جمیل
/jamil/
مترادف جمیل: آراسته، پریچهر، خوب، خوبرو، خوشنما، خوش آیند، خوشکل، خوشگل، زیبا، زیبارو، شکیل، صبیح، قشنگ، ناز، نیکو، وجیه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: زیباروی، نیکو، زیبا، ( به مجاز ) شایسته، بایسته، خوب
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
جمیل. [ ج ُ م َ ]( ع اِ ) نام پرنده ایست. ( اقرب الموارد ). بلبل. ( منتهی الارب ). ج ، جِمْلان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جمیل. [ ج َ ] ( ع اِ ) ابوجمیل ، کنیه تره و سبزی است. ( منتهی الارب ). کنایه از سبزی است زیرا که موجب زینت و آرایش خوراک و سفره است. ( از اقرب الموارد ).
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) درب جمیل ، دربندی است ببغداد. ( منتهی الارب ).
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) لقب اردشیربن اردشیر.( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 231 ). رجوع به اردشیر شود.
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن معمر. از مشاهیر شاعران عرب است که بسال 83 هَ. ق. درگذشت. ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 158 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) زیبا نیکو روی نیکو.
ابن عبدالله بن معمر از مشاهیر شاعران عرب است که بسال ۸۳ ق . درگذشت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] شایسته.
۳. خوب، نیکو.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَمِیلٌ: زیبا
معنی عُرْفِ: آن سنن و سیرههای جمیل جاری در جامعه است که عقلای جامعه آنها را میشناسند ، به خلاف آن اعمال نادر و غیر مرسومی که عقل اجتماعی انکارش میکند ، که اینگونه اعمال عرف معروف نبوده بلکه منکر است
معنی یَهِیمُونَ: حیران و سرگردانند (کلمه یهیمون از هام - یهیم - هیمانا است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود ، و مراد از هیمان در هر وادی در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ"، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است ، میخو...
ریشه کلمه:
جمل (۱۱ بار)
زیبائی کثیر. (مفردات) طبرسی خوش منظری و زینت گفته است شما را در چهار پایان آنگاه که از چراگاه بر میگردانید و آنگاه که به چراگاه میفرستید زیبائی و خوشمنظری هست. جمیل و جمال (بر وزن طلّاب) برای مزید زیبائی است (مفردات) خویشتن داری نیکوست صبر کن صبری نیکو.
معنی عُرْفِ: آن سنن و سیرههای جمیل جاری در جامعه است که عقلای جامعه آنها را میشناسند ، به خلاف آن اعمال نادر و غیر مرسومی که عقل اجتماعی انکارش میکند ، که اینگونه اعمال عرف معروف نبوده بلکه منکر است
معنی یَهِیمُونَ: حیران و سرگردانند (کلمه یهیمون از هام - یهیم - هیمانا است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود ، و مراد از هیمان در هر وادی در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ"، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است ، میخو...
ریشه کلمه:
جمل (۱۱ بار)
زیبائی کثیر. (مفردات) طبرسی خوش منظری و زینت گفته است شما را در چهار پایان آنگاه که از چراگاه بر میگردانید و آنگاه که به چراگاه میفرستید زیبائی و خوشمنظری هست. جمیل و جمال (بر وزن طلّاب) برای مزید زیبائی است (مفردات) خویشتن داری نیکوست صبر کن صبری نیکو.
wikialkb: جَمِیل
دانشنامه عمومی
جمیل (لیبی). جمیل ( به عربی: الجمیل ) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان نقاط الخمس واقع شده است. [ ۱] جمیل ۱۰۲٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: جمیل (لیبی)
دانشنامه آزاد فارسی
جُمَیّل
رجوع شود به:جمایل، شیخ پیر (۱۹۰۵ـ۱۹۸۴)
رجوع شود به:جمایل، شیخ پیر (۱۹۰۵ـ۱۹۸۴)
wikijoo: جمیل
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
جمیل فیلمی به کارگردانی احمد بخشی و نویسندگی اصغر عبداللهی ساختهٔ سال ۱۳۶۶ است.
جمیل، کارگر بارانداز، با خانواده اش در اتاقی اجاره ای در خانه ای بزرگ زندگی می کند…
• حسین گیل
• محمدعلی کشاورز
... [مشاهده متن کامل]
• سرور نجات الهی
• محبوبه بیات
• رضا صفایی پور
• سروش خلیلی
• محمد ابهری
• سعید امیرسلیمانی
• احمد کاشانی
• فرخ نعمتی
• داوود موثقی
• حسین شهاب
• محمود بصیری
• حمید دلشکیب
• خشایار
• صفر اجلی
• حسن حاتمی
• نریمان شیری فرد
• محمود بخشی
• یوسف محمدیان
• علیرضا فهیمی
• احمد فداکار
• نامدار مشیری
• عزت الله مقبلی
• منوچهراسماعیلی
• شهلا ناظریان
• حسین معمارزاده
• عطاالله کاملی
• اصغر افضلی
• مهوش افشاری
• منوچهر والی زاده
• ژاله کاظمی
• مندوب هاشمی
• جلال مقامی
• حسین حاتمی
• بهرام زند
• مرتضی احمدی
جمیل، کارگر بارانداز، با خانواده اش در اتاقی اجاره ای در خانه ای بزرگ زندگی می کند…
• حسین گیل
• محمدعلی کشاورز
... [مشاهده متن کامل]
• سرور نجات الهی
• محبوبه بیات
• رضا صفایی پور
• سروش خلیلی
• محمد ابهری
• سعید امیرسلیمانی
• احمد کاشانی
• فرخ نعمتی
• داوود موثقی
• حسین شهاب
• محمود بصیری
• حمید دلشکیب
• خشایار
• صفر اجلی
• حسن حاتمی
• نریمان شیری فرد
• محمود بخشی
• یوسف محمدیان
• علیرضا فهیمی
• احمد فداکار
• نامدار مشیری
• عزت الله مقبلی
• منوچهراسماعیلی
• شهلا ناظریان
• حسین معمارزاده
• عطاالله کاملی
• اصغر افضلی
• مهوش افشاری
• منوچهر والی زاده
• ژاله کاظمی
• مندوب هاشمی
• جلال مقامی
• حسین حاتمی
• بهرام زند
• مرتضی احمدی
قسیم
مقبول
شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 217 ) . اتفاقاً کنیزی داشت از چرکس آورده بودند بسیار مقبول و صاحب جمال بود. ( عالم آرای عباسی ) .
شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلال خوار. . . زهر عنف و تریاک لطف درهم ریخته ، مخبری محبوب و منظری مرغوب ، صورتی مقبول. . . در نیستانی وطن داشت. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 217 ) . اتفاقاً کنیزی داشت از چرکس آورده بودند بسیار مقبول و صاحب جمال بود. ( عالم آرای عباسی ) .
زیبا، خوشگل، قشنگ، خوش نما، آراسته، زیبا رو
وسیم، آراسته، پریچهر، خوب، خوبرو، خوشنما، خوش آیند، خوشکل، خوشگل، زیبا، زیبارو، شکیل، صبیح، قشنگ، ناز، نیکو، وجیه
جاه طلب زیبا باجنبه