اصیل زاده و از خانواده حرمت
بزرگوار و به اقبال و دولت اندرخور.
سوزنی.
|| اهل خانه. اهل البیت. ( ناظم الاطباء ).تاریخ خانواده و اشکال آن : یگانه سازمان اجتماعی که بادوام و همگانی است و از دیرباز در زندگی بشرهای ماقبل تاریخ وجود داشته و حتی قبل از عبادتگاه و دولت و هر سازمانی که برای تمرکز فعالیت آدمی بوجود آمده است خانواده میباشد. گرچه در طول تاریخ خطراتی برای آن پیش آمده و بر اثر آن نزدیک بوده است که خانواده از بین برود ولی چون روابط انسانی در این سازمان بیشتر و بهتر از سایر روابط دیگر برآورنده مهمترین خواستهای حیاتی اوست ، لذا این امر موجب شده که این سازمان بتواند بکار مستمرش ادامه دهد و از جمع به پراکندگی نگراید. مردم شناسان میگویند: علت استمرار و دوام خانواده از آن است که در خانواده روابط اجتماعی به بهترین وجهی حوائج آدمی را برمی آورد و رفع نیازمندیهای او در هیچ رابطه ای بغیر این رابطه به این خوبی و آسانی امکان پذیر نیست. روابط آدمیان و اشکال خانوادگی ، بستگی بقدرت خاص انسانی دارد و شکل آن در ادوار مختلف متفاوت است. صاحبنظران را نظر این است : در هر زمان و مکان خاصی شکل هر سازمان اجتماعی ( که خانواده نیز یکی از آنهاست ) در حقیقت شکلی است که از برخورد احتیاجات کلی بشر با درنظر گرفتن شرایط موجود خاص حاصل میشود و این شکل با تغییر شرایط عوض می گردد و نیز اگر احتیاجاتی که زیربنای جامعه است تغییر پذیرد، شکل خانواده نیز تغییر خواهد کرد. با بیان این قاعده همواره میتوان اشکال متفاوت و متغیر خانواده ها را تشخیص داد. بسیاری از دانشمندان قرن نوزدهم بر این بوده اند که اشکال فعلی خانواده مترقی ترین شکل آن میباشد،شکلی که در نیم قرن بعد تغییر یافت. برحسب تشخیص آنان اشکال خانواده در طول تاریخ بدین گونه بوده است : «گروههای مختلط»، «خانواده های پدرسالاری با چند زن »، «مادرسالاری » و «خانواده های مرکب از پدر و مادر و بچه ها» ( البته با تغییراتی چند ). باری آنچه در اینجا باید گفت این است : تفاوت موجود بین فرق مختلف خانواده ها در سرتاسر جهان بیشتر بستگی بتاریخ و فرهنگ آنها دارد تا بستگی به قضایای بیولوژیکی. مثلاً اموری چون «مجرد بودن و به ازدواج تن درندادن »، «جلوگیری از آبستنی »، «خیانت زنان و شوهران بهم »، «حرامزادگی »، «زنابا محارم »، «شیرخواره کشی »، «سر از حفظ طفل باززدن » که در همه نقاط جهان یافت میشود و نیز سیستمهای مختلف خویشاوندی و ازدواج ، چون : تبنی ( فرزندخواندگی ). منع زنای با محارم و سایر قواعد اخلاقی که فعلاً در همه دنیا هست ، همه آنها بستگی به اجتماع دارد و اگر آن ها را وابسته به اجتماع ندانیم و از برای هر یک علل فردی و شخصی قائل شویم حتماً از طریق مستقیم و بحث صحیح دور خواهیم افتاد. بلی یک سلسله علل فردی و خصوصی در امور اجتماعی دیده میشود که بموجب آنها فقط اشکال خاص خانوادگی تحقق میپذیرد نه اشکال کلی و عمومی که آنها هم چندان مهم نیستند. خلاصه علی رغم ظاهر امر، شکل خانواده در انسانها هیچگاه یک امر غریزی و طبیعی نبوده ؛ یعنی در آدمی قدرت ذاتی و جبلی وجود نداردکه برحسب آن قدرت تشکیل خانواده محقق شود و بسط یابد، بلکه آن امری اجتماعی است.بیشتر بخوانید ...