جریان سیال ذهن/سیلان ذهن شکل خاصی از روایت داستان است؛اصطلاح «جریان سیال ذهن» اولین بار در کتاب «اصول روانشناسی» اثر «ویلیام جیمز» در سال 1890 به کار برده شد. این اصطلاح، اولین بار در حوزه ی نقد ادبی توسط «می سینکلر» در سال 1918 برای تحلیل رمانی از «دوروثی ریچاردسون» مورد استفاده قرار گرفت. [ ۱] که مشخصه های اصلی آن پرش های زمانی پی در پی، درهم ریختگی دستوری و نشانه گذاری، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شاعرانگی در زبان است؛ که به دلیل انعکاس ذهنیات مرحلۀ پیش از گفتار شخصیت رخ می دهد.
پرداختن به ذهن و ذهنیات شخصیت های داستانی، در ادبیات مغرب زمین سابقه ای طولانی دارد. با جست و جو در آثار بسیاری از نویسندگان پیش از قرن بیستم و حتی نویسندگان کلاسیک، می توان نمونه هایی را یافت که در آن ها سعی شده است محتویات ذهن شخصیت ها در داستان منعکس گردد و در این راه حتی برخی نویسندگان همچون تولستوی و داستایوفسکی چنان به ساز و کار ذهن و سیر افکار در آن نزدیک شده اند که می توان قطعاتی از داستان های آنان را پیشرو تکنیک های مدرن داستان نویسی جریان سیال ذهن تلقی کرد. [ ۲]
نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس ذهنیات شخصیت های داستان، از شیوه های متعدد و متفاوتی استفاده کرده اند. مهم ترین این تکنیک ها عبارتند از تک گویی درونی مستقیم، تک گویی درونی غیرمستقیم، دیدگاه دانای کل و حدیث نفس. تک گویی درونی شیوه ای از روایت است که در آن تجربیات درونی و عاطفی شخصیت های داستان، در سطوح مختلف ذهن در مرحلۀ پیش از گفتار نمایانده می شوند. مقصود از سطح پیش از گفتار ذهن، لایه هایی از آگاهی است که به سطح ارتباطی ( گفتاری یا نوشتاری ) نمی رسد و برخلاف لایه های گفتار، دارای مبنای ارتباطی نیست. در لایه های گفتار، نظم و عقل و منطق و ترتیب زمانی حاکم است و گاهی محتویات ذهن در این لایه ها سانسور می شود اما در لایه های پیش از گفتار ذهن، نه ترتیب زمانی مطرح است، نه نظم منطقی و نه سانسور. ( البته باید مراقب بود که سطح پیش از گفتار ذهن با ناخودآگاه یا ذهن ناهشیار اشتباه گرفته نشود. سطح پیش از گفتار نیز در بخش آگاه ذهن قرار دارد ولی محتویات آن عیناً در گفتار ما منعکس نمی شود ) به دلیل گسیختگی افکار و تصاویر در این لایه از آگاهی، در تک گویی درونی با ترکیب های غیردستوری، عدم رعایت قواعد نحوی، پرهیز از نشانه گذاری درست، جملات وعبارات ناقص و… مواجه می شویم.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپرداختن به ذهن و ذهنیات شخصیت های داستانی، در ادبیات مغرب زمین سابقه ای طولانی دارد. با جست و جو در آثار بسیاری از نویسندگان پیش از قرن بیستم و حتی نویسندگان کلاسیک، می توان نمونه هایی را یافت که در آن ها سعی شده است محتویات ذهن شخصیت ها در داستان منعکس گردد و در این راه حتی برخی نویسندگان همچون تولستوی و داستایوفسکی چنان به ساز و کار ذهن و سیر افکار در آن نزدیک شده اند که می توان قطعاتی از داستان های آنان را پیشرو تکنیک های مدرن داستان نویسی جریان سیال ذهن تلقی کرد. [ ۲]
نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس ذهنیات شخصیت های داستان، از شیوه های متعدد و متفاوتی استفاده کرده اند. مهم ترین این تکنیک ها عبارتند از تک گویی درونی مستقیم، تک گویی درونی غیرمستقیم، دیدگاه دانای کل و حدیث نفس. تک گویی درونی شیوه ای از روایت است که در آن تجربیات درونی و عاطفی شخصیت های داستان، در سطوح مختلف ذهن در مرحلۀ پیش از گفتار نمایانده می شوند. مقصود از سطح پیش از گفتار ذهن، لایه هایی از آگاهی است که به سطح ارتباطی ( گفتاری یا نوشتاری ) نمی رسد و برخلاف لایه های گفتار، دارای مبنای ارتباطی نیست. در لایه های گفتار، نظم و عقل و منطق و ترتیب زمانی حاکم است و گاهی محتویات ذهن در این لایه ها سانسور می شود اما در لایه های پیش از گفتار ذهن، نه ترتیب زمانی مطرح است، نه نظم منطقی و نه سانسور. ( البته باید مراقب بود که سطح پیش از گفتار ذهن با ناخودآگاه یا ذهن ناهشیار اشتباه گرفته نشود. سطح پیش از گفتار نیز در بخش آگاه ذهن قرار دارد ولی محتویات آن عیناً در گفتار ما منعکس نمی شود ) به دلیل گسیختگی افکار و تصاویر در این لایه از آگاهی، در تک گویی درونی با ترکیب های غیردستوری، عدم رعایت قواعد نحوی، پرهیز از نشانه گذاری درست، جملات وعبارات ناقص و… مواجه می شویم.
wiki: جریان سیال ذهن