکتر کزازی در مورد واژه ی " دانه" می نویسد : ( ( دانه در پهلوی در ریخت دانگ dānag بکار می رفته است. ) )
تنگ شدن دانه : کنایه از نایاب شدن آن
سالی از دانه بر نرستی شاخ
تنگ شد دانه بر جهان فراخ
یعنی : از دانه شاخی نرست و دانه نایاب شد .
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص477 )
دانه: فیلم خاصی است که اصطلاح دانه های درشت بربافت خود دارد وبرای فیلمبرداری از محیطهای فقیر و یا القاء فضای خشن و سرد، معمولا از آن استفاده می شود. ( اصطلاح سینمایی )
تخم
چیزی است ریز که در زمین کاشته میشود وحاصل ان یک گیاه میشود وگاه دانه خوراکی است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس