[ویکی فقه] خداشناسی ابن عربی گونه ای از خداشناسی ناب عرفانی است که با برخی خداشناسی های عرفانی پیش از وی جنبه های مشترک دارد، اما هم چنین دارای ویژگی های کاملاً برجسته ای است که آن را در میان همانندهای خود ممتاز می سازد.
خداشناسی ابن عربی ، در واقع محور کل نظام عرفانی وی به شمار می رود، نظامی که می توان بر آن «حکمت الهی عرفانی » نام نهاد.
راه های شناخت خدا
نخستین سخن ابن عربی درباره شناخت خدا این است که خدا از راه ها و با وسایلی که انسان معمولاً برای شناخت چیزی یا امری در اختیار دارد، شناختنی نیست .
← پرسش های چهارگانه
وی درباره علم به جزئیات ، نظریه بنیادی خود را در این باره مطرح می کند و می گوید: بضی از دانشمندان پیشین ، تعلق ِ علم خدا را به تفصیل (به جزئیات ) به سبب بی پایان بودن آن ها و داخل نبودن خدا در وجود، منکر شده اند.راه از میان برداشتن اشکال در این مسأله نزد ما «اهل کشف و وجود و القاء الهی » یافت می شود.علم نسبتی است میان عالِم و معلوم ها، از سوی دیگر هیچ چیز جز ذات حق که همانا عین وجود است ، یافت نمی شود. هستی او آغازی و پایانی ندارد تا دارای طَرَفی باشد. معلوم ها نیز متعلق وجود اوست . چنان که آن چه وجوداً بی پایان است به آن چه معلوماً، مقدوراً و مُراداً بی پایان است ، تعلّق می گیرد. حق (خدا) عین وجودش است و به دخول در وجود متصف نیست ، تا پایان پذیر باشد، زیرا هر آن چه داخل در وجود شود، پایان پذیر است . آفریدگار عین ِ وجود است ، نه داخل در وجود، چون وجودش عین ماهیت اوست .
وحدت وجود
...
خداشناسی ابن عربی ، در واقع محور کل نظام عرفانی وی به شمار می رود، نظامی که می توان بر آن «حکمت الهی عرفانی » نام نهاد.
راه های شناخت خدا
نخستین سخن ابن عربی درباره شناخت خدا این است که خدا از راه ها و با وسایلی که انسان معمولاً برای شناخت چیزی یا امری در اختیار دارد، شناختنی نیست .
← پرسش های چهارگانه
وی درباره علم به جزئیات ، نظریه بنیادی خود را در این باره مطرح می کند و می گوید: بضی از دانشمندان پیشین ، تعلق ِ علم خدا را به تفصیل (به جزئیات ) به سبب بی پایان بودن آن ها و داخل نبودن خدا در وجود، منکر شده اند.راه از میان برداشتن اشکال در این مسأله نزد ما «اهل کشف و وجود و القاء الهی » یافت می شود.علم نسبتی است میان عالِم و معلوم ها، از سوی دیگر هیچ چیز جز ذات حق که همانا عین وجود است ، یافت نمی شود. هستی او آغازی و پایانی ندارد تا دارای طَرَفی باشد. معلوم ها نیز متعلق وجود اوست . چنان که آن چه وجوداً بی پایان است به آن چه معلوماً، مقدوراً و مُراداً بی پایان است ، تعلّق می گیرد. حق (خدا) عین وجودش است و به دخول در وجود متصف نیست ، تا پایان پذیر باشد، زیرا هر آن چه داخل در وجود شود، پایان پذیر است . آفریدگار عین ِ وجود است ، نه داخل در وجود، چون وجودش عین ماهیت اوست .
وحدت وجود
...
wikifeqh: خداشناسی_عرفانی_ابن_عربی