[ویکی فقه] مساله جنجالی حدوث و قدم کلام الله در دو مکتب اشاعره و معتزله از مباحث مهمی است که باید در ضمن آن به موضع گیری اهل بیت (علیهم السّلام) در قبال این مساله توجه شود. با وجود اینکه این مساله از مسائل علمی و کلامی است اما برخی از حکومتهای عباسی از این مساله بهره برداری سیاسی نمودند و دوران محنت را برای اهل حدیث به ارمغان آوردند.
بعد از تبیین صفات ذات و فعل به استدلال معتزله در مساله حدوث کلام الله می پردازیم. این مکتب به دو صورت، صفاتی را برای خداوند اثبات می کند. برخی صفات را به خودی خود و بدون در نظر گرفتن فعل الهی برای ذات خداوند می دانند که از آن به صفات ذات تعبیر می کنند مانند حیات و قدرت و علم ولی برخی صفات را به جهت فعل الهی برای او اثبات می کنند و از این رو به آنها، صفات فعل می گویند؛ مانند خالقیت و رازقیت . در نظر معتزله اگر علت توصیف ذات به صفات، ذات الهی باشد به این صفات، صفات ذاتی می گویند ولی اگر علت، فعل الهی باشد به این صفات، صفات فعلی گفته می شود. فرق این دو نوع صفت این است که صفات ذات، عین ذات هستند ولی صفات فعل زائد بر ذات هستند.
قدم و حدوث صفات
معتزله صفات فعل و ذات را قدیم و ازلی نمی دانند. ایشان هیچ چیز حتی صفات ذاتی را موصوف به قدم نمی شمرند؛ زیرا معتقدند که قدم، وصف مخصوص ذات است و از سوئی صفات فعل مترتب بر فعل هستند و چون فعل حادث است این اوصاف نیز موصوف به حدوث می شوند نه قدم.
صفت تکلم
معتزله صفت تکلم در خداوند را حادث و از صفات فعل می دانند. در تقریر این صفت بیان می کنند که خلقت صوت و کلام توسط خداوند به معنی صفت تکلم است. در نتیجه کلام الهی و نیز قرآن، چیزی جز مجموعه ای از کلمات خلق شده توسط خداوند نیست.
← موقعیت نظریه
...
بعد از تبیین صفات ذات و فعل به استدلال معتزله در مساله حدوث کلام الله می پردازیم. این مکتب به دو صورت، صفاتی را برای خداوند اثبات می کند. برخی صفات را به خودی خود و بدون در نظر گرفتن فعل الهی برای ذات خداوند می دانند که از آن به صفات ذات تعبیر می کنند مانند حیات و قدرت و علم ولی برخی صفات را به جهت فعل الهی برای او اثبات می کنند و از این رو به آنها، صفات فعل می گویند؛ مانند خالقیت و رازقیت . در نظر معتزله اگر علت توصیف ذات به صفات، ذات الهی باشد به این صفات، صفات ذاتی می گویند ولی اگر علت، فعل الهی باشد به این صفات، صفات فعلی گفته می شود. فرق این دو نوع صفت این است که صفات ذات، عین ذات هستند ولی صفات فعل زائد بر ذات هستند.
قدم و حدوث صفات
معتزله صفات فعل و ذات را قدیم و ازلی نمی دانند. ایشان هیچ چیز حتی صفات ذاتی را موصوف به قدم نمی شمرند؛ زیرا معتقدند که قدم، وصف مخصوص ذات است و از سوئی صفات فعل مترتب بر فعل هستند و چون فعل حادث است این اوصاف نیز موصوف به حدوث می شوند نه قدم.
صفت تکلم
معتزله صفت تکلم در خداوند را حادث و از صفات فعل می دانند. در تقریر این صفت بیان می کنند که خلقت صوت و کلام توسط خداوند به معنی صفت تکلم است. در نتیجه کلام الهی و نیز قرآن، چیزی جز مجموعه ای از کلمات خلق شده توسط خداوند نیست.
← موقعیت نظریه
...
wikifeqh: حدوث_کلام_الله_در_مکتب_معتزله