حج اکبر

نگردد. سپس درد از بیرون وارد می شود، زیرا نقطه نخاع دگر از بالا عملکرد ندارد، بلکه به مقعد متصل می شود. چنانگه هوا محدود می گردد و به فلزات سنگین تبدیل می شود و از طریق تنفس فرار می کند، در خود بدن انرژی می ماند. اگر مغز به دلایل خاصی از کار دست بردارد و کار بدن توسط باکتری های روده اولیه، یعنی اولین مغز بدنیه به عهده گرفته شوند، مویرگ های روده بقیه اکسیژن وارد موجود در بدن را مصرف می کنند، تا اندام ها همچنان بتوانند، کار کنند. این باعث می شود، که بیماران فکر نکنند و فضای بدنه حتی بیشتر کاهش می یابد. در آن پدیده ای است، که هاله بعد از بیماری، زیارت و یا حج اکبر هر فرد را باز می گرداند و به حالت اولیه وا می گذارد، تا که این افراد بدون جامعه، مشکلات خود را حل کرده و اصل راه حل را برای خود کسب کنند. سپس فضا از جمله موارد دیگر محدود می شود، تا که از طریق اکسیژن تنفس برای همه اندام ها انجام گردد و دیگر از طریق مویرگ های روده تنفس نشود، به طوری که دیگر باکتری ها از داخل به بیرون یا از بیرون به داخل نفوذ نیابند. درمان: عملکرد مویرگی روده باید با استفاده از ماسک اکسیژن از طریق دهان اصلاح گردد، تا که بیماران بیشتر از کربن مونواکسید دیگران تنفس نکرده و آن ها را در بدن خود به انرژی تبدیل نکنند، یا به واحد روده اجازه تنفس ندهند! مریضی که مدت زمان طولانی درد و رنج را بر خود بکشد، دگر سپر محافظت ندارد و او باید دوباره ساخته گردد، اینگونه کار می کند، که برای بررسی می توانید، یک رنگ را وارد خون کرده و متوجه شوید، که آیا آن رنگ برای مدت زمان طولانی در روده فرد بیمار باقی می ماند و یا خیر! سایر باکتری های روده را می توان، با آب درمانی و یا به عنوان مثال، از طریق محصولات لبنی و به ویژه پنیر و ماست درمان کرد. همینطور نشستن در تاریکی در طول روز همچنین کمک خواهد کرد، که فرد بیمار کمتر به عنوان یک الکترون بالغ از طریق چندین حفره همانند میدان الکتریسیته پرواز نماید و به سرعت خسته گردد. به عنوان مثال، نوشیدنی تیره همانند قهوه، کوکا کولا و یا آب انگور کمک می کند، اگرچه برای کسانی که تمایل به یون های مثبت دارند و به طرف جلو می پندارند، من کولا و یا به خصوص آب انگور را توصیه می کنم. شما فقط باید از نوشیدنی های الکلی خودداری نمایید، زیرا در این صورت تصویر بالینی فقط منتقل می گردد و باکتری های روده دیگر برای رفع مشکل به کار روی نمی برد. باکتری هایی که بیش از حد از طریق روده و بدن استفاده نمی شوند، باکتری استفاده نشده، توسط کلیه ها دفع می گردند. بنابراین نظریه من: از کبد و یا یادبود بدن، برای بررسی پیشاپیش استفاده می شود، تا که آن بتواند، برسی سالم و درست را برای آینده در بدن و سلامتی به کار ببرد، که آیا این باکتری ها، در کل طول عمر دوباره استفاده خواهند گشت و یا خیر! اگر به دلایلی کبد نتواند، اطلاعات را پردازش کند، همانند مصرف بیش از حد الکل، دارو و غیره، همچنین نمی تواند، از طریق کلیه ها دفع نماید. این باکتری ها، که سپس در بدن باقی می مانند، عامل خطری را برای سایر اعضای خانواده تشکیل می دهند، تا هشداری را به ماهیت و منبع اصلی کروموزوم تشکیل دهند و خدایی نکرده به تومور شکل گیرند. در صورت سبک زندگی اشتباه، باکتری های روده همیشه اولین عامل بیماری هستند، تا که مغز در معرض دید قرار گیرد و از طریق ساقه مغز، از روده بر آن دسترسی پیدا شود. البته که دگر مغز قادر به تصمیم گیری را نخواهد داشت و سپس روده ها هستند، که تصمیم گیری را به عهده می گیرند و این همانند پدیده یک فرشته و یا یک بیمار می باشد، که سپس معمولاً یک کانال از مقعد و یا زیر بال مستقیماً به پشت سر و ساقه مغز وصل می گردد. این آغاز تئوری آشوب می باشد، زمانی که توسعه گاز اندام ها را به خطر می اندازد و تنه کوچک می گردد. برای اینکه روش زندگی به درستی بازیابی شود، اکنون باید از شات های آدرنالین استفاده شود، همانند اجدادمان در طول شکار در طبیعت، که از ترس زیاد حیوانات آدرنالین آنها بسیار بالا می رفت و آنها بعد از خوردن غذا تقریبا برای دو تا سه هفته به استراحت کامل از شکار خود را داشتند. همینطور طبیعت ترس را در شاخه اولیه در بیمار ایجاد می نماید. سرانجام شفا از ساقه مغز و یادبود بدن می آید. برای این کار و اگر بیماری خیلی طول بکشد و درمان نشود، علم از بیرون وارد می گردد و سپس با استراحت زیاد و سبک زندگی صحیح و البته اعتماد به خود و خدای خود، شفا می دهد و مغز می تواند، تفکر را دوباره آسان سازد و یا در کل دوباره بوجود بی آورد. به این زیارت ساقه مغز از پشت بدن نیز می گویند: حج اکبر و یا جهاد بدنی ( این تئوری من است ) ، یعنی بازگرداندن سپر محافظ و تنه خود به روی خود و خدای خود و در راه اصلاح اورگانیسم نیز می باشد و نمی توان آن را سرپوشی کرد.

و توازن آن را بر یکدیگر و با یکدیگر برای ابدی ساختن آرمان خود و پاک نگه داشتن اندیشه بر قرار سازیم. یک انسان چگونه باید زندگی کند، که توسط خودش و قدرت برتر پروردگار تعیین گشته است: کبد و یا یادبود بدن، قلب را به سمت یون های مثبت هدایت می کند، تا میل به نفس کشیدن دوباره در بدن القا گردد. این را خداوند متعال از زیر زبان بوجود میاورند. کبد و یا یادبودی که در هماهنگی با ساقه مغز کار می کند، از طریق رگ ها و سیناپس های زیر زبان، ماندگاری و کارایی موجود زنده را در بدن می چشد. با هر ضربان، قلب ریتم ارگانیسم را کنترل و به وجود میاورد، به همچنین شکل از مراتب هدایتی کبد و از صوت صدا بر گردن، موی رگهای زیر زبان، احساسات را از طریق یک مخلوط اکسیژن و کربن مونوکسید از مواد معدنی هوا با الکتروسنتتیک از روی هاله و تکانه های درونی و سیناپس ها به مغز منتقل می فرمایند، که آن سپس از روی چشم در خارج از بدن دیده می شود. بنابراین Memorial یا یادبود که همان کبد می باشد، سموم بدن را جمع آوری کرده و در صورت امکان، آنها را به تناسب از راه ادرار و از طریق مثانه و کلیه ها دفع می نماید. این زمانی اتفاق میافتد، که مثلاً: خواب کافی، استراحت، مصرف آب به مقدار لازم و درک ارگانیسم برای آهنربای دیگر صورت گرفته باشد. خیلی انفجارهای کوچک زیناپسی، درک را در مغز و در سراسر بدن ایجاد می کنند و گشایش راه را شکل می دهند و همینطور شفا میاورند. بله، حتی اگر ارگانیسم دائماً از طریق دهان بجنگد و با خداوند متعال صحبت کند، همانند قرآن خواندن، تمام قدرت آهنرباهای دگر، برای محافظت و ویژگی همان یون مثبت، که او را خداوند نگه داشته اند، جمع می کنند. سپس دستور یادبود و هسته آتش درونی زمین هم نیز از بیمار مجبور به مراقبت می گردد. چنانگه که پروردگار عالم آن را دستور دهند. چرا به طور قابل درک منجر به تداوم ارگانیسم می گردد و من آن را بدین گونه توضیح می دهم؛ که ارگانیسم همانند درختی در زمین ریشه می کند. در مورد من، آن ریشه های زمینی حتی به دریچه گوشهایم وارد گشتند و سپس ارگانیسم های ترسناک را با ایمان من بر خداوند متعال و امید به ایشان، بر سرچشمه رساندند و محصور نمودند. آن ریشه ها هسته درونی موجودات را با منبع مکان و زمان و حتی فضا پیوند می دهند و �جو سماء� را بوجود میاوردند. سپس حتی با مرگ مغزی، به عنوان مثال به دلیل کمبود اکسیژن، اندام ها هنوز با امید به خداوند متعال، توانایی عملکرد را خواهند داشت. نه تنها طبیعت با بیمار متحد می گردد، بلکه فرد بیمار نیز از جامعه آزاد می شود و در میان جماعت بر کار خود روی می نماید، که آن مبارزه با دشمن و یا بی ایمانی می باشد. همانند یک قربانی برای خدا و در راه ایشان با قوانین داده گشته و در راه عدالت و پیگیری حقیقت بر راهش ادامه می دهد و می جنگد. در نتیجه این مواجه شدن یک فرشته و یا بیمار با عشق خداوند متعال دورن سینه می باشد، که با بیماری و در راه آن، اجازه نیز می دهند، تا که معجزه درونی هم انجام گردد.

تکتم کمانی