[ویکی فقه] واقعه حدیث قلم و دوات، در سال یازدهم هجرت، توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) که چهار روز پیش از ارتحال خویش تصمیم گرفت، سندی زنده در باب موضوع خلافت و تثبیت موقعیت و جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)، به یادگار گذارد، و این مطلب با توجه به حدیث ثقلین که مورد اتفاق جمیع محدثان از اهل تسنن و تشیع است، مشخص می باشد.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در سال یازدهم هجرت، چهار روز پیش از ارتحال خویش تصمیم گرفت، سندی زنده در باب موضوع خلافت و تثبیت موقعیت و جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)، به یادگار گذارد، چرا که از توطئه هایی که به دور از چشم ایشان برای غصب مقام خلافت حضرت صورت می گرفت، به خوبی آگاه بود. به همین دلیل روزی که سران صحابه برای عیادت ایشان آمده بودند، خطاب به جمع حاضران فرمود: «کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.» ولی بعضی از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. لذا این واقعه در تاریخ به حدیث «قلم و دوات» مشهور شد.
نام دیگر حدیث
حدیث قلم و دوات به نام دیگری نیز مشهود شده که حدیث قرطاس می باشد. قرطاس مفرد قراطیس و به معنای کاغذ است. هر دو لفظ (قرطاس و قراطیس) در قرآن مجید به کار رفته اند.«لو نزلنا علیک کتاب فی قرطاس قلمسوه بایدیهم لقال الذین کفرو ان هذا الّا سحر مبین؛ اگر ما کتابی بفرستیم در کاغذی که ان را بدست خود لمس کنند باز کافران گویند این نیست مگر سحری آشکار.»«و ما قدرو الله حق قدره اذ قالو ما انزل الله علی بشر من شی قل من انزل الکتب الذی جاء به موسی نوراً و هدی للناس تجعلونه قراطیس تبدونها و تخفونها کثیراً؛ آن کسانی که گفتند، خدا بر هیچ بشری کتابی نفرستاده، خدا نشناختند، ای پیامبر بگو به آنها کتابی را که موسی آورد و در آن نور هدایت برای مردم بود، آن را چه کسی فرستاد که شما آیاتش را در اوراق نگاشتید، بعضی را آشکار نمودید و بسیاری را پنهان نمودید.»بنابراین حدیث قرطاس، همان حدیث دوات و قلم است که روز پنج شنبه ای از اواخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) روی داد. البته این نام بیشتر در میان اهل سنت رواج پیدا کرده است.
هدف پیامبر از نوشتن نامه
روشن است هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چیزی جز تحکیم و تثبیت خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) و لزوم پیروی از اهل بیت خود نبود و این مطلب با توجه به حدیث ثقلین که مورد اتفاق جمیع محدثان از اهل تسنن و تشیع است، مشخص می شود.روایت شده که "عمر" در دیدار با "ابن عباس" گفته که «پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هنگام بیماری، سر آن داشت تا به اسم علی (علیه السّلام) تصریح کند؛ اما من به خاطر اسلام از این کار ممانعت کردم.» «انّی تارک الثلقین ما ان تمسکتم بهما لن تضلو: کتاب الله و عترتی اهل البیتی؛ من در میان شما، دو چیز گرانبها می گذارم، تا از آن دو پیروی می نمائید، هرگز گمراه نمی شوید، این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن) و عترت و اهل بیت من.»از سعید بن جبیر روایت شده که ابن عباس گفته است: «پنج شنبه و چه روز پنج شنبه سختی بود! » آنگاه ابن عباس گریست و سیل اشک او را دیدم که همچون رشته مروارید بر گونه هایش جاری شد. سپس ادامه داد: رسول خدا فرمود: «برای من کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما نوشته ای بنگارم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.» مشاهده گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) عین این جمله را در حدیث ثقلین نیز نقل کرده و علت پیروی از کتاب و اهل بیت خود را این دانسته که هرگز گمراه نشوند.در روایتی که "عبیدالله بن عبدالله" از ابن عباس نقل می کند، پس از بیان ماجرای جلوگیری از ممانعت نوشتن نامه، آمده است: «ابن عباس همواره می گفت: مصیبت و خسارت سنگین و حقیقتاً خسارت تام، آن است که آنان به سبب اختلاف، هیاهو و کشمکش مانع شدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آن نامه را بنویسد.» بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از بیانات گوناگون در جهت معرفی علی (علیه السّلام) به ولایت امت و بویژه پس از ماجرای غدیر، در پی تثبیت امر امامت و خلافت آن حضرت بود. بر اساس سخنی از امیرالمومنین هدف از اعزام سپاه اسامه که در زمان بیماری پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رخ داد دور کردن مخالفان آن حضرت و تثبیت ولایت ایشان بوده است.
نزاع و درگیری در محضر پیامبر
...
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در سال یازدهم هجرت، چهار روز پیش از ارتحال خویش تصمیم گرفت، سندی زنده در باب موضوع خلافت و تثبیت موقعیت و جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام)، به یادگار گذارد، چرا که از توطئه هایی که به دور از چشم ایشان برای غصب مقام خلافت حضرت صورت می گرفت، به خوبی آگاه بود. به همین دلیل روزی که سران صحابه برای عیادت ایشان آمده بودند، خطاب به جمع حاضران فرمود: «کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.» ولی بعضی از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. لذا این واقعه در تاریخ به حدیث «قلم و دوات» مشهور شد.
نام دیگر حدیث
حدیث قلم و دوات به نام دیگری نیز مشهود شده که حدیث قرطاس می باشد. قرطاس مفرد قراطیس و به معنای کاغذ است. هر دو لفظ (قرطاس و قراطیس) در قرآن مجید به کار رفته اند.«لو نزلنا علیک کتاب فی قرطاس قلمسوه بایدیهم لقال الذین کفرو ان هذا الّا سحر مبین؛ اگر ما کتابی بفرستیم در کاغذی که ان را بدست خود لمس کنند باز کافران گویند این نیست مگر سحری آشکار.»«و ما قدرو الله حق قدره اذ قالو ما انزل الله علی بشر من شی قل من انزل الکتب الذی جاء به موسی نوراً و هدی للناس تجعلونه قراطیس تبدونها و تخفونها کثیراً؛ آن کسانی که گفتند، خدا بر هیچ بشری کتابی نفرستاده، خدا نشناختند، ای پیامبر بگو به آنها کتابی را که موسی آورد و در آن نور هدایت برای مردم بود، آن را چه کسی فرستاد که شما آیاتش را در اوراق نگاشتید، بعضی را آشکار نمودید و بسیاری را پنهان نمودید.»بنابراین حدیث قرطاس، همان حدیث دوات و قلم است که روز پنج شنبه ای از اواخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) روی داد. البته این نام بیشتر در میان اهل سنت رواج پیدا کرده است.
هدف پیامبر از نوشتن نامه
روشن است هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چیزی جز تحکیم و تثبیت خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) و لزوم پیروی از اهل بیت خود نبود و این مطلب با توجه به حدیث ثقلین که مورد اتفاق جمیع محدثان از اهل تسنن و تشیع است، مشخص می شود.روایت شده که "عمر" در دیدار با "ابن عباس" گفته که «پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هنگام بیماری، سر آن داشت تا به اسم علی (علیه السّلام) تصریح کند؛ اما من به خاطر اسلام از این کار ممانعت کردم.» «انّی تارک الثلقین ما ان تمسکتم بهما لن تضلو: کتاب الله و عترتی اهل البیتی؛ من در میان شما، دو چیز گرانبها می گذارم، تا از آن دو پیروی می نمائید، هرگز گمراه نمی شوید، این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن) و عترت و اهل بیت من.»از سعید بن جبیر روایت شده که ابن عباس گفته است: «پنج شنبه و چه روز پنج شنبه سختی بود! » آنگاه ابن عباس گریست و سیل اشک او را دیدم که همچون رشته مروارید بر گونه هایش جاری شد. سپس ادامه داد: رسول خدا فرمود: «برای من کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما نوشته ای بنگارم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.» مشاهده گردید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) عین این جمله را در حدیث ثقلین نیز نقل کرده و علت پیروی از کتاب و اهل بیت خود را این دانسته که هرگز گمراه نشوند.در روایتی که "عبیدالله بن عبدالله" از ابن عباس نقل می کند، پس از بیان ماجرای جلوگیری از ممانعت نوشتن نامه، آمده است: «ابن عباس همواره می گفت: مصیبت و خسارت سنگین و حقیقتاً خسارت تام، آن است که آنان به سبب اختلاف، هیاهو و کشمکش مانع شدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آن نامه را بنویسد.» بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از بیانات گوناگون در جهت معرفی علی (علیه السّلام) به ولایت امت و بویژه پس از ماجرای غدیر، در پی تثبیت امر امامت و خلافت آن حضرت بود. بر اساس سخنی از امیرالمومنین هدف از اعزام سپاه اسامه که در زمان بیماری پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رخ داد دور کردن مخالفان آن حضرت و تثبیت ولایت ایشان بوده است.
نزاع و درگیری در محضر پیامبر
...
wikifeqh: حدیث_قلم_و_دوات