[ویکی فقه] حیات در فلسفه و عرفان به معنای زندگی، در مقابل موت (مرگ) و «حی» به معنای زنده است.
حیات مفهومی بدیهی دارد، اما در رسم و چگونگی آن اختلاف هست.
حیات در فلسفه
در یونان باستان، حیات را با اصل اولیه امور یعنی آنچه به خودی خود تغییر کند و اشیا را تغییر دهد، مرتبط می دانستند و آن را امری مرطوب و در جنبش، تلقی می کردند. به همین علت، گاهی آب یا آتش را عنصر اولیه اشیا و منشأ حیات به شمار می آوردند.
حیات در نزد افلاطون
افلاطون از ایده زندگی یاد کرده و در رساله تیمائوس شرح داده که چگونه صانع براساس سرمشقِ «زنده کامل»، عالم و موجودات زنده را ساخته است. به نظر وی ، در موجود حقیقی، حیات و روح و حرکت و عقل جدایی ناپذیر است. افلاطون ، تقابل میان زندگی و مرگ را دلیل زنده بودن نفس و فناناپذیری آن دانسته است و معنای حیات، حد وسط استدلال اوست.
حیات در نزد ارسطو
...
حیات مفهومی بدیهی دارد، اما در رسم و چگونگی آن اختلاف هست.
حیات در فلسفه
در یونان باستان، حیات را با اصل اولیه امور یعنی آنچه به خودی خود تغییر کند و اشیا را تغییر دهد، مرتبط می دانستند و آن را امری مرطوب و در جنبش، تلقی می کردند. به همین علت، گاهی آب یا آتش را عنصر اولیه اشیا و منشأ حیات به شمار می آوردند.
حیات در نزد افلاطون
افلاطون از ایده زندگی یاد کرده و در رساله تیمائوس شرح داده که چگونه صانع براساس سرمشقِ «زنده کامل»، عالم و موجودات زنده را ساخته است. به نظر وی ، در موجود حقیقی، حیات و روح و حرکت و عقل جدایی ناپذیر است. افلاطون ، تقابل میان زندگی و مرگ را دلیل زنده بودن نفس و فناناپذیری آن دانسته است و معنای حیات، حد وسط استدلال اوست.
حیات در نزد ارسطو
...
wikifeqh: حیات_در_فلسفه