جبر ذاتی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جبر ذاتی یا اضطرار حاکم بر اختیار، که اصطلاح و عقیده ابن عربی است.
گفتنی است که عرفا همگی جبری اند و انسان را در افعالش مجبور می دانند و درعین حال تأکید می کنند که مقصود این نیست که انسان مطلقاً مجبور است و او به هیچ وجه اختیار ندارد، بلکه افعال او بیش تر به اختیار است ولکن اختیار او به اضطرار و انسان مجبور به اختیار است اما ابن عربی درباره این مسئله (مانند اغلب مسائل حِکْمی) نظر خاصی دارد و از آن به جبر ذاتی یا اضطرار حاکم بر اختیار تعبیر کرده است.
او با این که در آثارش احیاناً از کسب اشاعره سخن گفته و رأی آن ها را تأیید کرده است، در مواردی در خصوص اثبات قدرت عبد، بر اشاعره خرده گرفته و قولشان را در این باب دعویِ بلابرهان دانسته و اصلاً برای عبد قدرتی قائل نشده؛ چنانکه گفته است عارفان از اهل اللّه اصلاً قدرت حادثی را در کار نمی بینند که از آن فعلی در چیزی تحقق یابد.
به نظر ابن عربی با این که احیاناً اضطراری خاص به فعلی خاص از انسان مرتفع می شود، ولی اضطرار مطلق از او مرتفع نمی شود.
انسان مختار است اما در اختیارش مجبور است.
به عبارت دیگر، اختیار در مختار امری اضطراری است و اضطرار در کَوْن، اصلی ثابت و حاکم بر سراسر هستی از جمله حاکم بر اختیار است، اما اختیار هرگز حکومتی بر اضطرار ندارد.
نتیجه جبر ذاتی
نتیجه این که در دار هستی هیچ فعلی از روی اختیار واقع نمی شود و اختیارات معلوم در عالم از «عین» جبر است و اصلاً و حقیقتاً جز خدا برای کسی فعلی نیست.
به علاوه، او توضیح می دهد که جبر در کَوْن، مظهر جباریت یعنی اسم «جبّارِ» حق تعالی است که در همه هستی فراگیر است و جمیع حرکات کَوْن در حقیقت اضطراری است، و اضطرار، پیوسته مصاحب کوْن است.
اضطرار، حقیقتِ هر مخلوقی است پس جمیع حرکات کَوْن از جهت حقیقت اضطراری است و کوْن در آن مجبور است.
ابن عربی در نهایت اصطلاح جبر ذاتی را به کار گرفته و تصریح کرده که سراسر هستی در جبر ذاتی است یعنی ذاتاً مجبور است نه از ناحیه غیر.
ابن عربی اختیار را به طور کلی نه تنها در باره انسان، بلکه در خصوص خدا هم امری متوهَّم دانسته است.
بدین ترتیب، او اختیار را هم از انسان سلب کرده است هم از خدا.
درباره انسان پس از سلب اختیار به اثبات جبر و اضطرار پرداخته اما در خصوص خداوند گاهی هم سلب اختیار می کند و هم سلب جبر و اضطرار، زیرا فعل خداوند را فعل حقیقی می شناسد که اقتضای ذات اوست.
در فعل حقیقی نه جبر است و نه اختیار، چون به اقتضای ذات فاعل است و گاهی نیز خدا را صراحتاً مرید غیرمختار دانسته و گفته است در عالم اصلاً وجود ممکنی نیست و وجود در وجوب و امتناع منحصر است.

پیشنهاد کاربران

بپرس