[ویکی شیعه] حج، عملی عبادی در اسلام،
مناسک حج عبارت اند از احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، رفتن به منا، رمی جمرات، سعی بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف نساء، طواف زیارت، نماز طواف و قربانی. سفر به شهر مکه در عربستان و زیارت خانه کعبه و انجام دادن اعمال عبادی مخصوص آن است. حج افزون بر بُعد عبادی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و از مهم ترین شعائر
اسلام به شمار می رود.
رفتن به سفر حج، بر هر مسلمان فقط یک بار واجب است. عقل، بلوغ و استطاعت، شروط وجوب حج اند. حج واجب بر سه گونه است: قِران، اِفراد و تَمَتُّع که در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی
حجه انجام می شوند.
از زمانی که فرد مکلف احرام می بندد، برخی از کارها بر او حرام و انجام دادن مناسک بر او واجب می شود.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: قربانی، حجرالاسود، کعبه، حج، روزه ایام تشریق، ترک حج، حج در قرآن، ماه ذی الحجه، لبیک، حج اکبر، حج اصغر، مهمان خدا، احرام، حج خدا، حج خلق، طواف،
حج، آهنگ
خانه خدا کردن برای به جا آوردن مناسک ویژه در موسم خاص است و یکی از ارکان
دین و از ضروریات آن بشمار می آید.
ترک حج با اقرار به وجوب، یکی از
گناهان کبیره و با انکار، موجب کفر است.
«حج» در لغت، به معنای قصد و در اصطلاح فقها، انجام اعمال و مناسک مخصوص در زمان خاص (ماه
ذی الحجه ) و در مکان معین (مکه و اطراف آن) به قصد تقرب به خدا است.
1. حج گزاردن،
حق خداوند بر عهده توانمندان: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ الَیْهِ سَبیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَانَّ اللَّهَ غَنِیُّ عَنِ الْعالَمینَ؛ و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن ها که توانایی رفتن به سوی آن را دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است».
از این
آیه شریفه استفاده می شود که حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند؛ یعنی آنان که توان مالی و فکری و جسمی دارند و مسافرت لطمه ای به زندگی و امر معاش آنان نمی زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و اداره زندگی را دارند و در مسیر راه، خطری آنان را تهدید نمی کند و راه به رویشان باز است (که همه این ها در کلمه استطاعت نهفته است)، حج به صورت یک بدهی الهی شمرده می شود و هر که این بدهی را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، کافر محسوب می شود.
چنان که
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: هر کس از دنیا برود و حَجة الاسلام را بجا نیاورد بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید چنین کسی (مسلمان نخواهد مرد بلکه) یهودی یا مسیحی از دنیا خواهد رفت.
2. حج و مناسک آن، جلوه آشکار هدایت و راهنمایی خداوند: «وَالْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِاللّه... کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّه عَلی ما هَداکُمْ...». (سوره مائده، آیه 37ـ36)
3. حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللّه وَلاَ الشَّهْرَالْحَرامَ وَلاَالْهَدْیَ وَلاَالْقَلائِدَ وَلاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً...». (سوره مائده، آیه 2)
[ویکی نور] حج (رضایی)، به قلم یوسف رضایی و با مقدمه استاد سید غلامرضا سعیدی، به زبان فارسی به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این اثر اطلاعات مختلفی در رابطه با حج و سرزمین وحی به اختصار بیان و خاطرات خود را از سفر به این سرزمین نیز گزارش کرده است.
در ابتدای کتاب، دو مقدمه به قلم سید غلامرضا سعیدی و نویسنده آمده است. متن کتاب در دو بخش کلی، مشتمل بر عناوین متعددی نگارش شده است؛ ابتدا اطلاعات مفیدی درباره حجاز، شهر مکه و اماکن دینی، جغرافیایی و تاریخی آن
ذکر شده و سپس سفرنامه حج نویسنده به قلم خود او آمده است.
سید غلامرضا سعیدی به درخواست نویسنده، مقدمه ای چند صفحه ای بر کتاب نوشته است. وی پس از اشاره به اهمیت سفر مقدس حج، خلاصه ای از خاطرات بانوی انگلیسی چارلس وادی مؤلف کتاب فکر مسلمان که در مجله تایمز به چاپ رسیده را نوشته است. در بخشی از این مقدمه می خوانیم: «استمرار عمل حج در سراسر سال های بعد از رحلت پیغمبر(ص) نتایجی داشته است که شبکه ارتباطات میان همه قسمت های جهان اسلام را با گسترشی که داشته، تا امروز حفظ کرده است؛ همواره نوعی رابطه حیاتی میان بیت المقدس و مکه و مدینه به عنوان سه مرکز مقدس اسلام، برقرار بوده است»
نویسنده نیز با ذکر عبارتی از مقدمه سعیدی، در بخشی از مقدمه اش چنین می نویسد: این سفر آن چنان که اندیشمند بزرگ فرمود: «عظیم ترین سفر روحانی و بلندترین معراج انسانی است و راهی است به سوی کمال و تعالی انسان» و من کوشش کرده ام در حد بضاعت علمی بخشی از فلسفه حج را در این کتاب بیان کنم
نویسنده در اولین مبحث کتاب، «اتحاد و یگانگی» را از جمله اهداف حج دانسته؛ چراکه
مسلمانان می توانند با حضور در کنگره اسلامی حج به حل بسیاری از مشکلات خود نائل آیند، نیازهای خود را در سطح جهانی درک کنند و سرانجام به یک رویکرد قاطع و هماهنگ دست یابند؛ اما متأسفانه به علت آشنا نبودن حجاج به یک زبان واحد، چنین نتایجی از سفر حج گرفته نمی شود. وی تأکید می کند که این مسئله نبودن یک زبان مشترک، مسئله ای است بزرگ که باید آن را جدی گرفت و به درمان آن پرداخت و بر مسلمانان است که برای رسیدن به اهداف عالیه زبان مشترکی داشته باشند و چه بهتر که زبان قرآن را برگزینند
[ویکی الکتاب] معنی
حَجَّ: قصد کرد-قصد کردن(چون هرکس که بخواهد همان مناسکی را که حضرت ابراهیم علیه السلام انجام دادبه جا آورد،باید قصد خانه خداکند به این اعمال نیز "حج"می گویند)
معنی
حِجُّ: قصد کردن
معنی
حَجِّ ﭐلْأَکْبَرِ: عید قربان
معنی
حِجَجٍ: حج ها -سالها(چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد)
معنی
تَمَتَّعَ: بهره برد (در جمله"فَمَن تَمَتَّعَ بِـﭑلْعُمْرَةِ إِلَی ﭐلْحَجِّ "یعنی :پس هر کس
تمتع ببرد به وسیله عمره تا حج یعنی با عمره عمل عبادت خود را ختم کند ، و تا مدتی از احرام درآید تا دوباره برای حج احرام بپوشد)
معنی
مُقَصِّرِینَ: کوتاه کنندگان - آنان که عمل تقصیر را انجام می دهند ( یکی از اعمال حج که کوتاه کردن ناخن بعد از سعی صفا و مروه می باشد و با این عمل از احرام خارج می شوند)
معنی
حَرْفٍ: طرف - جانب - سو (در آیه شریفه 11سوره مبارکه حج یعنی خداپرستی آنها یک سویه و فقط در جهت منافع مادیشان است)
معنی
مِیقَاتُ: زمان انجام یک کارخاص - وعده گاه (کلمه میقات معنایش نزدیک به معنای کلمه وقت است و تقریبا همان معنا را میدهد ، و فرق آن دواین است که : میقات آن وقت معین و محدودی است که بنا است در آن وقت عملی انجام شود ، بخلاف وقت که به معنای زمان و مقدار زمانی هر چیز ...
معنی
فَرَضَ: معین کرد - تعیین کرد - سهم داد - واجب گردانید (دراصل جداکردن قطعه ای از چیزی و تأثیر گذاشتن در آن قطعه معنی می دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره ای از حکم را به آن موضوع
اختصاص می دهد ،استفاده می شود در عبارت "فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ ﭐلْحَجَّ "منظور ...
معنی
مَرْوَةَ: نام کوهی بوده در نزدیکی کعبه که یکی از اعمال حج ، هفت مرتبه طی کردن مسافت بین محل این کوه و کوه صفا است با نام سعی صفا و مروه (فاصله این دو کوه حدود ۴۲۰ متر است کلمه صفا در لغت به معنای سنگ سخت و صاف است ، و کلمه ی مروه نیز به معنای سنگ سخت است . ا...
معنی
مَشْعَرِ: مشعرالحرام یا مزدلفه نام محلی است میان
عرفات و
منا که پس از وادی یا دره ی مأذمین قرار دارد و حجاج باید بعد از غروب شرعی
روز عرفه یعنی پس از پایان وقوف در عرفات در روز نهم ذی حجه به این سمت حرکت کنند تا در مشعر برای مدتی هرچند کوتاه به عنوان یکی از وا...
ریشه کلمه:
حجج (۳۳ بار)
«حجّ» در اصل، به معنای «قصد» است و به همین جهت به جاده و راه، «مَحَجّة» (بر وزن مودّة) گفته می شود; زیرا انسان را به مقصد می رساند. و به دلیل و برهان، «حجت» می گویند; زیرا مقصود را در بحث روشن می سازد. و اما این که این مراسم مخصوص را «حجّ» نامیده اند برای این است که به هنگام حرکت برای شرکت در این مراسم «قصد زیارت خانه خدا» می کنند و به همین دلیل اضافه به «بیت» (خانه کعبه) شده است.
[ویکی فقه] حج (ابهام زدایی). حج ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• سوره حج، یست ودومین سوره قرآن کریم در ترتیب مصحف، و یکصد و سومین سوره در ترتیب نزول• آیه حج، آیه ۹۷ سوره آل عمران ، درباره وجوب حج به شرط استطاعت• آیات حج، آیات متعدد در باره حج در سوره های قرآن کریم کاربردهای دیگر• حج (فقه)، از مهم ترین احکام عبادی و از فروع دین و نیز یکی از ارکان اسلام
...
[ویکی فقه] حج (فقه). حَجّ، از مهم ترین احکام عبادی و از فروع دین و نیز یکی از ارکان اسلام، که در ماه ذیحجه هر سال با مراسمی مخصوص و باشکوه در مکه برگزار می شود.
حجّ در لغت به معنی قصد به شیء معظم است و در شرع مقدس اسلام اراده و قصد مکلف به بیت الله الحرام با اوصاف مخصوص در زمان مخصوص و با شرائط بالخصوص را می باشد. گروهی از مفسرین اسلامی حج را ‹‹قصد خانه خدا کردن برای انجام مناسک و اعمالی خاص در سرزمین خانه خدا›› تعریف کرده اند و برخی دیگر حج را اسمی برای مجموعه مناسکی اند که در مشاعری خاص ( منا، مشعر، عرفات) انجام می شود و در واقع حج در این معنی تنها قصد خانه خدا کردن نیست. با صرف نظر از اشکالات تعریف اول و دوم در سومین تعریف، برخی حج را قصد خانه خدا کردن و به جا آوردن اعمالی خاص در مشاعری خاص تعریف کرده اند.در این تعریف هم ‹‹قصد›› آمده، هم ‹‹انجام اعمال›› و هم قید ‹‹مشاعر خاص›› که این تعریف کامل تر و جامع تر به نظر می رسد.
اهمیت
حجّ از ارکان دین است و ترک آن از گناهان کبیره می باشد و آن بر همه کسانی که شرائط حجّ در آن ها جمع شود، واجب است.در اهمیت حجّ و در مذمّت ترک آن روایات مختلفی وارد شده است که به یک نمونه اشاره می شود؛ امام صادق (ع) فرمودند: «مَن ماتَ و لم یحجّ حجّة الاسلام و لم یَمْنعه من ذلک حاجةٌ تجحف به أو مرضٌ لایطیق فیه الحج، او سلطان یمنعه، فلیمت یهودیاً او نصرانیاً» «کسی که بمیرد و حال آن که حجةالاسلام را به جا نیاورده باشد در حالی که مانعی از بجا آوردن حج بوجود نیامده باشد از قبیل حاجتی که مانع انجام حج شود یا مرضی که در آن تحمل اعمال حج را نداشته باشد یا سلطان ظالمی مانع از حج شود، پس بمیرد یهودی یا نصرانی».
معنای واژه حج
معنای واژه عربیِ حَجّ یا حِجّ، دلیل و برهان آوردن و امری مهم را قصد کردن، ذکر شده است.
معنای اصطلاحی
...
[ویکی فقه] حج (قرآن). کلمه حج در لغت بمعنای قصد بعد از قصد است، یعنی قصد مکرر و در اصطلاح شرع به معنای عملی است که معهود در بین مسلمانان است.
حج در لغت به معنای قصد است، سپس به قصد دیدار خانه خدا برای اجرای مناسک، اختصاص یافته است. در این مدخل از کلمه «حج» و سیاق آیاتی چون «و من یعظم شعائر الله...» ( (اینگونه است مناسک حج ) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست) و «لاتقتلوا الصید و انتم حرم...» (ای کسانی که
ایمان آورده اید شکار را در حال احرام به قتل نرسانید...) استفاده شده است.
آثار حج
← آمرزش پس از اتمام حج
بجا آوردن حج، سبب تقویت دیانت مردم است: «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیـمـا للناس...» خداوند، کعبه، بیت الحرام، را وسیله ای برای سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده ... . (در روایت امام صادق علیه السّلام در
تفسیر آیه نقل شده است که خداوند، حج را موجب تقویت دین مردم قرار داده است. )
توشه آخرت
...