حق خلافت در نهج البلاغه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حق حاکمیت از آن خداوند است و منشاء مشروعیت حکومت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه معصومین (علیه السّلام) از سوی خداوند می باشد و نقش مردم، پذیرش و فراهم سازی شرایط است. ازاین رو در سراسر نهج البلاغه امام علی (علیه السّلام) سخن از حق الهی خود بر حکومت به میان می آورند و خلافت خلفای سه گانه را غاصبانه و گمراه کننده می دانند.
امیرالمومنین حضرت علی (علیه السّلام) در چندین جای نهج البلاغه خلافت خود را به خداوند و سخن پیامبر مستند می کنند و خلفای قبل از خویش را غاصبان حق الهی خود و منشاء همه گمراهی ها می دانند، که در ذیل به چند مورد اشاره می شود:
← خطبه دوم
در مقابل برخی افراد در جهت تایید و غاصبانه نبودن خلافت خلفای سه گانه، به خطبه ای از نهج البلاغه استناد کرده اند که در ذیل آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.امام علی (علیه السّلام) در خطبه ۲۲۸ می فرماید: "لِلَّهِ بِلَاد فُلَانٍ (بلاء فلان) فَقَدْ قَوَّمَ الْاَوَدَ وَدَاوَی الْعَمَدَ وَاَقَامَ السُّنَّةَ وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ. ذَهَبَ نَقِیَّ الثَّوْبِ قَلِیلَ الْعَیْبِ اَصَابَ خَیْرَهَا وَسَبَقَ شَرَّهَا اَدَّی اِلَی اللَّهِ طَاعَتَهُ وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ. رَحَلَ وَتَرَکَهُمْ فِی طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا یَهْتَدِی فِیهَا الضَّالُّ وَلَا یَسْتَیْقِنُ الْمُهْتَدِی؛ خدا شهرهای فلان را برکت دهد و نگاه دارد که (خدا او را در آنچه آزمایش کرد پاداش خیر دهد که) کجی ها را راست، و بیماری ها را درمان، و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را بپاداشت، و فتنه ها را پشت سر گذاشت. با دامن پاک، و عیبی اندک، درگذشت، به نیکی های دنیا رسیده و از بدی های آن رهایی یافت، وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد، و چنان که باید از کیفر الهی می ترسید. خود رفت و مردم را پراکنده برجای گذاشت، که نه گمراه، راه خویش شناخت، و نه هدایت شده به یقین رسید".
امام علی (علیه السّلام)، نهج البلاغه، شرح صبحی صالح، خطبه۲۲۸، ص۳۵۰.
این دیدگاه که مقصود از «فلان» خلیفه دوم باشد، هرگز نمی توان آن را پذیرفت، زیرا:اولاً: هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد و سخن ابن ابی الحدید و محمد عبده برای شیعیان اعتبار ندارد؛ثانیاً: با واقعیت های تاریخی و دیگر سخنان قطعی امیرمؤمنان (علیه السّلام) که در کتاب های شیعه و سنی وارد شده، در تضاد است.ثالثا: دیدگاهی که می تواند مورد تایید شیعه قرار گیرد، نظر مرحوم قطب راوندی است؛ زیرا کلام یک شیعه است و در کتاب خود ایشان نیز موجود است؛ یعنی مانند نظر اول نیست که منسوب به شیعه باشد و فردی سنی آن را نقل کرده باشد.رابعا: شارح نهج البلاغه، میرزا حبیب الله خویی پس از نقل کلام راوندی می نویسد: "بعید نیست که منظور جناب مالک اشتر باشد".

پیشنهاد کاربران

بپرس