خاندان اخوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از خاندان های معاصر کشور که از معروفیت برخوردار بودند، می توان خاندان اخوی را نام برد که پست و مقام های مهمی در دولت داشتند. مشهورترین افراد این خاندان عبارتند از: جمال الدین اخوی، حسن اخوی، دکتر علی اکبر اخوی و سرتیپ مرتضی اخوی.
جمال الدین اخوی در سال ۱۲۷۰ متولد شد، وی وارد دانشگاه تهران شد و از آن دانشگاه لیسانس قضائی گرفت. در سال ۱۳۰۸ با گروهی از محصلین دادگستری برای تحصیلات بالاتر به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۳۰ در کابینه ی دکتر مصدق دادستان کل دیوان عالی کشور شد. در سال ۱۳۳۲ در کابینه ی سپهبد فضل الله زاهدی به سمت وزارت دادگستری منصوب شد و در سال ۱۳۳۳ در همان کابینه وزیر مشاور گردید. جمال الدین اخوی از ۱۴ آذر سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۵ در کابینه ی حسین علاء، وزیر دادگستری بود. جمال الدین اخوی در ۱۸ آبان ۱۳۵۷ به فرمان محمدرضا پهلوی به ریاست کمیسیون ویژه ی رسیدگی به دارائی های بستگان شاه منصوب گردید و سرانجام در ۱۲ آبان سال ۱۳۶۲ درگذشت.
حسن اخوی
حسن اخوی سال ۱۲۸۷در تهران متولد شد. «حزب آریا» با تلاش اخوی تاسیس شد و خودش عضو اداره کنندگان شاخه ی نظامی آن حزب بود. اخوی تحصیلات عالیه ی نظامی را در ایران به اتمام رساند و راهی اروپا شد. در ۱۵ فروردین سال ۱۳۳۶ به سمت وزیر کشاورزی در کابینه ی منوچهر اقبال منصوب شد. اخوی در مهر ۱۳۳۷ به درجه ی سرلشکری منصوب شد. در سال ۱۳۴۰ با تقاضای خود و موافقت شاه از خدمت در ارتش بازنشسته شد و به کشاورزی و دامپروری پرداخت.
دکتر علی اکبر اخوی
دکتر علی اکبر اخوی در سال ۱۲۸۱ در خانواده ای روحانی در تهران به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات در تهران و گرفتن مدرک لیسانس از مدرسه ی حقوق تهران به پاریس رفت و به آموختن حقوق و اقتصاد مشغول شد. دکتر اخوی در کنار درس و تحصیل به کارهای تجاری نیز می پرداخت. پس از چند سال تلاش مدرک دکتری خود را در حقوق و اقتصاد دریافت و به ایران بازگشت. پس از چندی در زمان وزارت علی اکبر داور، در وزارت عدلیه استخدام شده، مشغول به کار شد و پست های مختلفی در دستگاه قضائی داشت. از جمله ریاست شعبه ی شهرستان و مستشاری شعبه ی قضائی تمیز. اخوی در سال ۱۳۲۰ به حزب فعالان سیاسی ملی گرا پیوست. هر چند وقت یک بار به دعوت حزب ایران، در مورد مسائل اقتصادی روز و کارهای تجاری سخنرانی های جالبی می کرد. در سال ۱۳۲۳ به همراه یک هیئت علمی در کنفرانس بین المللی مسائل تجاری و اقتصادی که در آمریکا تشکیل می شد، شرکت کرد. رشد اقتصادی آمریکا و بازارهای تجاری آن کشور باعث شد که اخوی در همان جا ماند و به تجارت در شهر نیویورک مشغول شد و کارش رونق زیادی گرفت؛ طوری که در محافل اقتصادی آمریکا شهرت به سزائی کسب کرد و هم زمان با تجارت، به مشاوره ی اقتصادی و قضائی بعضی شرکت های آمریکائی نیز مشغول بود. اخوی در سال ۱۳۳۱ هم زمان با قیام ۳۰ تیر و سقوط دولت قوام و روی کار آمدن مصدق به ایران بازگشت و از طرف دکتر مصدق به وزارت اقتصاد ملی منصوب شد. دکتر اخوی دولت را به صادرات و اصلاح قوانین ارزی تشویق می کرد. اما در دوران وزارت او، مصادف با جنگ جهانی دوم ایران در دام تحریم اقتصادی مخصوصاً تحریم نفتی از سوی قدرت های بزرگ به ویژه انگلستان قرار گرفت. حل این گونه تحریمات برای کسی مثل دکتر اخوی کار سختی نبود، به همین دلیل با تیزهوشی و بهره گیری از معلومات اقتصادی خود توانست زمینه ی فروش نفت به ایتالیا را فراهم کند. دولت مصدق مخالفان زیادی داشت و هر زمان و در هر فرصتی که پیش می آمد، انتقادهای شدیدی به دولت او می شد، یکی از این انتقادها که از طرف سید ابوالقاسم کاشانی بود، مربوط می شد به انتصاب دکتر اخوی در پست وزارت اقتصاد ملی. مصدق در پاسخ به کاشانی و هم چنین دفاع خود اظهار داشت که دکتر اخوی بدون حقوق برای خدمتگزاری حاضر شده است. از دیگر انتقادات مخالفان نسبت به دکتر اخوی این بود که ایشان تابعیت آمریکائی دارند و یکی از شرکای کمپانی وستینگهاوس بوده اند و ممکن است، کارهای ایشان در این وزارت به ضرر اقتصاد ایران تمام شود. اما این انتقادها هیچ گاه موجب بی اعتمادی مصدق نسبت به اخوی نشد، حتی پس از چندی او را به عضویت شورای عالی فنی نیز منصوب کرد و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران وزارت اخوی به پایان رسید. وی پس از کودتا بازداشت شد؛ اما بلافاصله آزاد شد. چند ماه بعد در جریان رسیدگی به پرونده ی مصدق در تاریخ ۷ مهر ۱۳۳۲ دوباره بازداشت شد؛ ولی باز هم علی رغم تلاش مخالفانش برای چسباندن اتهام به وی، آزاد شد. در ۲۹ آذر همان سال قرار منع تعقیب وی صادر گردید. با این حال در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۳۳ در مجلس شورای ملی، به دست مهدی ارباب نماینده ی زاهدان متهم شد که در دوران وزارتش از اختیارات خود سوء استفاده کرده و موجب زیان به خزانه ی کشور و گسترش بازار قاچاق کالا شده است. هم چنین متهم شد که با گذرنامه ی غیر ایرانی قصد فرار از کشور را داشته است. اخوی در مصاحبه با مجله «روشنفکر» اتهامات مهدی ارباب را تکذیب کرد و اظهار داشت که در تمام مدت اقامت در خارج از کشور همیشه به ملیت و ایرانی بودن خود افتخار داشته است. دشمنی مهدی ارباب با دکتر اخوی به خاطر این بود که اخوی در زمان وزارتش، واردات چای را ممنوع اعلام کرده بود و در آن زمان ارباب یکی از واردکنندگان چای به ایران بود. پس از اعلام این ممنوعیت، مهدی ارباب خدمت مصدق رسیده، اعتراض خود را نسبت به این دستور اعلام کرد؛ اما مصدق باز هم جانب دکتر اخوی را گرفت و این کار دشمنی ارباب را با اخوی بیشتر کرد. دکتر اخوی چندی پس از کودتای ۲۸ مرداد، مدتی با اعضای نهضت مقاومت ملی همکاری کرد؛ اما طولی نکشید که خود را از سیاست کنار کشید و به فعالیت های تجاری و اقتصادی پرداخت. مدتی در ایران بود و بعد به فرانسه رفت و سرانجام در سال ۱۳۶۳، در سن ۸۰ سالگی به دلیل اختلافات خانوادگی خودکشی کرد.
سرتیپ مرتضی اخوی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس