[ویکی فقه] حکم مجادله با اهل کتاب (قرآن). خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور می دهد که از مجادله با اهل کتاب بپرهیزد، و می فرماید با آنها مجادله مکن، مگر به طریقی که بهترین طریق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امکان نداشته باشد و مجادله وقتی نیکو به شمار می رود، که با درشتخویی و طعنه و اهانت همراه نباشد.
مجادله احسن با اهل کتاب غیر ظالم، جهت دعوت آنها به حق لازم و ضروری است: «ولا تجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن الا الذین ظـلموا منهم...؛ با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی که از آنها مرتکب ظلم و ستم شدند، و به آنها بگوئید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است و در برابر او تسلیم هستیم.»«لاتجادلوا» از ماده جدال در اصل به معنی تابیدن طناب و محکم کردن آن است، این واژه در مورد ساختمان محکم و مانند آن نیز به کار می رود و هنگامی که دو نفر به بحث می پردازند، و در حقیقت هر کدام می خواهد دیگری را از عقیده اش بپیچاند به این کار مجادله گفته می شود، به کشتی گرفتن نیز جدال می گویند، و به هر حال منظور در اینجا بحث و گفتگوهای منطقی است.تعبیر به «التی هی احسن»، تعبیر بسیار جامعی است که تمام روشهای صحیح و مناسب مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ، چه در محتوای سخن، چه در آهنگ گفتار، و چه در حرکات دیگر همراه آن. می فرماید که از مجادله با اهل کتاب - که اطلاق آن شامل یهود و نصاری می شود، و مجوس و صابئین هم ملحق به آن دو می شوند - نهی می کند، و می فرماید: با این طوایف چندگانه مجادله مکن، مگر به طریقی که بهترین طریق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امکان نداشته باشد و مجادله وقتی نیکو به شمار می رود، که با درشتخویی و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکی از خوبیهای مجادله این است که : با نرمی و سازش همراه باشد، و خصم را متاذی نکند که در این صورت مجادله دارای حسن و نیکی است، یکی دیگر اینکه شخص مجادله کننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یک دیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتی این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویی مجادله دو برابر می شود، آن وقت است که می توان گفت این مجادله بهترین مجادله ها استو به همین جهت وقتی مؤمنین را نهی می کند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعی را استثناء می کند، و می فرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند و مراد از ستم به قرینه سیاق این است که : آن اهل کتاب که شما می خواهید با او مجادله کنید معاند نباشد، و نرمی و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خواری نکند، که در این صورت مجادله به طریق احسن نیز فایده ای به حال آنان ندارد، چون هر چه بیشتر نرمی به خرج دهی، او خیال می کند این نرمی از بیچارگی و ضعف تو است، و یا می پندارد که می خواهی با این خلق خوشت او را به دام بیندازی، و از راه حقش به راه باطل ببری، این قسم افراد ظالمند، که مجادله هر قدر هم احسن باشد سودی نخواهد بخشید.
مجادله احسن با اهل کتاب غیر ظالم، جهت دعوت آنها به حق لازم و ضروری است: «ولا تجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن الا الذین ظـلموا منهم...؛ با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی که از آنها مرتکب ظلم و ستم شدند، و به آنها بگوئید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است و در برابر او تسلیم هستیم.»«لاتجادلوا» از ماده جدال در اصل به معنی تابیدن طناب و محکم کردن آن است، این واژه در مورد ساختمان محکم و مانند آن نیز به کار می رود و هنگامی که دو نفر به بحث می پردازند، و در حقیقت هر کدام می خواهد دیگری را از عقیده اش بپیچاند به این کار مجادله گفته می شود، به کشتی گرفتن نیز جدال می گویند، و به هر حال منظور در اینجا بحث و گفتگوهای منطقی است.تعبیر به «التی هی احسن»، تعبیر بسیار جامعی است که تمام روشهای صحیح و مناسب مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ، چه در محتوای سخن، چه در آهنگ گفتار، و چه در حرکات دیگر همراه آن. می فرماید که از مجادله با اهل کتاب - که اطلاق آن شامل یهود و نصاری می شود، و مجوس و صابئین هم ملحق به آن دو می شوند - نهی می کند، و می فرماید: با این طوایف چندگانه مجادله مکن، مگر به طریقی که بهترین طریق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امکان نداشته باشد و مجادله وقتی نیکو به شمار می رود، که با درشتخویی و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکی از خوبیهای مجادله این است که : با نرمی و سازش همراه باشد، و خصم را متاذی نکند که در این صورت مجادله دارای حسن و نیکی است، یکی دیگر اینکه شخص مجادله کننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یک دیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتی این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویی مجادله دو برابر می شود، آن وقت است که می توان گفت این مجادله بهترین مجادله ها استو به همین جهت وقتی مؤمنین را نهی می کند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعی را استثناء می کند، و می فرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند و مراد از ستم به قرینه سیاق این است که : آن اهل کتاب که شما می خواهید با او مجادله کنید معاند نباشد، و نرمی و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خواری نکند، که در این صورت مجادله به طریق احسن نیز فایده ای به حال آنان ندارد، چون هر چه بیشتر نرمی به خرج دهی، او خیال می کند این نرمی از بیچارگی و ضعف تو است، و یا می پندارد که می خواهی با این خلق خوشت او را به دام بیندازی، و از راه حقش به راه باطل ببری، این قسم افراد ظالمند، که مجادله هر قدر هم احسن باشد سودی نخواهد بخشید.
wikifeqh: حکم_مجادله_با_اهل_کتاب_(قرآن)