حاج شیخ هادی نیری میانجی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] او سال 1282 ش. در یک خانواده روحانی در شهرستان میانه چشم به جهان گشود. خواندن و نوشتن را نزد پدرش مرحوم حاج میرزا محمد، معروف به «افتخارالعلماء»، که از روحانیون مورد احترام این شهرستان بشمار می آمد، فراگرفت. در ایام نوجوانی، پدر عزیز و استاد گرانقدرش به رحمت ایزدی پیوست و او را یتیم و تنها گذاشت. این مصیبت گرچه برایش بسیار سنگین و شکننده بود، اما هرگز نتوانست در اراده و عشق وی برای ادامه تحصیل علوم و معارف اسلامی و خدمت به مردم کوچکترین خللی وارد کند.
بنابراین، شیخ هادی فرصت را از دست نداد. بخشی مهمی از مقدمات علوم اسلامی را در محضر فقیه مجاهد حضرت آیت الله حاج میرزا محمد حجتی میانجی و بخش دیگر آن را در حضور عالم پرهیزکار مرحوم ملا قنبر واعظ، معروف به «عمادالعلماء»، آموخت. در سن 20 سالگی، که با آغاز دوران سلطنت رضاخان قلدر مصادف بود، جهت ادامه و تکمیل آموخته های حوزوی، عازم حوزه علمیه قم شد و در مدرسه رضویه برای خود حجره برگزید.
دوره سطح را در محضر مبارک حضرات آیات عظام: سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و میرزا مهدی بروجردی بهره شایان برد. سپس درس خارج فقه و اصول را از محضر گرامی حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی استفاده کرد و در مدت 9 سال اقامت و تحصیل و تلاش در قم، به مراتب عالی علوم اسلامی دست یافت، این در حالی بود که وی در کنار تحصیل، به طور مرتب، دروس گذشته را برای طلاب پایین تر از خود تدریس می کرد.
در سال های 21-1320 ش که همزمان با جنگ جهانی دوم و اشغال شرق و جنوب کشور ایران به دست نیروهای بیگانه متفقین (آمریکا، شوروی و انگلیس) شده بود و سرزمین آذربایجان و شهر میانه نخست با بمباران های هوایی و سپس با هجوم پیاده نظام شوروی کاملاً تحت تصرف قوای اشغالگر قرار گرفته بود - این عالم مجاهد جهت ایفای نقش اجتماعی و دادن دلگرمی و امید و نشاط بخشیدن به مردم منطقه، حوزه علمیه قم را به سوی شهر میانه ترک کرد و با استقبال پرشور مردم وارد این شهر شد.
این در حالی بود که مردم مسلمان میانه شرایط دشوار رضاخانی از قبیل: کشف حجاب، ممنوعیت مجالس مذهبی و مراسم عزاداری و سایر گرفتاری های آن را به گونه مظلومانه پشت سر گذاشته بودند و با حال خسته و قامت خمیده در انتظار یک هادی پرجنب و جوش و کارآمد بسر می بردند تا در آن روزگارِ پریشانی راهنمایشان باشد.
شیخ هادی نیری، این روحانی جوان، پرتحرک و فاضل، از بدو ورود به شهر میانه، به تشکیل جلسات دینی منظم و اقامه نماز جماعت در مسجد جامع شهر مبادرت کرد و با سخنرانی های روشنگرانه خویش، دل های مردم را به نور امید و هدایت منور ساخت و آن ها را برای ادامه زندگی شرافتمندانه و آینده باشکوه و بارونق بشارت داد.
4 سال حضور اشغالگرانه قوای شوروی همراه با تبلیغات گسترده مسلک کمونیستی، مردم آذربایجان را کاملاً به ستوه آورده بود. این میهمانان ناخوانده، برای تصرف همیشگی آذربایجان، در مناطق مختلف این خطه ولایی مستقر شده بودند و هرگز اجازه تصور بازگشت به کشورشان را به کسی نمی دادند. سال 1324 ش. جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
برابر پیمان میان دولت های متفقین، نیروهای دولت آمریکا و انگلیس در مدت معینی ایران را ترک کردند؛ ولی شوروی ها در پی اهداف ننگین خود، خروج از آذربایجان را به بهانه های گوناگون به تأخیر انداختند. تا این که در شهریورماه همین سال، جعفر پیشه وری، رئیس حزب دموکرات آذربایجان (از یادی کهنه کار حزب توده و دست نشانده دولت کمونیستی شوروی در ایران) خودمختاری آذربایجان را اعلام کرد. در واقع با این ترفند، خطه آذربایجان از پیکره سرزمین ایران جدا می شد و تحت سیطره و نفوذ اتحاد جماهیر شوروی قرار می گرفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس