[ویکی فقه] افراد و خاندان های زیادی در تاریخ معاصر ایران نقش آفرین بوده اند. در این میان خاندان ادهم و مخصوصا سه برادر به نام های حسن، صالح و عباس فرزندان لقمان الممالک تبریزی که از بنیانگذاران مدارس جدید در ایران و پزشک مخصوص محمدعلی شاه بوده است، هم در عرصه سیاست و هم در لباس پزشکی به ایفای نقش پرداخته اند که در این نوشتار به شرح مختصر زندگی آنان پرداخته خواهد شد.
حسن ادهم معروف به حکیم الدوله، فرزند لقمان الممالک تبریزی از اطبای معروف زمان از اهالی آذربایجان است. وی در سال ۱۲۶۳ش دیده به جهان گشود. تحصیلات پزشکی خود را در اروپا انجام داد و پس از مراجعت به ایران، مدتی را در تبریز به کار طبابت اشتغال ورزید. وی هم چنین مدتی را به عنوان پزشک شاه احمد فعالیت می نمود. سپس به عنوان استاد علوم طب در دارالفنون انتخاب گردید. پس از آن و در سال ۱۳۰۰ش در کابینه قوام السلطنه به عنوان وزیر صحیه و امور خیریه منصوب شده، سه ماه در این سمت باقی بود تا این که این وزارتخانه منحل گردید. وی تنها کسی بود که در جریان بازداشت آزادی خواهان در باغشاه و هنگامی که آن ها را به شدت و به سختی شکنجه می کردند، توانست برای آن ها کاری انجام داده و باعث تخفیف شکنجه شدن شان گردد، هم چنین برای آن ها توانست لباس تهیه کند، زیرا بیشتر آن ها فقط یک سری لباس داشتند که آن هم در زیر شکنجه پاره و مستهلک شده بودند. هم چنین در جریان مسموم کردن حاج آقا نورالله اصفهانی که جز قیام کنندگان و از رهبران قم بودند، وی به قم حرکت نمود و خود را بر بالین حاج آقا نورالله رساند تا وی را مداوا نماید؛ ولی کاری از وی ساخته نبود و حاج آقا نورالله بر اثر مسمومیت ناشی از تزریق سم به شهادت رسید. وی در جریان خودکشی اکبر داور وزیر مالیه رضا شاه نیز تلاش و کوشش بسیاری نشان داد، بلکه بتواند مانع مرگ وی شود که موفق نشد. دکتر حسن ادهم، پس از تاسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، با سمت استادی در آن دانشکده مشغول به کار شد. او هم چنین در کنار فعالیت پزشکی به کارهای اجتماعی اشتغال داشت. چند سالی ریاست انجمن بلدیه ( انجمن شهر فعلی) را بر عهده گرفت. وی در دوره های نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. در سال ۱۳۳۰ش در کابینه دکتر مصدق وزیر بهداری شد و در ترمیم کابینه به وزارت مشاور منصوب گردید. در سال ۱۳۳۶ش و در سن ۶۷ سالگی چشم از جهان فرو بست و در مقبره خانوادگی در گورستان ظهیرالدوله مدفون گردید. دکتر ادهم در هنگام نمایندگی مجلس شورای ملی طرحی را با این عنوان تقدیم مجلس نمود: «مقام محترم مجلس شورای ملی: پیشنهاد می کنم راجع به فروش املاک زراعتی موقوفه محض این که اسامی واقف خیر و نوع پرور از میان نرفته و فراموش نشود، ساختمان های بیمارستان ها یا آموزشگاه ها که از درآمد فروش املاک مذکور بنا می شود به اسم شخص واقف ملک نامیده شود و اسم آن شخص را در سر آن بنا بگذارند و الا در مدخل بنا ذکر شود که این ساختمان از حاصل فروش ملک موقوفه فلان شخص ساخته شده است». در جریان برگزاری انتخابات دوره شانزدهم و هنگامی که به سبب تهدید و تطمیع و مداخلات نامشروع بعضی از اعضای انجمن های فرعی، فریاد اعتراض از هر سو برخاست و در بیست و هشتم مهر یک صد و هشتاد نفر از افراد صاحب منصب و عنوان تهران در اعتراض به انتخابات در دربار متحصن شدند و همچنین پس از حادثه قتل هژبر در مدرسه سپهسالار، گردانندگان انجمن نظارت تصمیم به ابطال انتخابات گرفت، انجمن نظارت تهران بعد از دو ماه به ریاست دکتر حسن ادهم (حکیم الدوله) کار انتخابات را تجدید نمود. وی یکی از سهامداران شرکت نفت انگلیس و ایران بود و هر سال از این بابت حق السهم دریافت می نمود. که با ملی کردن صنعت نفت به وسیله دولت مصدق از این امتیاز محروم گشت.
دکتر صالح ادهم
صالح ادهم، ملقب به حشمت السلطنه فرزند لقمان الممالک تبریزی است که در سال ۱۲۶۸ش در تبریز متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در موطن خویش، جهت ادامه تحصیلات عازم اروپا شد و در فرانسه به تحصیل علم حقوق پرداخته، موفق به اخذ درجه ی دکترا از آن کشور شد. پس از بازگشت به ایران، به دربار سلطان احمد شاه قاجار راه یابد و توانست از محارم و نزدیکان او گردید. مدت ها ریاست دفتر مخصوص سلطان احمد شاه را عهده دار بود. پس از انقراض سلطنت قاجاریه به اروپا رفت و تا آخرین دقایق حیات احمد شاه همراه وی حضور داشت و او را ترک نکرد. پس از درگذشت شاه قاجار، به ایران بازگشت. احمدشاه در وصیت نامه اش برای حشمت السلطنه مقرری ماهیانه وضع نموده بود. چندی در دانشکده حقوق به تدریس اشتغال ورزید؛ ولی از قبول هر نوع شغل دولتی اعراض نمود. در آن ایام برادران وی طبیب مخصوص شاه بودند و امکان همه گونه کمک و مساعدت را نسبت به برادر خود داشتند؛ ولی وی زیر بار نرفته و کمکی را از جانب ایشان قبول ننمود. وفات وی در سال ۱۳۳۰ش اتفاق افتاد و در جوار ظهیرالدوله مدفون گردید.
دکتر عباس ادهم
عباس ادهم که ملقب به اعلم الملک بود، فرزند لقمان الممالک تبریزی، مؤسس مدرسه ی لقمانیه ی تبریز، متولد سال ۱۲۵۹ش در شهر تبریز است، وی همانند برادران خویش پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی جهت گذراندن تحصیلات تکمیلی در رشته پزشکی عازم پاریس شد. بعد از مراجعت به ایران مدتی به کار طبابت مشغول بود. در جوانی در دربار قاجاریه طبیب مخصوص بود. بعدها رئیس معارف آذربایجان شد. بعد از کودتای که در سال ۱۲۹۹ش به وقوع پیوست، عباس ادهم از مسافرت خارجی مراجعت نمود و به تهران آمد. وی به سمت استادی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران انتخاب گردید. مدتی نیز به عنوان ریاست بیمارستان رازی فعالیت نمود. وی توانست وارد دولت شده و در کابینه عبدالحسین هژیر وزیر بهداری شد. در ترمیم کابینه ساعد در ۱۳۲۷ش همین سمت وزارت بهداری را بر عهده داشت. در اواخر عمر، ریاست جمعیت آذربایجانی ها را در تهران به عهده داشت. سرانجام در ۹ آبان سال ۱۳۴۸ شمسی و در سن ۸۵ سالگی درگذشت. وی یکی از اعضای کمیسیونی بود که قوام السلطنه جهت تهیه مقدمات انتخابات دوره پانزدهم مجلس تشکیل داد. علت تشکیل کمیسیون هم آن بود که با این کار قصد داشت تا امید روس ها را به تصویب فوری مقاومت نامه نفت بیشتر نماید تا بدین وسیله از پیش روی آن ها در آذربایجان و کمک به حزب دموکرات آذربایجان جلوگیری نماید. اعضای این هیات عبارت بودند از: ممقانی، دکتر عباس ادهم، موسوی زاده، سید هاشم وکیل و الهیار صالح که ماموریت یافتند به سرعت مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم آورند تا روس ها به اشتیاق حصول مقصود در تقویت و پیشروی تامل کنند.
حسن ادهم معروف به حکیم الدوله، فرزند لقمان الممالک تبریزی از اطبای معروف زمان از اهالی آذربایجان است. وی در سال ۱۲۶۳ش دیده به جهان گشود. تحصیلات پزشکی خود را در اروپا انجام داد و پس از مراجعت به ایران، مدتی را در تبریز به کار طبابت اشتغال ورزید. وی هم چنین مدتی را به عنوان پزشک شاه احمد فعالیت می نمود. سپس به عنوان استاد علوم طب در دارالفنون انتخاب گردید. پس از آن و در سال ۱۳۰۰ش در کابینه قوام السلطنه به عنوان وزیر صحیه و امور خیریه منصوب شده، سه ماه در این سمت باقی بود تا این که این وزارتخانه منحل گردید. وی تنها کسی بود که در جریان بازداشت آزادی خواهان در باغشاه و هنگامی که آن ها را به شدت و به سختی شکنجه می کردند، توانست برای آن ها کاری انجام داده و باعث تخفیف شکنجه شدن شان گردد، هم چنین برای آن ها توانست لباس تهیه کند، زیرا بیشتر آن ها فقط یک سری لباس داشتند که آن هم در زیر شکنجه پاره و مستهلک شده بودند. هم چنین در جریان مسموم کردن حاج آقا نورالله اصفهانی که جز قیام کنندگان و از رهبران قم بودند، وی به قم حرکت نمود و خود را بر بالین حاج آقا نورالله رساند تا وی را مداوا نماید؛ ولی کاری از وی ساخته نبود و حاج آقا نورالله بر اثر مسمومیت ناشی از تزریق سم به شهادت رسید. وی در جریان خودکشی اکبر داور وزیر مالیه رضا شاه نیز تلاش و کوشش بسیاری نشان داد، بلکه بتواند مانع مرگ وی شود که موفق نشد. دکتر حسن ادهم، پس از تاسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، با سمت استادی در آن دانشکده مشغول به کار شد. او هم چنین در کنار فعالیت پزشکی به کارهای اجتماعی اشتغال داشت. چند سالی ریاست انجمن بلدیه ( انجمن شهر فعلی) را بر عهده گرفت. وی در دوره های نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. در سال ۱۳۳۰ش در کابینه دکتر مصدق وزیر بهداری شد و در ترمیم کابینه به وزارت مشاور منصوب گردید. در سال ۱۳۳۶ش و در سن ۶۷ سالگی چشم از جهان فرو بست و در مقبره خانوادگی در گورستان ظهیرالدوله مدفون گردید. دکتر ادهم در هنگام نمایندگی مجلس شورای ملی طرحی را با این عنوان تقدیم مجلس نمود: «مقام محترم مجلس شورای ملی: پیشنهاد می کنم راجع به فروش املاک زراعتی موقوفه محض این که اسامی واقف خیر و نوع پرور از میان نرفته و فراموش نشود، ساختمان های بیمارستان ها یا آموزشگاه ها که از درآمد فروش املاک مذکور بنا می شود به اسم شخص واقف ملک نامیده شود و اسم آن شخص را در سر آن بنا بگذارند و الا در مدخل بنا ذکر شود که این ساختمان از حاصل فروش ملک موقوفه فلان شخص ساخته شده است». در جریان برگزاری انتخابات دوره شانزدهم و هنگامی که به سبب تهدید و تطمیع و مداخلات نامشروع بعضی از اعضای انجمن های فرعی، فریاد اعتراض از هر سو برخاست و در بیست و هشتم مهر یک صد و هشتاد نفر از افراد صاحب منصب و عنوان تهران در اعتراض به انتخابات در دربار متحصن شدند و همچنین پس از حادثه قتل هژبر در مدرسه سپهسالار، گردانندگان انجمن نظارت تصمیم به ابطال انتخابات گرفت، انجمن نظارت تهران بعد از دو ماه به ریاست دکتر حسن ادهم (حکیم الدوله) کار انتخابات را تجدید نمود. وی یکی از سهامداران شرکت نفت انگلیس و ایران بود و هر سال از این بابت حق السهم دریافت می نمود. که با ملی کردن صنعت نفت به وسیله دولت مصدق از این امتیاز محروم گشت.
دکتر صالح ادهم
صالح ادهم، ملقب به حشمت السلطنه فرزند لقمان الممالک تبریزی است که در سال ۱۲۶۸ش در تبریز متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در موطن خویش، جهت ادامه تحصیلات عازم اروپا شد و در فرانسه به تحصیل علم حقوق پرداخته، موفق به اخذ درجه ی دکترا از آن کشور شد. پس از بازگشت به ایران، به دربار سلطان احمد شاه قاجار راه یابد و توانست از محارم و نزدیکان او گردید. مدت ها ریاست دفتر مخصوص سلطان احمد شاه را عهده دار بود. پس از انقراض سلطنت قاجاریه به اروپا رفت و تا آخرین دقایق حیات احمد شاه همراه وی حضور داشت و او را ترک نکرد. پس از درگذشت شاه قاجار، به ایران بازگشت. احمدشاه در وصیت نامه اش برای حشمت السلطنه مقرری ماهیانه وضع نموده بود. چندی در دانشکده حقوق به تدریس اشتغال ورزید؛ ولی از قبول هر نوع شغل دولتی اعراض نمود. در آن ایام برادران وی طبیب مخصوص شاه بودند و امکان همه گونه کمک و مساعدت را نسبت به برادر خود داشتند؛ ولی وی زیر بار نرفته و کمکی را از جانب ایشان قبول ننمود. وفات وی در سال ۱۳۳۰ش اتفاق افتاد و در جوار ظهیرالدوله مدفون گردید.
دکتر عباس ادهم
عباس ادهم که ملقب به اعلم الملک بود، فرزند لقمان الممالک تبریزی، مؤسس مدرسه ی لقمانیه ی تبریز، متولد سال ۱۲۵۹ش در شهر تبریز است، وی همانند برادران خویش پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی جهت گذراندن تحصیلات تکمیلی در رشته پزشکی عازم پاریس شد. بعد از مراجعت به ایران مدتی به کار طبابت مشغول بود. در جوانی در دربار قاجاریه طبیب مخصوص بود. بعدها رئیس معارف آذربایجان شد. بعد از کودتای که در سال ۱۲۹۹ش به وقوع پیوست، عباس ادهم از مسافرت خارجی مراجعت نمود و به تهران آمد. وی به سمت استادی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران انتخاب گردید. مدتی نیز به عنوان ریاست بیمارستان رازی فعالیت نمود. وی توانست وارد دولت شده و در کابینه عبدالحسین هژیر وزیر بهداری شد. در ترمیم کابینه ساعد در ۱۳۲۷ش همین سمت وزارت بهداری را بر عهده داشت. در اواخر عمر، ریاست جمعیت آذربایجانی ها را در تهران به عهده داشت. سرانجام در ۹ آبان سال ۱۳۴۸ شمسی و در سن ۸۵ سالگی درگذشت. وی یکی از اعضای کمیسیونی بود که قوام السلطنه جهت تهیه مقدمات انتخابات دوره پانزدهم مجلس تشکیل داد. علت تشکیل کمیسیون هم آن بود که با این کار قصد داشت تا امید روس ها را به تصویب فوری مقاومت نامه نفت بیشتر نماید تا بدین وسیله از پیش روی آن ها در آذربایجان و کمک به حزب دموکرات آذربایجان جلوگیری نماید. اعضای این هیات عبارت بودند از: ممقانی، دکتر عباس ادهم، موسوی زاده، سید هاشم وکیل و الهیار صالح که ماموریت یافتند به سرعت مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم آورند تا روس ها به اشتیاق حصول مقصود در تقویت و پیشروی تامل کنند.
wikifeqh: خاندان_ادهم