خنوخ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
خنوخ (پسر قابیل). خنوخ ( عبری: חֲנוֹך Ḥanōḵ ) ، فرزند قابیل؛ از شخصیت های پیدایش در تورات است. براساس تورات مدتی پس از رانده شدن قابیل و رفتن او به سرزمین نود، همسر قابیل فرزندی به دنیا آورد و نامش را خنوخ گذاشت. از آنجایی که در هنگام تولد او، قابیل سرگرم ساخت شهری بود نام فرزندش را بر آن شهر نیز گذاشت. [ ۱]
پس از اینکه قابیل به سرزمین نود رسید، جایی که خدا به خاطر قتل برادرش هابیل او را از آنجا بیرون کرد، همسرش حامله شد و اولین فرزند قابیل را به دنیا آورد که او را خنوخ نامید.
این خنوخ را نباید با خنوخ، پسر یارد، که تألیف کتاب خنوخ به او نسبت داده شده، اشتباه گرفت.
پس از تولد خنوخ، متن عبری پیدایش بخش ۴:۱۷ نامفهوم است. یا قابیل شهری ساخت و آن را به نام خنوخ قدرتمند نامید، یا اینکه خنوخ شهری ساخت. اما در کتاب مقدس پادشاه جیمز، این متن به وضوح نشان می دهد که قابیل شهر را ساخته و به نام پسرش نامگذاری کرده است.
طبق کتاب یوبیل بخش ۴:۹، مادر یل خاله خنوخ عوان نام داشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپس از اینکه قابیل به سرزمین نود رسید، جایی که خدا به خاطر قتل برادرش هابیل او را از آنجا بیرون کرد، همسرش حامله شد و اولین فرزند قابیل را به دنیا آورد که او را خنوخ نامید.
این خنوخ را نباید با خنوخ، پسر یارد، که تألیف کتاب خنوخ به او نسبت داده شده، اشتباه گرفت.
پس از تولد خنوخ، متن عبری پیدایش بخش ۴:۱۷ نامفهوم است. یا قابیل شهری ساخت و آن را به نام خنوخ قدرتمند نامید، یا اینکه خنوخ شهری ساخت. اما در کتاب مقدس پادشاه جیمز، این متن به وضوح نشان می دهد که قابیل شهر را ساخته و به نام پسرش نامگذاری کرده است.
طبق کتاب یوبیل بخش ۴:۹، مادر یل خاله خنوخ عوان نام داشت.

wiki: خنوخ (پسر قابیل)
دانشنامه آزاد فارسی
خَنوخ (Enoch)
در عهد عتیق (سفر پیدایش ۱۷:۴ـ۱۸) پسر ارشد قابیل و پدر عیراد و به استناد منابع جدیدتر پسر یارِد و پدر متوشالح. قابیل شهری به نام او بنا نهاد و آن را خَنوخ خواند. (سفر پیدایش ۱۷:۴). شخصیت پدرانۀ خنوخ احتمالاً ریشه در اسطوره ای دربارۀ خورشید دارد و بعدها در تفکر یهود اهمیت فراوان یافت. مشهورترین روایت دربارۀ خنوخ حکایت رفتنِ بدون مرگ او به بهشت است چنان که در عهد عتیق آمده: «خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت» (سفر پیدایش ۲۴:۵). این آیه در شکل گیری آرایی دربارۀ خلود در عهد عتیق بی تأثیر نبود. از خنوخ در این باره در عهد جدید نیز سخن رفته است (عبرانیان ۵:۱۱).
در عهد عتیق (سفر پیدایش ۱۷:۴ـ۱۸) پسر ارشد قابیل و پدر عیراد و به استناد منابع جدیدتر پسر یارِد و پدر متوشالح. قابیل شهری به نام او بنا نهاد و آن را خَنوخ خواند. (سفر پیدایش ۱۷:۴). شخصیت پدرانۀ خنوخ احتمالاً ریشه در اسطوره ای دربارۀ خورشید دارد و بعدها در تفکر یهود اهمیت فراوان یافت. مشهورترین روایت دربارۀ خنوخ حکایت رفتنِ بدون مرگ او به بهشت است چنان که در عهد عتیق آمده: «خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت» (سفر پیدایش ۲۴:۵). این آیه در شکل گیری آرایی دربارۀ خلود در عهد عتیق بی تأثیر نبود. از خنوخ در این باره در عهد جدید نیز سخن رفته است (عبرانیان ۵:۱۱).
wikijoo: خنوخ
پیشنهاد کاربران
سه کتاب در مورد هِنوخ یا اِنوخ ( henoch یا enoch ) در دست می باشد که اولی اتیوپیایی نامیده شده که به خط و زبان اتیوپی و دومی اسلاوی ( slawi ) که نسخه اولیه آن به زبان و خط یونانی بوده و سپس در اواخر قرون وسطا به زبان بلغاری ( bulgari با تلفظ بول گاری که احتمالا به معنای گاری حمل کننده بول بوده باشد ) ترجمه شده و سومی عِبری که در قرن اول میلادی توسط یک رابّین ( rabbin ) به نام جیشان ( jishan ) به زبان عبری نگاشته شده.
... [مشاهده متن کامل]
در صورت علاقه میتوان Henoch Buch was ist das
را در جستجوگر گوّلگل ( go o gle ؛ گو او گله، ات را ) تاپیپ کرد و سپس به سایت آلمانی زبان بیبل ( Bibel ) مراجعه کرد.
بهر حال تلفظ ریشه ای و معنای اصلی نام هنوخ یا انوخ که در قرآن به شکل ادریس بیان گردیده، بطور حقیقی و روشن تاکنون کشف نشده است. گاهی آنرا آزموده، ره رو در خدا، مرد خدا، حنائی رنگ و . . . . پنداشته اند.
کتاب هنوخ یک نوع معراج نامه می باشد، یعنی پرواز خیالی به آسمان و مشاهده دنیای ملکوتی و تخت یا عرش و تاج خدا ( البته خدای کلمه ای و نه خدای حقیقی و واقعی که خود و تاج و تخت یا عرش و فرش اش همین گیتی، کیهان و یا این جهان می باشد، البته قطره ای ناچیز در بین گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار در بطن هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت وی یعنی پروردگار، آفریدگار کائنات و خالق آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه بین آنهاست در محتوای هرکدام از آنها بطور مطلق یکسان و برابر و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از چیز دیگری ) در آنجا و سلسله مراتب فرشتگان و سرنوشت روان های اموات یا مردگان و برپائی دادگاه عدل الهی و بازگشت به زمین در پایان سفر خیالی و شروع پند و اندرز دادن به قوم و هدایت آنان بسوی نیکوکاری و جلوگیری از بدکاری و دادن وعده پاداش های بهشتی یا آسمانی به نیکوکاران و موئمنین از یکطرف و دادن وعده کیفر و عذاب به بدکاران یا کفار از طرف دیگر و الا آخر.
set با تلفظ ست، یکی از نوادگان آدم در ادبیات فارسی - دینی خودمان به شکل شیت نوشته میشود که به زبان کردی به معنای دیوانه می باشد، نام یکی از خدایان مصر هم بوده.
هنوخ بعد از اینکه در سن ۳۶۵ سالگی در عمل به امر و خواست خدای کلمه ای اش به آسمان مهاجرت میکند، در آنجا نام مِتاترون ( metatron ) به او اهداء میگردد و سپس مورد خشم و غضب فرشتگان بد طینت قرار میگیرد و به او لقب " زن زاده " داده میشود، شاید در ارتباط با ضعیف بودن حوا همسر آدم.
کلمه متاترون میگویند که روی جام های جادویی ستاره بینان بابلی ( نه منجمین یا ستاره شناسان ) هم یافت میشود. این واژه شاید در اصل و ریشه به شکل میترات اون ( metrat on ) تلفظ و بیان میشده به معنای : او میترائی است، یعنی پیرو میترای ایرانی. در این زمینه کشف میزان های بهاری و پاییزی توسط مفسرین کتاب هنوخ به وی نسبت داده میشوند که قبل از پیدایش رسم هفت و جشن مهرگان در ایران کشف گردیده اند.
فصل اول این کتاب " نگهبانان " نام دارد و در مورد نزول یا پائین آمدن فرشتگان بد پندار از آسمان به روی زمین بیان و نوشته شده با هدف آمیزش با دختران انسانی و تولید فرزند با آنان و سپس گمراه نمودن نسل های بعدی آنان در آینده های نزدیک و دور . این کتاب شاید به این علت مورد توجه طرفداران و پیروان فضا نوردی ماقبل تاریخ ( پری آستروناوتیک ) می باشد در پیوند با فر ایزدی خود ما ایرانیان ؛ فرشته خیالی موسا بنام خضر، گابریئل ماریائی یا مریمی و جبرئیل پیام رسان محمّدی و هاتف غیبی حافظ که نزدیک تر به امروز میباشد.
امروز شاید بتوان به یقین و با اطمینان کامل ادعا نمود که اولین معراج نامه آسمانی و حقیقی در دوران بی خطی و قبل از پیدایش بینش و باور حقیقی سومریان یعنی آدم ( نه بابا آدم موسائی، ایسائی، محمّدی ) در سرزمین ایران و ( بعضا هندوستان ) توسط خردمندان گمنام دریافت کننده پیام آسمانی هفت سین به معنای هفت سامان یا نظام کلی گیتیائی، کیهانی یا جهانی و آفرینندگان واژه پر از راز و رمز و معما آلود دهّر، بیان گردیده و با پیدایش داستان آدم و حوا توسط ادیبان، شاعران، حکیمان و عارفان قوم یهود به ویژه حکیم موسا به دست فراموشی سپرده شده و اوستای نوشتاری دو واژه ی ترکیبی را برای آیندگان ایرانی به ارث گذاشته که به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. آن دو واژه یکی" خویدوده " بوده که در میدان های خود شناسی و انسان شناسی به معنای؛ خود تو ده تایی، و دیگری در مورد ریشه یابی زندگی انسان زمینی - دنیوی ( منجمله نبات و حیوان ) و رساندن آن به آسمان به شکل " آژی ده اکه " تلفظ و بیان میشده به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی.
دینداران پیرو ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و علاقه مند به معراج نامه ها و باورمند به آفرینش شش روزه جهان و خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، نمی دانند که در محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان چگونه و چطور هفت آسمان و هفت زمین و هرآنچه که بین آنهاست از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست خوی و از چه خمیر مایه ای آفریده شده اند چه رسد به چون و مون و چرائی آن.
رابّین ( rabbin ) از دو کلمه ساخته شده یکی رب و دیگری بین که ریشه در مصدر دیدن داشته و دارد. لذا رب بین ( بین رب ) در بین قوم یهود به افرادی اطلاق میشده که از استعداد دیدن رب، برخوردار بوده اند. rabbi با تلفظ رابّی به معنای استاد یا آموزگار تَورا، از راست به چپ به شکل birab با تلفظ بی رب، در اصل و ریشه دو معنا داشته یکی یونانی به معنای رب دو جنسی ( مردانه و زنانه ) و دیگری ایرانی به معنای بی خدا.
در یکی از سوره های قرآن یک دعا با کلمه ربَّا ( rabba ) آغاز گردیده. این کلمه در اصل و ریشه از راست به چپ به شکل barab ؛ بارب تلفظ و بیان میشده و به زبان فارسی به معنای باخدا، معکوس بی خدا بوده.
اسلاوی ( slawi ) شاید در اصل و ریشه به چند معنای زیر بوده باشد: زِ لاوی به معنای از سیل آب، سال آوی به شکل سال آبی به معنای سال پر باران و حاصلخیز و به شکل s - law به معنای قانون س یا سماوی و یا قانون یکی از s های سمبل سواستیکای هندوان و چلیپای ایرانیان یعنی قانونی که در لحظه حال، آن نیمزوج آسمانی ( هر فرد انسانی در این دنیا با جنسیت معکوس ) تحت تابش نور آن از عشق و زندگی برخوردار اند.
کلمات لاو و لافاو به زبان قوم ماد معادل سَیل و سیلاب به زبان قوم پارس بوده اند.
امیدوارم که این توضیحات کودکانه و جنبی در ارتباط با کتاب هنوخ از دیدگاه خواننده گرامی بی ربط پنداشته نشود.
نام انوخ شاید در اصل و ریشه یعنی به زبان پدر و مادر یا والدین فارسی زبان به شکل آنوک ( anoch یا anock ) تلفظ و بیان میشده به معنای نُک یا نوک و یا منقار آسمانی.
سومریان بعدا موجودات فرا زمینی را آنانوکی ( ananocki ) نامیده اند به معنای : آنها نوکی اند، یعنی دارای سر های منقار دار می باشند. مانند سِت مصریان که بدنش انسانی و سرش به شکل سر طوطیست.
سرودن افسانه ی علمی خدایان و معراج نامه های تخیلی - علمی هنوز در دوران مهد کودک بسر می برند و نیاز مبرم به آلایش و پالایش و انسجام یافتن و روشن شدن دارند.
به عنوان مثال این تصور که بر مبنای آن، جهان ها شبیه حباب هوا از دل آب جوش بر میخیزند و الا آخر. . .
هنوز در قنداق و در دوران وق زدن نوزادی بسر می برد و تا ورود به مهدکودک، چند قرنی دیگر را پیش پا و روی خود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
در صورت علاقه میتوان Henoch Buch was ist das
را در جستجوگر گوّلگل ( go o gle ؛ گو او گله، ات را ) تاپیپ کرد و سپس به سایت آلمانی زبان بیبل ( Bibel ) مراجعه کرد.
بهر حال تلفظ ریشه ای و معنای اصلی نام هنوخ یا انوخ که در قرآن به شکل ادریس بیان گردیده، بطور حقیقی و روشن تاکنون کشف نشده است. گاهی آنرا آزموده، ره رو در خدا، مرد خدا، حنائی رنگ و . . . . پنداشته اند.
کتاب هنوخ یک نوع معراج نامه می باشد، یعنی پرواز خیالی به آسمان و مشاهده دنیای ملکوتی و تخت یا عرش و تاج خدا ( البته خدای کلمه ای و نه خدای حقیقی و واقعی که خود و تاج و تخت یا عرش و فرش اش همین گیتی، کیهان و یا این جهان می باشد، البته قطره ای ناچیز در بین گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار در بطن هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت وی یعنی پروردگار، آفریدگار کائنات و خالق آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه بین آنهاست در محتوای هرکدام از آنها بطور مطلق یکسان و برابر و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از چیز دیگری ) در آنجا و سلسله مراتب فرشتگان و سرنوشت روان های اموات یا مردگان و برپائی دادگاه عدل الهی و بازگشت به زمین در پایان سفر خیالی و شروع پند و اندرز دادن به قوم و هدایت آنان بسوی نیکوکاری و جلوگیری از بدکاری و دادن وعده پاداش های بهشتی یا آسمانی به نیکوکاران و موئمنین از یکطرف و دادن وعده کیفر و عذاب به بدکاران یا کفار از طرف دیگر و الا آخر.
set با تلفظ ست، یکی از نوادگان آدم در ادبیات فارسی - دینی خودمان به شکل شیت نوشته میشود که به زبان کردی به معنای دیوانه می باشد، نام یکی از خدایان مصر هم بوده.
هنوخ بعد از اینکه در سن ۳۶۵ سالگی در عمل به امر و خواست خدای کلمه ای اش به آسمان مهاجرت میکند، در آنجا نام مِتاترون ( metatron ) به او اهداء میگردد و سپس مورد خشم و غضب فرشتگان بد طینت قرار میگیرد و به او لقب " زن زاده " داده میشود، شاید در ارتباط با ضعیف بودن حوا همسر آدم.
کلمه متاترون میگویند که روی جام های جادویی ستاره بینان بابلی ( نه منجمین یا ستاره شناسان ) هم یافت میشود. این واژه شاید در اصل و ریشه به شکل میترات اون ( metrat on ) تلفظ و بیان میشده به معنای : او میترائی است، یعنی پیرو میترای ایرانی. در این زمینه کشف میزان های بهاری و پاییزی توسط مفسرین کتاب هنوخ به وی نسبت داده میشوند که قبل از پیدایش رسم هفت و جشن مهرگان در ایران کشف گردیده اند.
فصل اول این کتاب " نگهبانان " نام دارد و در مورد نزول یا پائین آمدن فرشتگان بد پندار از آسمان به روی زمین بیان و نوشته شده با هدف آمیزش با دختران انسانی و تولید فرزند با آنان و سپس گمراه نمودن نسل های بعدی آنان در آینده های نزدیک و دور . این کتاب شاید به این علت مورد توجه طرفداران و پیروان فضا نوردی ماقبل تاریخ ( پری آستروناوتیک ) می باشد در پیوند با فر ایزدی خود ما ایرانیان ؛ فرشته خیالی موسا بنام خضر، گابریئل ماریائی یا مریمی و جبرئیل پیام رسان محمّدی و هاتف غیبی حافظ که نزدیک تر به امروز میباشد.
امروز شاید بتوان به یقین و با اطمینان کامل ادعا نمود که اولین معراج نامه آسمانی و حقیقی در دوران بی خطی و قبل از پیدایش بینش و باور حقیقی سومریان یعنی آدم ( نه بابا آدم موسائی، ایسائی، محمّدی ) در سرزمین ایران و ( بعضا هندوستان ) توسط خردمندان گمنام دریافت کننده پیام آسمانی هفت سین به معنای هفت سامان یا نظام کلی گیتیائی، کیهانی یا جهانی و آفرینندگان واژه پر از راز و رمز و معما آلود دهّر، بیان گردیده و با پیدایش داستان آدم و حوا توسط ادیبان، شاعران، حکیمان و عارفان قوم یهود به ویژه حکیم موسا به دست فراموشی سپرده شده و اوستای نوشتاری دو واژه ی ترکیبی را برای آیندگان ایرانی به ارث گذاشته که به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. آن دو واژه یکی" خویدوده " بوده که در میدان های خود شناسی و انسان شناسی به معنای؛ خود تو ده تایی، و دیگری در مورد ریشه یابی زندگی انسان زمینی - دنیوی ( منجمله نبات و حیوان ) و رساندن آن به آسمان به شکل " آژی ده اکه " تلفظ و بیان میشده به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی.
دینداران پیرو ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و علاقه مند به معراج نامه ها و باورمند به آفرینش شش روزه جهان و خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، نمی دانند که در محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان چگونه و چطور هفت آسمان و هفت زمین و هرآنچه که بین آنهاست از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست خوی و از چه خمیر مایه ای آفریده شده اند چه رسد به چون و مون و چرائی آن.
رابّین ( rabbin ) از دو کلمه ساخته شده یکی رب و دیگری بین که ریشه در مصدر دیدن داشته و دارد. لذا رب بین ( بین رب ) در بین قوم یهود به افرادی اطلاق میشده که از استعداد دیدن رب، برخوردار بوده اند. rabbi با تلفظ رابّی به معنای استاد یا آموزگار تَورا، از راست به چپ به شکل birab با تلفظ بی رب، در اصل و ریشه دو معنا داشته یکی یونانی به معنای رب دو جنسی ( مردانه و زنانه ) و دیگری ایرانی به معنای بی خدا.
در یکی از سوره های قرآن یک دعا با کلمه ربَّا ( rabba ) آغاز گردیده. این کلمه در اصل و ریشه از راست به چپ به شکل barab ؛ بارب تلفظ و بیان میشده و به زبان فارسی به معنای باخدا، معکوس بی خدا بوده.
اسلاوی ( slawi ) شاید در اصل و ریشه به چند معنای زیر بوده باشد: زِ لاوی به معنای از سیل آب، سال آوی به شکل سال آبی به معنای سال پر باران و حاصلخیز و به شکل s - law به معنای قانون س یا سماوی و یا قانون یکی از s های سمبل سواستیکای هندوان و چلیپای ایرانیان یعنی قانونی که در لحظه حال، آن نیمزوج آسمانی ( هر فرد انسانی در این دنیا با جنسیت معکوس ) تحت تابش نور آن از عشق و زندگی برخوردار اند.
کلمات لاو و لافاو به زبان قوم ماد معادل سَیل و سیلاب به زبان قوم پارس بوده اند.
امیدوارم که این توضیحات کودکانه و جنبی در ارتباط با کتاب هنوخ از دیدگاه خواننده گرامی بی ربط پنداشته نشود.
نام انوخ شاید در اصل و ریشه یعنی به زبان پدر و مادر یا والدین فارسی زبان به شکل آنوک ( anoch یا anock ) تلفظ و بیان میشده به معنای نُک یا نوک و یا منقار آسمانی.
سومریان بعدا موجودات فرا زمینی را آنانوکی ( ananocki ) نامیده اند به معنای : آنها نوکی اند، یعنی دارای سر های منقار دار می باشند. مانند سِت مصریان که بدنش انسانی و سرش به شکل سر طوطیست.
سرودن افسانه ی علمی خدایان و معراج نامه های تخیلی - علمی هنوز در دوران مهد کودک بسر می برند و نیاز مبرم به آلایش و پالایش و انسجام یافتن و روشن شدن دارند.
به عنوان مثال این تصور که بر مبنای آن، جهان ها شبیه حباب هوا از دل آب جوش بر میخیزند و الا آخر. . .
هنوز در قنداق و در دوران وق زدن نوزادی بسر می برد و تا ورود به مهدکودک، چند قرنی دیگر را پیش پا و روی خود دارد.
به نام خنوخ در تورات : پیدایش باب 5 ( نسل آدم ) اشاره شده است .
در تورات خنوخ فرزند یارد ، یارد فرزند مهلَلئیل ، مهلَلئیل فرزند قینان، قینان فرزند اَنوش ، انوش فرزند شیث و شیث فرزند آدم است .
و یارِد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد. ( پیدایش :باب 5 : 18 )
در تورات خنوخ فرزند یارد ، یارد فرزند مهلَلئیل ، مهلَلئیل فرزند قینان، قینان فرزند اَنوش ، انوش فرزند شیث و شیث فرزند آدم است .
و یارِد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد. ( پیدایش :باب 5 : 18 )
خنوخ ( به عبری: חנוך، در منابع اسلامی اخنوخ یا ادریس و در فارسی خنجوخ ) پسر یارد و پدر متوشالح، از شخصیت هایی است که در عهد عتیق از او نام برده شده است. یهودا در نامه خود، خنوخ را از پیامبران دانسته است.
... [مشاهده متن کامل]
نسب خنوخ در سفر پیدایش تورات و انجیل لوقا چنین است:
خنوخ پسر یارد پسر مهللئیل پسر قینان پسر انوش پسر شیث پسر آدم. خنوخ پدر بزرگ ( جد ) نوح پیامبر است.
علاوه بر موارد یادشده، نام خنوخ در کتاب اول تواریخ ایام، رساله به عبرانیان، و رساله یهودا آمده است.
چندین کتاب منسوب به خنوخ است از جمله موارد زیر:
• کتاب اول خنوخ
• کتاب دوم خنوخ
• کتاب سوم خنوخ
• کتاب پنجاهه ها ( گفته می شود این کتاب انشاء خنوخ به صورت روح و نوشته موسی است )
همچنین نسخه ای از کتابی منسوب به خنوخ در غاری به نام قمران در نزدیکی بحرالمیت یافت شده است که اکنون در صومعه اسین نگهداری می شود. در این کتاب به داوری قوم اسرائیل توسط یهوه اشاره شده است. در نامه یهودا ، ۲۰۰۰ سال پیش از کشف نسخه ای از آن در قمران، شباهتی با کتاب خنوخ دیده می شود، که دو برداشت به دست می دهد: یا اینکه نقل قول معتبری برای هر دو کتاب خنوخ و رسالهٔ یهودا موجود بوده یا اینکه رسالهٔ یهودا از کتاب خنوخ نقل قول کرده است. لازم است ذکر شود که کتب منتسب به خنوخ، در یهودیت و مسیحیت ( به جز بخش هایی از مسیحیان اتیوپی ) اصیل و معتبر دانسته نمی شود. در کتاب مقدس چنین آمده است: «و خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد، زیرا خدا او را برگرفت». لذا خنوخ پیش از مرگ به آسمان صعود کرده و جاودانه شده است. یکی از کتابهای خنوخ تحت عنوان «کتاب رازهای خنوخ» توسط حسین توفیقی ترجمه و منتشر شده است.
برخی مفسرین، خنوخ را با ادریس در قرآن برابر دانسته اند و به روایت قرآن نیز ادریس بدون مرگ مانند عیسی به آسمان عروج کرده است: «و در این کتاب ادریس را یاد کن. او راست گفتاری پیامبر بود. او را به مکانی بلند فرا بردیم. »

... [مشاهده متن کامل]
نسب خنوخ در سفر پیدایش تورات و انجیل لوقا چنین است:
خنوخ پسر یارد پسر مهللئیل پسر قینان پسر انوش پسر شیث پسر آدم. خنوخ پدر بزرگ ( جد ) نوح پیامبر است.
علاوه بر موارد یادشده، نام خنوخ در کتاب اول تواریخ ایام، رساله به عبرانیان، و رساله یهودا آمده است.
چندین کتاب منسوب به خنوخ است از جمله موارد زیر:
• کتاب اول خنوخ
• کتاب دوم خنوخ
• کتاب سوم خنوخ
• کتاب پنجاهه ها ( گفته می شود این کتاب انشاء خنوخ به صورت روح و نوشته موسی است )
همچنین نسخه ای از کتابی منسوب به خنوخ در غاری به نام قمران در نزدیکی بحرالمیت یافت شده است که اکنون در صومعه اسین نگهداری می شود. در این کتاب به داوری قوم اسرائیل توسط یهوه اشاره شده است. در نامه یهودا ، ۲۰۰۰ سال پیش از کشف نسخه ای از آن در قمران، شباهتی با کتاب خنوخ دیده می شود، که دو برداشت به دست می دهد: یا اینکه نقل قول معتبری برای هر دو کتاب خنوخ و رسالهٔ یهودا موجود بوده یا اینکه رسالهٔ یهودا از کتاب خنوخ نقل قول کرده است. لازم است ذکر شود که کتب منتسب به خنوخ، در یهودیت و مسیحیت ( به جز بخش هایی از مسیحیان اتیوپی ) اصیل و معتبر دانسته نمی شود. در کتاب مقدس چنین آمده است: «و خنوخ با خدا راه می رفت و نایاب شد، زیرا خدا او را برگرفت». لذا خنوخ پیش از مرگ به آسمان صعود کرده و جاودانه شده است. یکی از کتابهای خنوخ تحت عنوان «کتاب رازهای خنوخ» توسط حسین توفیقی ترجمه و منتشر شده است.
برخی مفسرین، خنوخ را با ادریس در قرآن برابر دانسته اند و به روایت قرآن نیز ادریس بدون مرگ مانند عیسی به آسمان عروج کرده است: «و در این کتاب ادریس را یاد کن. او راست گفتاری پیامبر بود. او را به مکانی بلند فرا بردیم. »

تلفظ دیگه این اسم انوش ( Enoch ) است