[ویکی فقه] حیای یوسف (قرآن). حیا عبارت است از حالت و خویی نفسانی در انسان که مانع ارتکاب اعمال زشت می شود. و از جمله افراد باحیا و باعفت و پاکدامن یوسف (علیه السّلام) بود.
شاهدی از خانواده همسر عزیز مصر (زلیخا) بر حیا و پاکدامنی یوسف (علیه السلام)، گواهی داد.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• ولقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـن ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین• واستبقا الباب وقدت قمیصه من دبر والفیا سیدها لدا الباب قالت ما جزاء من اراد باهلک سوءا الا ان یسجن او عذاب الیم• قال هی رودتنی عن نفسی وشهد شاهد من اهلها ان کان قمیصه قد من قبل فصدقت وهو من الکـذبین• وان کان قمیصه قد من دبر فکذبت و هو من الصـدقین• فلما رءا قمیصه قد من دبر قال انه من کیدکن ان کیدکن عظیم؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود! • و هر دو به سوی در، دویدند (در حالی که همسر عزیز، یوسف را تعقیب می کرد) و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، آقای آن زن را دم در یافتند! آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟! • (یوسف) گفت: او مرا با اصرار به سوی خود دعوت کرد! و در این هنگام، شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که: اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن آن راست می گوید، و او از دروغگویان است. • و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ می گوید، و او از راستگویان است. • هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شده، گفت: این از مکر و حیله شما زنان است که مکر و حیله شما زنان، عظیم است.»
منشا حیای یوسف
حیا و پاکدامنی یوسف (علیه السلام)، در پرتو برهان الهی، بود.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• ولقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـن ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! • آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»
اقرار بر پاکدامنی یوسف
همسر عزیز مصر، بر پاکدامنی و عفت یوسف (علیه السلام)، اقرار کرد.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• قالت فذلکن الذی لمتننی فیه ولقد رودته عن نفسه فاستعصم ولـئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن ولیکونـا من الصـغرین؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! • ..... • (همسر عزیز) گفت: این همان کسی است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور می دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد.»
← اعتراف همسر عزیز مصر
...
شاهدی از خانواده همسر عزیز مصر (زلیخا) بر حیا و پاکدامنی یوسف (علیه السلام)، گواهی داد.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• ولقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـن ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین• واستبقا الباب وقدت قمیصه من دبر والفیا سیدها لدا الباب قالت ما جزاء من اراد باهلک سوءا الا ان یسجن او عذاب الیم• قال هی رودتنی عن نفسی وشهد شاهد من اهلها ان کان قمیصه قد من قبل فصدقت وهو من الکـذبین• وان کان قمیصه قد من دبر فکذبت و هو من الصـدقین• فلما رءا قمیصه قد من دبر قال انه من کیدکن ان کیدکن عظیم؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود! • و هر دو به سوی در، دویدند (در حالی که همسر عزیز، یوسف را تعقیب می کرد) و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، آقای آن زن را دم در یافتند! آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟! • (یوسف) گفت: او مرا با اصرار به سوی خود دعوت کرد! و در این هنگام، شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که: اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن آن راست می گوید، و او از دروغگویان است. • و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ می گوید، و او از راستگویان است. • هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شده، گفت: این از مکر و حیله شما زنان است که مکر و حیله شما زنان، عظیم است.»
منشا حیای یوسف
حیا و پاکدامنی یوسف (علیه السلام)، در پرتو برهان الهی، بود.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• ولقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـن ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! • آن زن قصد او کرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»
اقرار بر پاکدامنی یوسف
همسر عزیز مصر، بر پاکدامنی و عفت یوسف (علیه السلام)، اقرار کرد.«ورودته التی هو فی بیتها عن نفسه وغلقت الابوب وقالت هیت لک قال معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظــلمون• قالت فذلکن الذی لمتننی فیه ولقد رودته عن نفسه فاستعصم ولـئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن ولیکونـا من الصـغرین؛ و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!) (یوسف) گفت: پناه می برم به خدا! او (عزیز مصر) صاحب نعمت من است مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمی شوند! • ..... • (همسر عزیز) گفت: این همان کسی است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور می دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد.»
← اعتراف همسر عزیز مصر
...
wikifeqh: حیای_یوسف_(قرآن)