جهاد

/jahAd/

مترادف جهاد: غزا، غزوه، مقاتل، مجاهدت

برابر پارسی: جنگیدن، ستیز کردن، نبرد

معنی انگلیسی:
crusade, jihad, holy war

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

جهاد. [ ج َ ] ( ع اِ ) زمین سخت. ( مهذب الاسماء ). زمین سخت و هموار و بی گیاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بارپیلو. ( منتهی الارب ). میوه اراک. ( اقرب الموارد ).

جهاد. [ ج ِ ] ( ع مص ) قصد که بسوی دشمن کنندبحرب. ( ربنجنی ). کارزار کردن با دشمنان در راه خدا.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). جنگیدن در راه حق. خواندن بسوی دین حق. ( از تعریفات ). || ( اِ ) جنگ دینی. غزو مسلمانان با کافران. ( فرهنگ فارسی معین ). بخشایش آنچه در حیطه توانائی آدمی است از گفتار و کردار. ( کشاف اصطلاحات الفنون از ابن اثیر در نهایةاللغة ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || علم جهاد، علمی است که در آن از احوال جنگ و چگونگی ترتیب سپاه و بکار بردن سلاح جنگی و امثال اینها بحث میکنند. جهاد یکی از ابواب فقه بشمار میرود که در آن احکام شرعی و مسائل آن گفته میشود و گاه احوال عادی و قواعد حکمی آنرا در کتابهای مستقلی ذکر می کنند و آنرا در ضمن علومی از قبیل علم لشکرکشی ( ترتیب عسکر ) و علم تجهیزات جنگی ( آلات حرب ) مورد بحث قرار میدهند ولی بهتر است که در مبحث جهاد از همه این مسائل بحث شود. ( از کشف الظنون ): نصیحت نمود امت را و جهاد کرد در راه خدا. ( تاریخ بیهقی ص 308 ).
سکندر جهادی و خضر اجتهادی
که خاک درش آب حیوان نماید.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

کوشیدن، کوشش کردن، جنگ کردن درراه دین حق
۱- ( مصدر ) کارزار کردن جنگ کردن . ۲- جنگیدن در راه حق . ۳- ( اسم ) جنگ دینی غزو مسلمانان با کافران .یا جهاد اصغر. کارزار کوچک جدال باکافران مقابل جهاد اکبر. یا جهاد اکبر کارزار بزرگ جدال با نفس ریاضت مقابل جهاد اصغر.
زمین سخت زمین سخت و هموار و بی گیاه یا بار پیلو .

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - کارزار کردن . ۲ - جنگیدن در راه حق . ، ~ اصغر جنگ با دشمنان دین خدا. ، ~ اکبر جنگ با نفس و تحمل رنج برای مبارزه با امیال نفسانی .

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) جنگ کردن در راه دین حق.
۲. مبارزه.
۳. [قدیمی] کوشش کردن.
* جهاد اصغر: [مقابلِ جهاد اکبر] (فقه ) جنگ در راه دین.
* جهاد اکبر: [مقابلِ جهاد اصغر] (فقه ) جهاد یا جنگ با نفس، و ریاضت برای تزکیۀ نفس.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جهاد بذل جان و مال در راه خدا در جنگ با دشمن اسلام و مسلمانان است.
جِهاد، جنگ مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی .جِهاد واژه ای عربی است از ریشه جه د به معنای مشقت ، تلاش ، مبالغه در کار، به نهایت چیزی رسیدن و توانایی .
معنای اصطلاحی
مهم ترین مفهوم اصطلاحی این واژه در متون دینی ، همانند کاربرد عام آن ، گونه ای خاص از تلاش است یعنی مبارزه کردن در راه خدا با جان ، مال و دارایی های دیگر خود در نبرد با کافران و باغیان، با هدف گسترش و اعتلای اسلام و برپا داشتن شعائر یا دفاع از آن ..
← معنای دیگر
در احادیث برخی از کارها به مثابه جهاد شمرده شده اند، که ظاهراً برای ارج نهادن به این کارها بوده است ، مانند امر به معروف و نهی از منکر، سخن گفتن به عدالت در برابر سلطان ستمگر، تلاش مرد برای زنده کردن سنّتی نیکو در جامعه ، خوب شوهرداری کردن زن و تلاش مرد برای کسب روزی حلال برای خانواده .
جهاد در قرآن
...

[ویکی شیعه] جهاد از آموزه های اسلامی، به معنای کوشیدنِ همراه با فداکاری در راه خدا با جان، مال و دیگر داشته های انسانی است. در اصطلاح به جنگ ها و مبارزاتی که با هدف گسترش اسلام و یا دفاع از آن انجام می شود جهاد گویند. به موجب آیات قرآن، کسانی که جان و مالشان را در راه خدا فدا کنند در درگاه الاهی از دیگر مسلمانان برترند و خداوند به آنها مژده بهشت و دستیابی به مقام شهادت داده است. جهاد از ابواب مهم کتب فقهی است. در فرهنگ شیعه، جهاد و شهادت آمیختگی وثیقی با قیام امام حسین(ع) دارند. در دهه های اخیر رفتارهای اسلام هراسی در کنار برخی خشونت های گروه های تندرو دست مایه ای برای هجمه به آموزۀ جهاد بوده است. جهاد بر دو گونه است یا ابتدایی است و یا دفاعی.
«رباط» یا «مرابطه» (مرزبانی) نیز موضوعی مرتبط با جهاد و در برخی موارد ـ بر پایه احادیث ـ از مصادیق آن است.
جِهاد واژه ای عربی از ریشه «ج ه د» به معنای مشقت، تلاش، مبالغه در کار، به نهایت چیزی رسیدن و توانایی است. مهم ترین مفهوم اصطلاحی این واژه در متون دینی، همانند کاربرد عام آن، گونه ای خاص از تلاش است یعنی مبارزه کردن در راه خدا با جان، مال و داراییهای دیگر خود با هدف گسترش اسلام یا دفاع از آن.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
بذل جان و مال در راه خدا در جنگ با دشمن اسلام و مسلمانان
جهاد در لغت از «جَهد» به معنای مشقت و زحمت یا از «جُهد» به معنای وسع و طاقت است و در اصطلاح عبارت است از بذل جان و مال در راه خدا در نبرد با کافران و باغیان، یا بذل جان، مال و توان خود در راه اعتلای اسلام و برپا داشتن شعائر آن. عنوان جهاد، بابی مستقل در فقه است که در آن به تفصیل از احکام جهاد سخن رفته است.
جهاد از برترین اعمال و دری از درهای بهشت و از ارکان مهم اسلام است و در قرآن و احادیث برای جهاد و مجاهدان فضایل بسیاری ذکر شده است.
جهاد را به دو قسم ابتدایی و دفاعی تقسیم کرده اند. البته برخی، نام جهاد بر قسم دوم نهادن را مَجاز دانسته و گفته اند: جهاد ثابت در شرع که دارای احکامی ویژه است، همان جهاد ابتدایی است و قسم دوم از اقسام دفاع است.
موضوع اکثر کتاب های فقهی در باب جهاد، جهاد ابتدایی است و از جهاد دفاعی به مناسبت بحث کرده اند.
جهاد ابتدایی در برابر سه گروه واجب است: کافران غیر ذمی (اهل ذمه) اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب (اهل حرب)؛ کفار ذمی ای که شرایط ذمه را نادیده گرفته اند و باغیان.(باغی)
جهاد با کفار غیرکتابی با هدف دعوت به اسلام انجام می گیرد. آنان تنها دو راه در پیش دارند: پذیرش آیین اسلام یا تن دادن به جنگ. جهاد با کفار کتابی غیرذمّی یا ذمّی ای که پیمان ذمه را نقض کرده باشند برای پذیرش اسلام و یا تن دادن به پیمان ذمه و پرداخت جزیه است. در نتیجه آنان یکی از سه راه را باید برگزینند: گرویدن به اسلام، باقی ماندن بر آیین خود و پرداخت جزیه و یا تن دادن به جنگ.

[ویکی الکتاب] معنی جِهَادٍ: بذل جهد و کوشش در دفع دشمن و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود-جنگیدن
معنی تُجَاهِدُونَ: که جهاد کنید
معنی جَاهَدَ: جهاد کرد(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی جَاهِدِ: جهاد کن(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی جَاهَدُواْ: جهاد کردند(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی جَاهِدُواْ: جهاد کنید(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی جَاهِدْهُم: با آنان جهاد کن(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی یُجَاهِدُ: جهاد می کند(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی یُجَاهِدُواْ: که جهاد کنند(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی یُجَاهِدُونَ: جهاد می کنند(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی مُجَاهِدُونَ: جهاد کنندگان(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود و لیکن گاهی به طور مجاز توسعه داده میشود به طوری که شامل دفع هر چیزی که ممکن است شری به آدمی برساند میشود )
معنی مُجَاهِدِینَ: جهاد کنندگان(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود و لیکن گاهی به طور مجاز توسعه داده میشود به طوری که شامل دفع هر چیزی که ممکن است شری به آدمی برساند میشود )
ریشه کلمه:
جهد (۴۱ بار)

[ویکی فقه] جهاد (قرآن). جهاد یکی از موضوعاتی است که در قرآن به آن بسیار اشاره شده و احکامش را بیان نموده است.
جهاد از ماده جهد به معنای مشقت است و در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان. در این مدخل، مطلق جهاد خداپرستان مورد نظر است و درگیریهای خشونت بار، با اهداف غیر الهی در مدخل جنگ بررسی شده است. در این مدخل از واژه «جهاد»، «نفر» و «قتال» و مشتقات آنها و از جمله هایی مانند «لو استطعنا لخرجنا معکم»، «لایطئون موطئا یغیظ الکفار»، «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم...» استفاده شده است.

دانشنامه عمومی

جهاد (میناب). جهاد یا دشت هویزه، روستایی در دهستان درپهن بخش سندرک شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۷ نفر ( ۱۴ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس جهاد (میناب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کارزار مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی. «جهاد» به استناد روایتی از پیامبر اکرم (ص) توسعۀ معنایی در فرهنگ اسلامی پیدا کرد و علاوه بر معنای کارزار با دشمن بیرونی (جهاد اصغر) به مبارزه با دشمن بزرگ آدمی یعنی هوای نفس، جهاد یا «جهاد اکبر» نیز گفته شده است. بنابر یک تفسیر، آیۀ «و جاهدوا فی الله حق جهاده» (حج: ۷۸) شامل هر دو معنای جهاد می شود. این معنای موسع به دلیل نگاه صرفاً فقهی به جهاد کمتر مطرح شده و موجب پیدایش این شبهه گردیده که جهاد صرفاً به معنای کارزار مسلمانان است با هر کس که مسلمان نیست. جهاد به معنای مبارزه با شیطان و هوای نفس در میان گرایش های اخلاقی ـ عرفانی عالمان مسلمان نمود بیشتری داشته است. آیات قرآن درباره جهاد با محتوایی واحد نازل نشده و تحلیل این آیات بدون در نظر گرفتن تاریخ اسلام و اهداف اولیۀ پیامبر اکرم(ص) به طور کلی و به ویژه در باب فلسفۀ جنگ و صلح ممکن نیست. اولین آیه در تشریع جهاد، مربوط است به سال اول هجری که مسلمانان پس از چهارده سال تحمل انواع سختی ها و شکنجه ها اجازه یافتند در برابر هجوم مشرکان به دفاع از اعتقاد و هویت خویش بپردازند (حج۴۰ـ۳۹). این نوع جنگ در اصطلاح فقها جهاد دفاعی نام گرفت که بر هر مرد و زنی که توان دفاع در خود می بیند واجب عینی است. در این گونه جهاد شرایط نسبتاً مبسوطی که در جهاد ابتدایی گفته اند، وجود ندارد. جنگ در چهار ماه از سال (رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرم) براساس سنت قدیمی اعراب، ممنوع بود و اسلام نیز با آن مخالفتی نکرد، اما هنگامی که مسلمانان به دستور پیامبر در یکی از روزهای آخر ماه جمادی الثانی یا اول ماه رجب به گرفتن غنایم و اسیر مبادرت کردند مشرکان عرب بر آن ها طعنه زدند و گفتند مسلمانان مرتکب خطای بزرگی شده اند. قرآن (بقره، ۲۱۷) در پاسخ، کار مشرکان یعنی اخراج مسلمانان از مکه و خانه هایشان را فتنه ای دانست که از فتنۀ جنگ و کارزار بزرگتر بود و از این رو به طور تلویحی مقابله مسلمانان با مشرکان را در همین ایام مباح اعلام کرد. اما در مواجهه با اهل کتاب، پیامبر (مثلاً مائده، ۱۰۶؛ عنکبوت، ۴۶) آن ها را مجبور به پذیرش اسلام نکرد جز وقتی که عهد و میثاق خویش را شکستند که در آن صورت میان اسلام آوردن یا جزیه دادن مخیر شدند (توبه، ۲۹). در سال ۸ هجری پس از فتح مکه، برای آن که مشرکان بر جای دیگری به تجهیز نیرو نپردازند، آیاتی نازل شد که برحسب ظاهر، دلالت اطلاقی بر جنگ با همۀ مشرکان، در هر مکانی و هر زمانی دارد (توبه، ۵، ۳۶، ۴۱). این نوع جهاد در زبان فقها، بعدها جهاد ابتدایی خوانده و برای آن شروطی مقرر شد. اما در همۀ مراحل جنگ، طبیعی بود که رزمندگان برای تثبیت پایه های اولیۀ اسلام و پیشبرد اهداف آن به تقویت روحیه، تحمل سختی ها و دلگرمی به جهاد نیاز داشتند. مجموعه ای از آیات قرآن و روایاتی که دال بر تشویق رزمندگان است و از بشارت ها و منافع دنیوی و اخروی جهاد خبر می دهد، در این دسته قرار می گیرد و به معنای تشویق همیشگی مسلمانان به جنگ و خونریزی نیست. دو دستۀ آیات دیگر در قرآن نیز دربارۀ جهاد وجود دارد که مربوط است به شیوۀ مواجهه مسلمانان با منافقانی که پرده از نفاق خویش برداشته اند (مثلاً نساء، ۸۹) و یا معاهدانی (انفال، ۵۸) که عهد و پیمان خویش را نقض کرده اند. در این موارد حکم مطلق به جنگ با آن ها داده شده است. در متون فقهای اهل سنت شروطی برای جهاد ابتدایی بیان کرده اند و صرفاً به تشخیص مصلحت و نفع چنین جنگی برای اسلام و مسلمانان از سوی حاکم مشروع اشاره و به اطاعت مطلق از حاکم فتوا داده اند. از این رو به نظر می رسد گونه ای گرایش و نگاه حکومتی در مسئله جهاد به تدریج در میان فقهای اهل سنت پدپد آمده است. در میان فرقه های اسلامی، شیعیان دوازده امامی، که بر سر جانشینی پیامبر با اهل سنت اختلاف نظر دارند، دربارۀ وجوب جهاد معتقد به موافقت و اجازه امام معصوم در عصر حضور شدند و جنگ بدون اجازۀ امام را مشروع ندانسته اند. اما در عصر غیبت امام (از ۲۶۰ به بعد)، غالب فقهای امامیه اساساً به جهاد ابتدایی قائل نیستند و آن را مشروط به حضور یا اجازۀ نائب امام می دانند. به نظر می رسد مراد این دسته فقها از نائب امام، نائب خاص است و در مسئلۀ جهاد (نه به معنای جهاد دفاعی) نمی توان به رأی نائب عام استناد کرد. نکتۀ قابل توجه در طول تاریخ غیبت دربارۀ بحث های علمای شیعه در باب جهاد یکی آن است که با این که در نظر همۀ آنان، جهاد ابتدایی بدون اذن یا حضور امام جائز نیست و علمای شیعه به دلیل چنین رأیی معمولاً گروه مقابل حاکم تلقی می شدند، اما با این حال به مباحث جهاد و از آن جمله به شیوۀ تقسیم غنایم و نحوۀ برخورد با اسرا و اهل کتاب و مسائلی از این دست به تفصیل پرداخته اند. این مباحث از دورۀ بعد از شیخ طوسی و به ویژه در دورۀ محقق حلی و علامه حلی در روش و محتوا متأثر از اهل سنت است. نکتۀ دیگر در باب فتاوای علمای شیعه دربارۀ جهاد آن است که پاره ای از آنان که گرایش های سیاسی هم داشته اند در موارد حساسی مثل مقابله با تجاوز روسیه به ایران یا در جریان تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، مردم را به جهاد اعم از دفاعی و غیر آن دعوت کرده اند و این شیوه در موفقیت آن ها بسیار هم مؤثر بوده است. دعوت به جهاد در دوره هایی متأخر از دورۀ صدر اسلام در میان علمای اهل سنت نیز کم و بیش وجود داشته است. ویژگی های مجاهد براساس نظر فقها عبارت اند از مردی، حریت، توانایی بر جهاد و نداشتن عذر شرعی بر ترک آن. بنابراین، بردگان، زنان، کودکان، دیوانگان، پیرمردان، نابینایان، و هر کس که به دلیل گونه ای بیماری یا عذری مقبول نتواند در جهاد شرکت کند، وظیفۀ الزامی در جهاد ندارند.

مترادف ها

jehad (اسم)
جهاد

پیشنهاد کاربران

سلام ، جایی که جهاد صورت نگیرد مثل قیمت نفت نرخ تعیین میشود و همه باید مطابعت کنند . مسلمان باید مسلمانی کند والا هر عقیده و سخن و خواسته ای بر او بار میشود . . . .
جهاد
از خدا بخواهید بنحوی که آب از آب تکان نخورد علیه شما و اطرافیان خویش جهاد صورت بگیرد چون گره گشا ، عامل استجابت دعاها و نیل به خواسته هایتان خواهد بود .
خدایا هرکس در حق من ظلم و نامردی میکند فراموشش کنم .
خانه ما جن دارد ، آنها با من صحبت میکنند . من تمام عقایدم را در یک جمله پیاده نمیکنم مگراینکه نیاز باشد ان شاء الله سر به سر بیماران و آسیب دیدگان اجتماعی نگذاریم چون مشکل عصبی و جنون ایجاد میکند . آنها حرف ها را میپیچانند . بر مردم آزار و حامیان ظلم و مردم آزاری لعنت میفرستند ، جهادی و عادل باشیم … .
...
[مشاهده متن کامل]

جهادجهاد
تلاش و کوشش پویا در خودسازی ( خودشکوفایی ) برای خوشنودی و نزدیک شدن بخداست ( قرب الهی ) .
واژه جهاد
معادل ابجد 13
تعداد حروف 4
تلفظ ja ( e ) hād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: جِهاد]
مختصات ( جِ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی jahAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
واژه �جهاد� از ریشه �ج - ه - د� به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. جهاد برعکس آنچه که امروزه توسط سیاست مداران مطرح می شود تنها به معنی جنگ و خون ریزی نیست. بلکه در اصل به معنی کوشش و مبارزه می تواند در عرصه های گوناگون باشد.
در پارسی جَهاد ( Jahaad ) تلفظ میکنیم ولی در عربی زبان مادر این واژه، تلفظش میشه جِهاد ( jihaad )
الهه آتش نفس ( سبا ) : تشریح کلمه ی � جهاد � به سبک سبا : ( ج ، ه ، ا ، د )
از سال 1388 به عنوان فعالیتی در حوزه ی خلاقیت و سرگرمی ، شروع به تشریح کلمات بر اساس تک ، تک ، حروف آن کلمه یا عبارت نمودم و نام آن را � سبک سبا � گذاشتم ( با هدف : انجام یک سرگرمی خلاقانه ، یادگیری و یادآوری بهتر کلمات و مفاهیم ، بیان جامع اما خلاصه ی مطالب مرتبط با یک کلمه و مفهوم )
...
[مشاهده متن کامل]

• ج :
 جوشش محبت و علاقه به کارهای خالصانه و خدا پسندانه ( در راه خدا و برای خدا بدون چشمداشت به پاداش های مادی و دنیوی )
 جلوگیری از نفوذ دشمن ( نفوذ نظامی ، فرهنگی و یا حتی نفوذ اثرات منفی بلایای طبیعی نظیر سیل و زلزله )
 جلوه ای از بروز انسانیت ( از خود گذشتن و نیازها ، آرامش و راحتی فرد دیگری را بر خویشتن ، مقدم داشتن )
• ه :
 هدایتگری و روشنگری ( نظیر جهاد فرهنگی در حین نذر کتاب برای ارتقاء دانائی جامعه )
 هستی بخشی ( نظیر جهاد سلامتی در حین نذر خون در ایام ماه های محرم ، رمضان ، پنج شنبه ی آخر سال و غیره و یا اقدامات جهادی جامعه ی پزشکی برای نجات دادن افراد بیمار و معلول از بیماری و معلولیت )
 هویت بخشی به نیاز های تعالی نفس و خود شکوفائی در انسان در حین انجام کارهای جهادی و داوطلبانه )
• ا :
 انجام کارهای داوطلبانه در حوزه ی سازندگی ، فرهنگی ، درمانی ، علمی / آموزشی و غیره
 ایثار و فداکاری در راه خدا و برای مردم
 آتش به اختیار بودن ( در بسیاری از موارد کارهای جهادی ، فرد بر اساس یک ندا و انگیزه ی درونی قوی برای ایجاد تغییرات مثبت و بدون فشار بیرونی ، کارهای داوطلبانه را در زمان مقتضی انجام می دهد )
 ایجاد حرکت و جوشش های عمومی برای تغییرات الهی و مثبت در جامعه ( بر اساس قوانین الهی ، خداوند همواره یاری گر حق و کوبنده ی باطل است )
• د :
 دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ( اصل تولی و تبری در فروع دین اسلام )
 دستاوردهای خداپسندانه بدست آوردن برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه ( به طور مثال : کسب دستاورد عمران و آبادانی کشور ، ارتقاء سطح سلامت ، ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه و غیره )

تفاوت قتال و جهاد و حرب:
قتال: فقط به معناى مقابله نظامى و درگـیـرى بـا دشـمـن اسـت. در قـرآن نـیـز واژه قـتـال تـنـهـا بـراى مبارزه با دشمن ظاهرى و خارجى به کار رفته است . بـراى مـبـارزه دشـمـنـان اسـلام عـلیـه مـسـلمـانـان، بـیـشـتـر از کـلمـه قتال استفاده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

جهاد: جهاد عمومیت بیشتری دارد و در داخل خودش قتال را هم دارد. علاوه بر جهاد جنگی، جهاد با نفس و جهاد فرهنگی، سیاسی و . . . را هم داریم. براى مبارزه مسلمانان با دشمنان اسلام، واژه جهاد را به کار برده انـد چون در جهاد با ثواب همراه است اما قتال لزوما با ثواب همراه نیست
حرب: حرب به معناى جنگ است که در آن مبارزه مسلحانه صورت می گیرد و همانند قتال معمولا برای کافران که با مـسـلمـانـان وارد جـنـگ و مـبـارزه مـى شـونـد استفاده می شود

جنگیدن در راه حق
جنگیدن با دشمنان اسلام
نوعی نبرد برای دستور الهی ( ترجمه به جنگیدن صحیح نیست چون معادل جنگیدن، حرب می شود )
الهه آتش نفس ( سبا ) : تشریح کلمه ی � جهاد � به سبک سبا : ( ج ، ه ، ا ، د )
از سال 1388 به عنوان فعالیتی در حوزه ی خلاقیت و سرگرمی ، شروع به تشریح کلمات بر اساس تک ، تک ، حروف آن کلمه یا عبارت نمودم و نام آن را � سبک سبا � گذاشتم ( با هدف : انجام یک سرگرمی خلاقانه ، یادگیری و یادآوری بهتر کلمات و مفاهیم ، بیان جامع اما خلاصه ی مطالب مرتبط با یک کلمه و مفهوم )
...
[مشاهده متن کامل]

• ج :
 جوشش محبت و علاقه به کارهای خالصانه و خدا پسندانه ( در راه خدا و برای خدا بدون چشمداشت به پاداش های مادی و دنیوی )
 جلوگیری از نفوذ دشمن ( نفوذ نظامی ، فرهنگی و یا حتی نفوذ اثرات منفی بلایای طبیعی نظیر سیل و زلزله )
 جلوه ای از بروز انسانیت ( از خود گذشتن و نیازها ، آرامش و راحتی فرد دیگری را بر خویشتن ، مقدم داشتن )
• ه :
 هدایتگری و روشنگری ( نظیر جهاد فرهنگی در حین نذر کتاب برای ارتقاء دانائی جامعه )
 هستی بخشی ( نظیر جهاد سلامتی در حین نذر خون در ایام ماه های محرم ، رمضان ، پنج شنبه ی آخر سال و غیره و یا اقدامات جهادی جامعه ی پزشکی برای نجات دادن افراد بیمار و معلول از بیماری و معلولیت )
 هویت بخشی به نیاز های تعالی نفس و خود شکوفائی در انسان در حین انجام کارهای جهادی و داوطلبانه )
• ا :
 انجام کارهای داوطلبانه در حوزه ی سازندگی ، فرهنگی ، درمانی ، علمی / آموزشی و غیره
 ایثار و فداکاری در راه خدا و برای مردم
 آتش به اختیار بودن ( در بسیاری از موارد کارهای جهادی ، فرد بر اساس یک ندا و انگیزه ی درونی قوی برای ایجاد تغییرات مثبت و بدون فشار بیرونی ، کارهای داوطلبانه را در زمان مقتضی انجام می دهد )
 ایجاد حرکت و جوشش های عمومی برای تغییرات الهی و مثبت در جامعه ( بر اساس قوانین الهی ، خداوند همواره یاری گر حق و کوبنده ی باطل است )
• د :
 دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ( اصل تولی و تبری در فروع دین اسلام )
 دستاوردهای خداپسندانه بدست آوردن برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه ( به طور مثال : کسب دستاورد عمران و آبادانی کشور ، ارتقاء سطح سلامت ، ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه و غیره )

در پهلوی " ارتیک " درنسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
ارتیک بزرگ = جهاد اکبر
ارتیک کوچک = جهاد اصغر
ارتیک راه خدا = جهاد فی سبیل ا. . .
جنگ ، نبرد ، کارزار ، ستیز
تلاش و کوشش در راه خدا - نام یک قهرمان بزرگ خیلی بزرگ.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس