دارالاسلام
/dArol~esalAm/
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به سرزمین مسلمانان ، دارالإسلام گفته می شود
دارالاسلام به سرزمینی گفته می شود که احکام اسلام در آن منطقه نافذ و جاری است.
مصادیق دارالاسلام از منظر قدما
برخی قدما برای دارالاسلام سه مصداق ذکر کرده اند: شهری که در اسلام بناشده و مشرکان به آن راه نیافته اند، مانند بغداد و بصره؛ شهری که به کافران تعلّق داشته است، لیکن مسلمان ان آن را به تصرف خود درآورده اند؛ و شهری که از آنِ مسلمانان بوده، لیکن به سیطرۀ کفار در آمده است. برخی دارالاسلام را تنها به دو مورد اوّل اختصاص داده اند. بنابر تعریف و تقسیم یاد شده، دارالاسلام سرزمینی خواهد بود که تحت تصرف مسلمانان و احکام اسلام در آن، جاری باشد، هرچند مسلمانان در آن جا زندگی نکنند.
کاربرد دارالاسلام در فقه
از این عنوان در بابهای طهارت، خمس، جهاد و لقطه سخن گفته اند.
دفن مسلمان در دارالاسلام
...
دارالاسلام به سرزمینی گفته می شود که احکام اسلام در آن منطقه نافذ و جاری است.
مصادیق دارالاسلام از منظر قدما
برخی قدما برای دارالاسلام سه مصداق ذکر کرده اند: شهری که در اسلام بناشده و مشرکان به آن راه نیافته اند، مانند بغداد و بصره؛ شهری که به کافران تعلّق داشته است، لیکن مسلمان ان آن را به تصرف خود درآورده اند؛ و شهری که از آنِ مسلمانان بوده، لیکن به سیطرۀ کفار در آمده است. برخی دارالاسلام را تنها به دو مورد اوّل اختصاص داده اند. بنابر تعریف و تقسیم یاد شده، دارالاسلام سرزمینی خواهد بود که تحت تصرف مسلمانان و احکام اسلام در آن، جاری باشد، هرچند مسلمانان در آن جا زندگی نکنند.
کاربرد دارالاسلام در فقه
از این عنوان در بابهای طهارت، خمس، جهاد و لقطه سخن گفته اند.
دفن مسلمان در دارالاسلام
...
wikifeqh: سرزمین_اسلام
[ویکی شیعه] دارُ الاِسْلام، سرزمینی که احکام اسلامی در آن منطقه نافذ و جاری است. این منطقه در مقابل دار الحرب است و دارای مصادیقی از جمله منطقه ای که در دوران اسلام ساخته، یا توسط مسلمان فتح و یا اینکه منطقه مسلمانانی که تحت تصرف کفار است. در زمان پیامبر (ص)، شهر مکه بعد از فتح و مدینه را دار الاسلام می نامیدند. دار الاسلام شامل تقسیم بندی هایی مانند دار الایمان، دار البغی، دار الذمه و غیره می شود. برای سرزمین اسلامی، احکام خاصی وجود دارد مانند اینکه، اهل کتاب با پذیرفتن شرایط ذمه و پرداخت جزیه می توانند در دارالاسلام زندگی کنند.
دار الاسلام، سرزمینی که احکام اسلامی در آن منطقه نافذ و جاری است. شهر مکه را بعد از فتح و شهر مدینه را در دوران پیامبر (ص)، دار الاسلام می نامیدند. زنجانی درباره ریشه این واژه می گوید که تقسیم بندی زمین به دار الاسلام و دار الکفر، گرچه به صراحت در قرآن نیامده است، ولی فقها به استناد روایات معتبر اسلامی برای توضیح آثار حقوقی این دو منطقۀ ارضی، این مبحث را مطرح کرده اند.
شیخ طوسی مصادیقی را بیان می کند که دار الاسلام بر آنها صدق می کند. همچنین این مصادیق از علمای شافعیه نیز نقل شده است؛ از جمله:
دار الاسلام، سرزمینی که احکام اسلامی در آن منطقه نافذ و جاری است. شهر مکه را بعد از فتح و شهر مدینه را در دوران پیامبر (ص)، دار الاسلام می نامیدند. زنجانی درباره ریشه این واژه می گوید که تقسیم بندی زمین به دار الاسلام و دار الکفر، گرچه به صراحت در قرآن نیامده است، ولی فقها به استناد روایات معتبر اسلامی برای توضیح آثار حقوقی این دو منطقۀ ارضی، این مبحث را مطرح کرده اند.
شیخ طوسی مصادیقی را بیان می کند که دار الاسلام بر آنها صدق می کند. همچنین این مصادیق از علمای شافعیه نیز نقل شده است؛ از جمله:
wikishia: دار_الاسلام
دانشنامه آزاد فارسی
دارُالاسلام
(در لغت به معنی سرزمین اسلام) اصطلاحی فقهی برای اشاره به سرزمینی که شریعت اسلامی در آن جا حکم فرماست و حاکم مسلمان دارد. اکثر جمعیت این سرزمین ها را مسلمانان تشکیل می دهند و اقلیت غیرمسلمان آن در صورتی که اهل کتاب باشند، اهل ذمه محسوب می شوند و در حمایت مسلمین زندگی می کنند. برخی از فقها آن دسته از کشورهای غیراسلامی را که مسلمانان ساکن در آن جا می توانند آزادانه به تکالیف شرعی خود عمل کنند را نیز درشمار دارالاسلام می آورند.
(در لغت به معنی سرزمین اسلام) اصطلاحی فقهی برای اشاره به سرزمینی که شریعت اسلامی در آن جا حکم فرماست و حاکم مسلمان دارد. اکثر جمعیت این سرزمین ها را مسلمانان تشکیل می دهند و اقلیت غیرمسلمان آن در صورتی که اهل کتاب باشند، اهل ذمه محسوب می شوند و در حمایت مسلمین زندگی می کنند. برخی از فقها آن دسته از کشورهای غیراسلامی را که مسلمانان ساکن در آن جا می توانند آزادانه به تکالیف شرعی خود عمل کنند را نیز درشمار دارالاسلام می آورند.
wikijoo: دارالاسلام
پیشنهاد کاربران
دار به زبان کردی یعنی درخت. لذا دار اسلام، دار یهودیت، دار مسیحیت، دار زرتشتیت، دار هندوئیت، دار بودائیت به ترتیب به معنای درخت اسلام، درخت یهودیت و . . . . . . . و دار العم یا دار علم به معنای درخت دانش. میوه های درخت های دینی عبارتند از معارف وحیانی، حدیثی و روائی، فقه ها، کلام ها و تفاسیر آیات و روایات و احدایث، الهیات و حکمت ها و عرفان های فراوان و گوناگون و متناقض دینی هم از میوه های تلخ و ترش و شور و شیرین درخت های آئین ها و ادیان محسوب میشوند و شناخت و تئوری های علمی به درخت دانش.
... [مشاهده متن کامل]
و خدای حقیقی و واقعی در حالت کلی و بیکرانی هرگز به هیچ انسانی در هیچ عصری امر نکرده که تو باید برای من یک درخت شناخت یا یک درخت زندگی بکاری و یا یک عبادتگاه در فلان وادی دایر کنی و در کنار آن یک مرغ، بز، گوسفند، گوساله و گاو و شتر قربانی و کوشت آنرا طوری کباب کنی که بوی آن در این بلندی بر فراز آن معبد به مشام من برسد. خدای حقیقی و واقعی هیچگاه یک قوم را به عنوان قوم دلبند خود انتخاب ننموده و به آن در بین اقوام ارجحیت و برتری نبخشده است، نه قوم یهود، نه قوم عرب، نه قوم عجم و نه هیچ قوم دیگری را.
خدای حقیقی و واقعی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود، عرب، عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیانت، ناجی، شفابخش، نبی، پسر، رسول، ولی، والی و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت بشر بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنائی انتخاب، اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم یا بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.
وعده ها و وعید های بهشت و جهنم هم از طرف خدای حقیقی و واقعی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل، با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ.
ایده کانونی یا فکر و خیال و تصور مرکزی هر آئین و دینی چیز دیگری نبوده و نمی باشد غیر از بقاء یا زنده نگه داشتن نام ها و کتاب هر آئین و دینی یک ابزار یا اسباب قوی گفتاری و نوشتاری است در حفظ نام ها. به عنوان مثال در دین یهودیت نام یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیا در راس هرم نام ها قرار دارد و یک پله پایین تر از آن نام موسا و سپس نام کتاب دینی یعنی تَورا ( تورات ) بهمراه پیوست هایش تحت عنوان عهد یا پیمان و یا وصیت نامه قدیم. در دین مسیحیت آبّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی در راس هرم، منشور و یا مخروط و یک پله پایین تر از آن نام ایسا و سپس نام کتاب دینی یعنی ایوان گِلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) بهمراه پیوست های آن تحت عنوان عهد یا پیمان و یا وصیت نامه جدید و نام کتاب یک جلدی عهد قدیم و جدید رویهم یعنی بی بل و بای بل. در دین اسلام اسم یا نام الله تحت عنوان نور سماوات و الارض در راس قرار دارد و یک پله پایین تر از آن نام محمّد و سپس نام کتاب دینی یعنی قرآن.
یک پیشوا و مرجع تقلید دین یهود یافت نمیشود که بدون نام موسا، کتاب تورا و نام یهوه به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد. یک پیشوا و مرجع تقلید دین مسیحیت یافت نمیشود که بدون نام ایسا و کتاب ایوان گلی های چهارگانه و آبّا یا پدر آسمانی به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد. یک پیشوا و مرجع تقلید دین اسلام یافت نمی شود که بدون نام محمّد و کتاب قرآن و نام الله به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد.
نتیجه کلی اینکه این نام و کتاب ها سه پرده ضخیم و نفوذ ناپذیر و یا سه مانع بزرگ اند در مقابل حواس پنجگانه پیروان بسوی خدا و لذا تا افکنده نشوند و یا کنار زده نشوند، پیروان این سه دین به ویژه در سطوح رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید هر گز نمیتوانند در طول زندگی دنیوی خود خدای حقیقی و واقعی را در قالب اجزای کثیر و گوناگون زنده و غیر زنده ببینند، بشنوند، ببویند، بچشند و لمس کنند.
یک نکته بسیار مهم برای انسان امروز و آینده در ارتباط تنگاتنگ با معارف وحیانی، حدیثی و روائی دینی این است که بعد از مرگِ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، نه باغچه های موقت بهشتی وجود دارند و نه گودال های موقت جهنمی بلکه بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتار ها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》بلکه همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و تا پایان این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی.
... [مشاهده متن کامل]
و خدای حقیقی و واقعی در حالت کلی و بیکرانی هرگز به هیچ انسانی در هیچ عصری امر نکرده که تو باید برای من یک درخت شناخت یا یک درخت زندگی بکاری و یا یک عبادتگاه در فلان وادی دایر کنی و در کنار آن یک مرغ، بز، گوسفند، گوساله و گاو و شتر قربانی و کوشت آنرا طوری کباب کنی که بوی آن در این بلندی بر فراز آن معبد به مشام من برسد. خدای حقیقی و واقعی هیچگاه یک قوم را به عنوان قوم دلبند خود انتخاب ننموده و به آن در بین اقوام ارجحیت و برتری نبخشده است، نه قوم یهود، نه قوم عرب، نه قوم عجم و نه هیچ قوم دیگری را.
خدای حقیقی و واقعی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود، عرب، عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیانت، ناجی، شفابخش، نبی، پسر، رسول، ولی، والی و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت بشر بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنائی انتخاب، اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم یا بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه.
وعده ها و وعید های بهشت و جهنم هم از طرف خدای حقیقی و واقعی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل، با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ.
ایده کانونی یا فکر و خیال و تصور مرکزی هر آئین و دینی چیز دیگری نبوده و نمی باشد غیر از بقاء یا زنده نگه داشتن نام ها و کتاب هر آئین و دینی یک ابزار یا اسباب قوی گفتاری و نوشتاری است در حفظ نام ها. به عنوان مثال در دین یهودیت نام یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیا در راس هرم نام ها قرار دارد و یک پله پایین تر از آن نام موسا و سپس نام کتاب دینی یعنی تَورا ( تورات ) بهمراه پیوست هایش تحت عنوان عهد یا پیمان و یا وصیت نامه قدیم. در دین مسیحیت آبّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی در راس هرم، منشور و یا مخروط و یک پله پایین تر از آن نام ایسا و سپس نام کتاب دینی یعنی ایوان گِلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) بهمراه پیوست های آن تحت عنوان عهد یا پیمان و یا وصیت نامه جدید و نام کتاب یک جلدی عهد قدیم و جدید رویهم یعنی بی بل و بای بل. در دین اسلام اسم یا نام الله تحت عنوان نور سماوات و الارض در راس قرار دارد و یک پله پایین تر از آن نام محمّد و سپس نام کتاب دینی یعنی قرآن.
یک پیشوا و مرجع تقلید دین یهود یافت نمیشود که بدون نام موسا، کتاب تورا و نام یهوه به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد. یک پیشوا و مرجع تقلید دین مسیحیت یافت نمیشود که بدون نام ایسا و کتاب ایوان گلی های چهارگانه و آبّا یا پدر آسمانی به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد. یک پیشوا و مرجع تقلید دین اسلام یافت نمی شود که بدون نام محمّد و کتاب قرآن و نام الله به خدا اعتقاد و ایمان و امید داشته باشد.
نتیجه کلی اینکه این نام و کتاب ها سه پرده ضخیم و نفوذ ناپذیر و یا سه مانع بزرگ اند در مقابل حواس پنجگانه پیروان بسوی خدا و لذا تا افکنده نشوند و یا کنار زده نشوند، پیروان این سه دین به ویژه در سطوح رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید هر گز نمیتوانند در طول زندگی دنیوی خود خدای حقیقی و واقعی را در قالب اجزای کثیر و گوناگون زنده و غیر زنده ببینند، بشنوند، ببویند، بچشند و لمس کنند.
یک نکته بسیار مهم برای انسان امروز و آینده در ارتباط تنگاتنگ با معارف وحیانی، حدیثی و روائی دینی این است که بعد از مرگِ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، نه باغچه های موقت بهشتی وجود دارند و نه گودال های موقت جهنمی بلکه بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتار ها، رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》بلکه همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و تا پایان این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی.