حضرت هارون

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هارون، برادر بزرگ حضرت موسی پیغمبر و وزیر و سخنگوی او در مصر! که روحانیان و احبار (بزرگان یهود) همه از خاندان او هستند.
هارون، کلمه ای است عبری به معنی «کوه نشین یا روشن شده». پدر حضرت هارون (ع) عمران نام داشت و نام مادرش یوکابد بود. تاریخ ولادت او ۳۷۴۵ سال بعد از هبوط آدم بوده است (با توجه به اینکه ولادت هارون قبل از موسی بوده، به دلیل تقدم در نبوت حضرت موسی، بعد از وی ذکر شده است). یهودیان، مسیحیان و مسلمانان معتقد به پیامبری او هستند. مدت عمر ایشان را ۱۲۳ سال ذکر نموده اند آن حضرت با برادر خویش حضرت موسی برای هدایت بنی اسرائیل مبعوث شد. محل دفن وی را کوه طور در طور سینا در سرزمین فلسطین ذکر کرده اند. نسب حضرت هارون (ع) را اینگونه گفته اند: هارون بن عمران بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم(ع). آن حضرت ۴ پسر داشت بنام های عزار، شبر، شبیر و مبشر.حضرت هارون نیز مانند حضرت موسی بر قوم بنی اسرائیل مبعوث گردید. روزی که از جانب خداوند خطاب رسید: ای موسی! مردم بنی اسرائیل را از مصر نجات ده و به کنعان آور، موسی گفت:خدایا، برایم شریکی مقرر فرما و او هارون برادر من باشد، زیرا او از من فصیح تر است و خداوند نیز چنین کرد. هارون چون بلیغ و رسا سخن می گفت، به همین دلیل شریعت برادرش را به بهترین نحو تبلیغ می کرد.فهرست سوره هایی که نام حضرت هارون در آن ذکر شده عبارتند از: سوره بقره، سوره نساء، سوره انعام،سوره اعراف،سوره یونس، سوره مریم، سوره طه، سوره انبیاء، سوره مومنون، سوره فرقان، سوره شعراء، سوره قصص، سوره صافات.
مقام هارون نزد خدا و پایه عبودیت او
خدای تعالی در سوره صافات آن جناب را در منت هایش، و در دادن کتاب، و هدایت به سوی صراط مستقیم، و در داشتن تسلیم، و بودنش از محسنین، و از بندگان مؤمنین به خدا، با موسی (ع) شریک دانسته، و او را از مرسلان دانسته، و از انبیایش معرفی کرده، و او را از کسانی دانسته که بر آنان انعام فرموده، و او را با سایر انبیاء در صفات جمیل آنان از قبیل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت شریک قرار داده و یک جا ذکر کرده است.خداوند در این سوره می فرماید: «و لقد مننا علی موسی و هارون و نجیناهما و قومهما من الکرب العظیم و نصرنا هم فکانوا هم الغالبین و آتینا هما الکتاب المستبین و هدینا هما الصراط المستقیم و ترکنا علیهما فی الآخرین سلام علی موسی و هارون إنا کذلک نجزی المحسنین إنهما من عبادنا المؤمنین». ترجمه: ما به موسی و هارون نعمت بخشیدیم. آنها و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم. و آنها را یاری کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند. ما به آنها کتاب (آسمانی) دادیم. آنها را به راه راست هدایت کردیم .و ذکر خیر آنها را در اقوام بعد باقی گذاردیم. سلام بر موسی و هارون. ما اینگونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. آنها از بندگان مؤمن ما بودند.و در آیه «و اجعل لی وزیرا من اهلی، هرون اخی، اشدد به ازری، و اشرکه فی امری، کی نسبحک کثیرا، و نذکرک کثیرا انک کنت بنا بصیرا» .ترجمه: و برای من دستیاری از کسانم قرار ده، هارون برادرم را. پشت من را بدو محکم کن. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را فراوان تسبیح گوییم. و تو را بسیار یاد کنیم. بی تردید تو بر حال ما ناظر بوده ای. موسی (ع) در مناجات شب طور دعا کرده و از خدا خواسته که هارون را وزیر او قرار دهد، و پشتش را به وی محکم نموده و او را شریک او قرار دهد، تا خدا را بسیار تسبیح کنند، و بسیار ذکر گویند، هم طراز موسی دانسته. و آن جناب در تمامی مواقف ملازم برادرش بوده، و در عموم کارها با او شرکت می کرده، و او را در رسیدنش به مقاصد یاری می کرد.و در قرآن کریم هیچ مسأله ای که مختص به آن جناب باشد، نیامده مگر همان جانشینی او برای برادرش، در آن چهل روزی که به میقات رفته بود، «و قال لاخیه هرون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین». که به برادر خود هارون گفت: خلیفه من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروی مکن، و وقتی از میقات برگشت، در حالی که خشمناک و متأسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بیفکند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت ای پسر مادر! مردم مرا ضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روی دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسی گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینی.
هارون هبه ورحمت الهی
هارون، مصداق هبه و رحمت خاص خداست: "و وهبنا له من رحمتنا أخاه هرون نبیا" همان طور که اوصاف کمالی درونی رحمت است، انسانهای کامل نیز نسبت به امتهای اسلامی و انسانی رحمتهای الهی هستند. تنها آمرزش گناه و بخشش های ظاهری رحمت نیست. خدا چون وهاب است، هبه ای مانند هارون به موسی (ع) می دهد و چون رحمان و رحیم است، رحمتی همانند هارون دارد. پس هارون هم "رحمة الله" است و هم "هبة الله". و موسای کلیم با هماهنگی این رحمة الله و هبة الله رسالت عظمای خود را به مقصد رساند. قرآن کریم از هارون به عظمت یاد کرده، می فرماید: "و وهبنا له من رحمتنا أخاه هرون نبیا". هارون مصداق عینی رحمت و هبه خدایی بوده و نبی و رسول است و از صراط مستقیم خاص بر خوردار می باشد. اگرچه به نصاب اولو العزمی نرسید، زیرا برای رسالت جهانی شرایطی لازم است که در موسی (ع) جمع بود و در هارون فراهم نبود. مادر، مظهر اعلای رحمت گرچه رحمت الهی مظاهر گوناگون دارد، ولی مادر نسبت به اعضای خانواده مظهر و مثل اعلای رحمت خداست، از این رو وقتی سخن از برادری موسی و هارون به میان می آید، هارون موسی را به عنوان فرزند مادر خطاب کرده، می گوید: "یابن أم". و از او با تعبیر "برادر" یا "پسر پدر" یاد نمی کند، با این که نقل شده است که پدر هر دو یکی بود.شاید لطیفه دیگری هم در تعبیر "یابن أم" باشد. و آن این که چون غضب موسای کلیم (ع) مظهر غضب الهی بود و غضب الهی را رحمت خاص الهی فرو می نشاند نه رحمت احساسی و هارون که مصداق عینی رحمت خاص الهی است از مادری متولد شد که مظهر همان رحمت مخصوص خدایی است: "المؤمن أبوه النور وأمه الرحمة"، از این رو یاد مادر می تواند غضب کلیم خدا را فرو نشاند، زیرا جنگ و ستیز و غضب موسای کلیم روی مسایل عادی نبود تا با عواطف عادی فرو نشانده شود. هارون نمی خواهد با استفاده از عاطفه برادری، مسئله مهم پیدایش بت پرستی و رواج سحر را حل کند. خدای سبحان از فرو نشستن غضب موسی با تعبیر "سکوت" یاد می کند نه "سکون": "و لما سکت عن موسی الغضب". سکوت در برابر نطق است، برخلاف سکون که در مقابل حرکت است. غضب موسای کلیم آنگاه که شکوفا شد نطق است و آنگاه که فرو نشست سکوت است. و نطق و سکوت غالبا وصف موجود عاقل است. یعنی آن غضب عاقلانه در حال ظهور، ناطق است و در حال خمود، ساکت. البته غضب عاقل را باید با رحمت عقلی فرو نشاند نه رحمت احساسی. پس تعبیر عاطفی "یا بن أم" یادآور آن رحمت خاص است. یعنی ای موسی! من از اوج رحمت نصیب تو شده ام و تو را به آن رحمت خاص فرا می خوانم تا غضب عاقلانه تو عاقلانه فروکش کند. آری آن رحمت خاص است که می تواند این غضب را تعدیل کند و اجتماع و هماهنگی جلال و جمال می تواند انسانی را بپروراند که خداوند دربارهی آفرینش وی بگوید: "خلقت بیدی". انسان مظهر جمال و جلال حق است و مقصود هارون این است که ای موسی! تو مظهر جلال حقی که فراعنه را به کام دریا می فرستی و قارون را به خاک می سپاری. آن جمال حق راهم رعایت کن.
ستایش از هارون
...

پیشنهاد کاربران

یا علی؛ انت منی بمنزله هارون من موسی /رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

بپرس