خزر

/xazar/

معنی انگلیسی:
khazar, tribe formerly inhabiting the caspian littoral

فرهنگ اسم ها

اسم: خزر (دختر) (ترکی، فارسی، عربی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: khazar) (فارسی: خزر) (انگلیسی: khazar)
معنی: زیبا و با طراوت مثل دریا، ( اَعلام ) ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان رفته اند، ) پهناورترین دریاچه ی جهان، در شمال ایران و جنوب روسیه، مساحت حدود کیلومتر مربع، ترکمنستان و قزاقستان بر ساحل شرقی و آذربایجان بر ساحل غربی آن قرار دارد، فتان، دختر که عشوه هایی زیرکانه می ریزد
برچسب ها: اسم، اسم با خ، اسم دختر، اسم ترکی، اسم فارسی، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

خزر. [ خ َ ] ( ع مص ) زیرک و فتان گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). || نگریستن بدنباله چشم ، یقال : خزرالرجل اذا نظر بلحظالعین.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ).

خزر.[ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَخزَر و خَزراء. ( منتهی الارب ).

خزر. [ خ َ زَ ] ( ع مص ) خرد و تنگ گردیدن چشم. || شکستن چشم بینایی را. خلقة. || دیدن آن بگوشه چشم. ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ) ( منتهی الارب ). || بازکردن چشم و فروخوابانیدن آن. || احول بودن یکی از دو چشم. ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( منتهی الارب ).

خزر. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) محالی است در ترکستان که دشت قپچاق نیز گویند. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از غیاث اللغات ). ولف می گوید خزرنام ولایتی است در توران .صاحب برهان قاطع می گوید: نام ولایتی است از ترکستان که مردم آنجا بسیار سفید می باشند و قُندُز از آن ولایت آورند و آن جانوری است آبی شبیه بسنگ پشت ظاهراً این ولایت مورد بحث صاحب برهان باید آن ولایتی باشد که در گیلان قرار دارد زیرا در فرهنگ جهانگیری آمده : نام دربند است از بلاد ترک پشت باب الابواب. صاحب فرهنگ جهانگیری باین دو بیت خاقانی استناد می جوید :
آری آری هم از ره گوش است
کشتن قندزی که در خزر است.
خاقانی.
گر سوی قندز مژگان نرسد آتل اشگ
راه آتل سوی قندز به خزر بگشایید.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 159 ).
سپاهی بیامد ز راه خزر
کز ایشان سیه شد همه بوم و بر.
فردوسی.
همه باز کشور سراسر بخواه
بگستر به مرز خزر در سپاه.
فردوسی.
بمرز خزر مهتر الیاس بود
که پور جهاندیده مهراس بود.
فردوسی.
از حسن رای تست که گیتی سرای تست
گیتی سرای تست ز کیماک تا خزر.
فرخی. ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 452 ).
مهتر بود خزانه زر تو از خزر
بهتر بودقمطره عود تو از قمار.
منوچهری.
|| ولایتی است در گیلان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ). نام ولایتی است در گیلان و دریای گیلان موسوم به آن ولایت است و عسل خوب از آنجا آورند و گویند طوطی در آن ولایت زندگانی نمی تواند کرد. ( برهان قاطع ). صاحب انجمن آرای ناصری و آنندراج گویند نام ولایتی است مشهور بر ساحل دریای گیلان و آن ولایت را خزر نام از اولاد یافث آباد نمود و آن ولایت اکنون جزو ولایت روسیه است و یکی از بلاد آن شهر بلغار است و بسیار سرد میشود لهذا مرغان گرمسیری و هندوستان در آنجا نمانند و دریای مازندران را نیز بواسطه نزدیکی بدان ولایت بحر خزر گویند که نام های دیگر دارد. یاقوت در تعریف این نام چنین شرح می دهد: خزر نام بلاد ترک است و در پشت باب الابواب معروف به دربند و نزدیک به سد ذی القرنین قرار دارد. هم او از قول احمدبن فضلان یعنی رسول المقتدر باﷲ بجانب صقالیة چنین نقل می کند: احمدبن فضلان در رساله خود مشاهدات خود را در این بلاد چنین نوشته است : خزر اقلیمی است از قصبه ای بنام اتل و اتل نام نهری است که ازروس و بلغار به خزر جریان دارد و نیز اتل نام شهری است و خزر نام مملکتی. بعد ابن فضلان در تکمیل بحث خود مفصلاً از تقسیمات اتل و خواص مردم آن سرزمین و حکومت آن ناحیه سخن می گوید. رجوع به معجم البلدان ذیل نام خزر شود : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قومی که سابقا در حاشیه بحر خزر و شمال جبال قفقاز سکونت داشتند .گروهی از آنان بطرف قسمت جنوب غربی قفقاز و شبه جزیره قرم ( کریمه ) ( شمال بحراسود ) روی آوردند و تا قرن چهارم هجری قدرتی داشتند. پایتخت آنان در اوایل اسلام و عصر فتوحات مسلمانان شهر ((بلنجر ) ) بود .
(اسم ) ۱ - تنگی چشم . ۲ - حالتی در چشم که گویی شخص بگوش. چشم نگاه میکند .
بن یافث . وی پسر یافث و یافث پسر نوح بوده است .

فرهنگ معین

(خَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - تنگی چشم . ۲ - با گوشة چشم نگریستن .
(خَ زَ ) (اِ. ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان رفته اند.

فرهنگ عمید

طایفه ای از اقوام آریایی که در قدیم در ترکستان و سواحل غربی دریای خزر به سر می بردند و از سال ۶۰۰ تا ۹۵۰ میلادی در قسمت جنوب غربی قفقازیه دارای حکومت و قدرت بوده اند. مذهب آن ها مسیحیت بوده. گروه هایی از آن ها به مذهب یهود و اسلام گرویدند.

گویش مازنی

/Khazer/ دریای خزر که در قسمت جنوبی با طول تقریبی نهصد کیلومتر از آستار تا حدود خلیج حسینقلی را در بر می گیردخزر در مجاورت استان های گیلان، مازندران و گلستان قرار گرفته است و از دیرباز آن را به نام این نواحی یا اقوام ساکن در این نقاط می خواندنددر مآخذ دوره های اسلامی، از خزر با عنوان های دریای خراسان، دریای تبرستان، دریای جرجان و دریای مازندران یا دشه و در منابع یونانی و رومی به نام های دریای کاسپی ها، دریای هیرکانی ودریای سکوها آمده استنام کنونی آن در نقشه های اروپایی، دریای کاسپین استبنا بر نوشته های نوبسندگان دوران اسلامی، کشتیرانی در این دریا از قرن سوم هجری آغاز شده است(التدوین فی احوال جبال شروین/ص۳ - - )این دریا که بزرگترین دریاچه ی جهان است همچون نگینی گرانبها در میان کشورهای ایران، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و روسیه می درخشد

دانشنامه عمومی

خزر (ترکمنستان). خَزَر ( به ترکمنی: Hazar، حازار ) یا چهارکان شهری است در کنار دریای خزر در کشور ترکمنستان. این شهر در شبه جزیره چهارکان قرار دارد و جزئی از استان بلخان به شمار می آید.
نام پیشین این شهر چهارکان بود که نامی است فارسی. این نام از سوی ترکمن ها به صورت چهارکن و چله کن ( ( به ترکمنی: Çeleken، چِله کن ) تلفظ می شود. [ ۲]
کوه های کپه داغ در شرق و قفقاز در غرب دریای خزر در امتداد یک دیگر قرار دارند و ادامه این دو رشته کوه در زیر دریای خزر برجستگی هایی را در زیر آب سبب شده است. دو انتهای این برجستگی ها در شرق شبه جزیره چهارکان و در غرب شبه جزیره آبشوران را پدیدآورده است. [ ۳]
چهارکان در اوایل سده بیستم به صورت جزیره بوده ولی بعدها به جهت کاهش سطح آب خزر به شبه جزیره بدل شده است. [ ۴]
این شهر، در ۹ نوامبر ۲۰۲۲، استقلال خویش به عنوان شهر هم درجه شهرستان را از دست داد، و تحت مدیریت شهر بلخان آباد قرار گرفت. [ ۵]
دزدی دریایی قبایل ترکمن در شرق دریای خزر که از سده چهارم قمری/دهم میلادی با تاراج کشتی ها در شبه جزیره سیاه کوه ( منقشلاق ) آغاز شده بود در سده دوازده قمری/ هیجده میلادی به اوج خود رسید. منطقه اصلی این دزدان دریایی در نزدیکی سواحل صخره ای دماغه چهارکان و جزایر نزدیک به آن یعنی جزایر درگان و اُگورت جای، بود. هدف این دزدان، بیشتر کرانه های گرگان، مازندران و گیلان بود. نادرشاه، شاه ایران برای جلوگیری از این حملات دژی مشرف بر خلیج بلخان برپا کرد اما موفق نشد جلوی حملات این دزدان دریایی را به طور کامل بگیرد. [ ۶]
در این منطقه بعدها نفت پیدا شد. در سفرنامه گریگوری ملگنوف روسی آمده است که: «ترکمن ها ترجیح می دادند نفتی را که به دست می آوردند به ویژه از منطقه چله کن، به ایرانیان بفروشند تا این که به دست روس ها بیفتد. »[ ۷]
کرانه های چهارکان زمانی از جاذبه های گردشگری منطقه بود، اما پس از استخراج نفت در منطقه، امروزه این سواحل از آلودگی و بی توجهی رنج می برد. با وجود این که در این سواحل لوله ها، تجهیزات صنعتی، و لکه های نفتی پراکنده اند هنوز مردم برای شنا به این ساحل می آیند. [ ۸]
عکس خزر (ترکمنستان)عکس خزر (ترکمنستان)

خزر (داغستان). خزر ( به لاتین: Khazar ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است. [ ۱]
عکس خزر (داغستان)عکس خزر (داغستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

تنگی چشم

پیشنهاد کاربران

خزر نام دریاچه ای بسیار بزرگ از شرق به ترکستان از غرب به آزربایجان از جنوب به محال مازندران محدود شده . نام این دریاچه برگرفته از قوم ترک خزر است که در زمان های دور جنگاوری و رشادت جنگی آنها زبانزد بود
...
[مشاهده متن کامل]
وچندین بار نیز لشکر مسلمانان را سخت شکست دادند . مسلمانان و فرماندهان لشکر اعراب سخت از ترکان می ترسیدند تا حد امکان سعی به دوری از جنگ مستقیم با ترکان میکردند آنها دفعات محدودی با ترکان وارد درگیری شدند که به وضوح بازنده بودند . زنده باد مردمان تورک

خزر در حقیقت یک قوم یهودی در روسیه بوده ( قوم اشک ناز ، امروزه یهودی ها اروپا هستند ) که بوسیله مسیحان ارتدوکس به طرف اروپا رانده شدند
خزر. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) محالی است در ترکستان که دشت قپچاق نیز گویند. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از غیاث اللغات ) . ولف می گوید خزرنام ولایتی است در توران . صاحب برهان قاطع می گوید: نام
...
[مشاهده متن کامل]
ولایتی است از ترکستان که مردم آنجا بسیار سفید می باشند و قُندُز از آن ولایت آورند و آن جانوری است آبی شبیه بسنگ پشت ظاهراً این ولایت مورد بحث صاحب برهان باید آن ولایتی باشد که در گیلان قرار دارد زیرا در فرهنگ جهانگیری آمده : نام دربند است از بلاد ترک پشت باب الابواب. صاحب فرهنگ جهانگیری باین دو بیت خاقانی استناد می جوید :

دریای همیشه کاسپین
خزر نامی جعلی و بیگانه است
به کار بردن نام جعلی دریای خزر مانند این است که به خلیج فارس بگوییم خلیج عرب.
در تمام نقشه های جغرافیایی جهان نام دریایی که در شمال فلات ایران واقع است دریای کاسپین ذکر شده.
کاسپی ها: اقوامی ایرانی در جنوب دریای کاسپین
...
[مشاهده متن کامل]

خزرها دشمن ایران و ایرانی:
خزرها�کنفدراسیونی�از اقوام�کوچ نشین�ترک زبان�و از جداشدگان از�خاقانات غربی ترک�بودند که در اواخر سدهٔ ششم میلادی در شمال�دریای کاسپین�و�شمال قفقاز�یکی از دولت های اروپای شرقی در�قرون وسطی�را پایه گذاری کردند. خزرها مردمانی وابسته به اقوام ترک بودند که از سدهٔ ششم تا دهم میلادی در سرزمین هایی از پایین دست�رود ولگا، تا کرانهٔ شرقی�دریای سیاه�و شمال�قفقاز�حکمرانی می کردند.
خزرها را می توان تا اندازه ای با هون ها ( هون های زرد ) همسان دانست. این تیره کمابیش در سدهٔ ۵ پس از میلاد از بیابان های شرقی آسیا و شمال چین برخاسته و به همراه هون ها به شمال قفقاز و سرزمین ایران آمده اند. به عبارت دیگر این قوم در بین شمال غربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران می تاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده می شدند. این قوم هم‍واره با بیزانس بر ضد ایران هم پیمان بود. خزران در زمان�خسرو انوشیروان�در سدهٔ ششم میلادی از بقایای آن ها به ناحیهٔ شمال قفقاز آمدند و به طور کلی در منطقهٔ بخش میانی و جنوبی رود ولگا زندگی می کردند. آن ها در سدهٔ ششم میلادی با ایرانیان تماس داشته و در جریان لشکرکشی�هراکلیوس�امپراتور بیزانس علیه ایران�ساسانی�وی را یاری رساندند.
ایرانی عزیز استفاده از نام جعلی خزر نوعی خیانت به وطن است.
زنده باد ایرانی
پاینده باد ایران

چرا بعضیا میگن خزر جعلیه اگر جعلی بود اسمش رو ایران عین خلیج فارس تبلیغ زیادی میکردکه کاسپینه شما فکر کردین چون مازندران و گیلانیا بهش بگن دریای مازندران و یا کاسپین همه مردم جهان قبولش دارن؟ مگه خزر فقط برای ایران هست؟
گیلان کوچکی از این دریارو داره چطوری حق انتخاب داشته باشه؟
بهتر بجای بهره بردن از نام جعلی خزر بر روی دریای زیبای شمال کشورمان ایران به این دریا بگوییم دریای مازندران یا کاسپین
کاسپی ها قومی اریایی تبار بودند
کا:بلند، بزرگ. سی:کوه. بی:آب. کاسبین ( دریای کاسی ها ) . سیکاس ( کوهستان کاسی ) . غربی ها بعلت عدم تسلط کافی به زبان گیلکی، کاسبین راکاسپین، تلفظ ونگارش می کنند. مانند، ( پ ) بجای ( ب ) در کلمات ( بابا، پاپا ) . و فارسی مانند، بابک وپاپک.
خزر نام جعلی.
خزر: نام ناحیه ای و مردمی که به سپید پوستی معروف بوده اند.
گه کند ماه نقشت اندر دل
در خَزَر هند و درحبش بُلغار
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۵. )

بپرس