حکم شکنجه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حکم شکنجه (قرآن). ممنوعیت شکنجه یکی از مهمترین دستورات دین مبین اسلام در چهارده قرن پیش است در حالیکه کشورهای مدعی حقوق بشر در عصر تکنولوژی و ترقی رسما اعلام می کنند که در زندان هایشان شکنجه روشی مرسوم است.
حرام و ناروا بودن شکنجه مؤمنان:• «قتل اصحـب الاخدود کشته باد صاحبان آن خندق (شاه کافر و ستمگر و یارانش که مؤمنان مخالف خود را در خندقی از آتش می افکندند).»• «النار ذات الوقود آن آتش پرهیمه و شعله ور.»• «اذ هم علیها قعود هنگامی که آنها بر کنار آتش (به تماشا) نشسته بودند.»• «وهم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود و آنها به آنچه بر سر مؤمنان می آوردند خود ناظر بودند.»• «وما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید و آنها بر آن مؤمنان هیچ عیب و ایرادی نگرفتند جز آنکه به خدای مقتدر ستوده (صفات و افعال) ایمان آورده بودند.»• «ان الذین فتنوا المؤمنین والمؤمنـت ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم ولهم عذاب الحریق بی تردید کسانی که مردان و زنان مؤمن را عذاب و شکنجه کردند سپس توبه نکردند، آنها راست عذاب (های گوناگون) جهنم و آنها راست عذاب آتش سوزان.»
اصحاب اخدود
اصحاب اخدود چه کسانی بودند؟ اخدود به معنی گودال بزرگ یا خندق است، و منظور در اینجا خندق های عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه گران مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند. در اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومی است؟ و آیا این یک ماجرای خاص و معین بوده، و یا اشاره به ماجراهای متعددی از این قبیل در مناطق مختلف جهان است؟ در میان مفسران و مورخان گفتگو است. معروف تر از همه آن است که مربوط به ذو نواس آخرین پادشاه حمیر در سرزمین یمن است. ذو نواس که آخرین نفر از سلسله گروه حمیر بود به آئین یهود درآمد، و گروه حمیر نیز از او پیروی کردند، او نام خود را یوسف نهاد، و مدتی بر این منوال گذشت، سپس به او خبر دادند که در سر زمین نجران (در شمال یمن) هنوز گروهی بر آئین نصرانیت اند، هم مسلکان ذو نواس او را وادار کردند که اهل نجران را مجبور به پذیرش آئین یهودکند، او به سوی نجران حرکت کرد، و ساکنان آنجا را جمع نمود، و آئین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا شوند، ولی آنها ابا کردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر کردن از آئین خود نبودند. ذو نواس دستور داد خندق عظیمی کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهی را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهی را با شمشیر کشت و قطعه قطعه کرد، به طوری که عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید!. بعضی افزوده اند که در این گیرودار یک تن از نصارای نجران فرار کرد و به سوی روم و دربار قیصر شتافت، و از ذو نواس شکایت کرد و یاری طلبید. قیصرگفت: سرزمین شما از من دور است، اما نامه ای به پادشاه حبشه می نویسم که او مسیحی است و همسایه شما است، و از او می خواهم شما را یاری دهد، سپس نامه ای نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسیحیان نجران را خواست مرد نجرانی نزد سلطان حبشه نجاشی آمد، و نجاشی از شنیدن این داستان سخت متاثر گشت، و از خاموشی شعله آئین مسیح در سرزمین نجران افسوس خورد، و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت. لشکریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یک پیکار سخت سپاه ذو نواس را شکست دادند، و گروه زیادی از آنان کشته شد، و طولی نکشید که مملکت یمن به دست نجاشی افتاد و به صورت ایالتی از ایالات حبشه درآمد. از آنچه در بالا گفتیم روشن می شود که این شکنجه گران بیرحم، سرانجام به عذاب الهی گرفتار شدند و انتقام خون هایی که ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد، و عذاب حریق و سوزنده قیامت نیز در انتظارشان است.
کوره های آدم سوزی یهود
این کوره های آدم سوزی که به دست یهود به وجود آمد احتمالا نخستین کوره های آدم سوزی در طول تاریخ بود، علاوه بر این ذو نواس یهودی بنیانگذار اصلی این بنای شوم، نیز از شر اعمال خود بر کنار نماند. آنچه در بالا در مورد اصحاب اخدود گفته شد، موافق نظریه معروف و مشهور است ولی روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد اصحاب اخدود تنها در یمن، و در عصر ذو نواس نبودند، تا آنجا که بعضی از مفسران ده قول در باره اصحاب اخدود نقل کرده اند!
شکنجه گران در برابر مجازات الهی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس