جاودانگی قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جاودانگی قرآن. «جهانی بودن دین اسلام » از ضروریات این آیین الهی است. اسلام ، به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نیست و بر همین اساس، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سران کشورهایی مانند: روم، ایران، مصر و... نامه نوشتند و همه را به پذیرفتن دین اسلام دعوت کرده و از پیامدهای کفر ، برحذر داشتند، اگر دین اسلام، جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمی گرفت و سایر اقوام و امت ها هم عذری برای عدم پذیرش می داشتند
آیات قرآن نیز دین اسلام را یک دین جهانی و فراگیر می داند؛ چنانکه می فرماید: «ان هوالا ذکر للعالمین» در این آیه تاکید شده است که قرآن برای جهانیان نازل شده است. در آیه دیگر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و می فرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد.»
دلایل جاودانگی بودن قرآن
برای جاودانی بودن قرآن کریم و دین مبین اسلام نیز دلایل فراوانی وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از:
← تازگی و اثربخشی قرآن در همه زمان ها
البته نباید این مطلب را از نظر دور داشت که اسلام دارای دو نوع احکام و مقررات است: ۱. احکام و مقررات ثابت که بر اساس آفرینش انسان و مشخصات ویژه او استوار است مانند یک قسمت از مقرراتی که عبودیت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم می کند و یا کلیات مقرراتی که با اصول زندگی انسان اعم از غذا، مسکن، ازدواج و... مربوط است و با دلایل یاد شده ثابت شد که انسان برای همیشه به اجرای آنها نیازمند است. ۲. مقررات و احکامی که جنبه موقتی یا محلی و یا جنبه دیگری داشته و قابل تغییر است و به حسب مصالح مختلف زمان ها و مکان ها اختلاف پیدا می کند که به عنوان آثار «ولایت عامه» مطرح است و به نظر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و جانشینان و منصوبین از طرف ایشان (علیهم السّلام) و علمای دین وابسته است.
عناوین مرتبط
...

[ویکی فقه] جاودانگی قرآن (قرآن). قرآن کریم علاوه بر جامعیت و برنامه کامل زندگی بودن، همیشگی و ابدی نیز می باشد. یعنی الی الابد همه در عالم می توانند از قرآن بهره مند شوند.
قرآن، کتابی جاودانه و دائمی است که برای هدایت همه بشر آمده است.... واوحی الی هـذا القرءان لانذرکم به ومن بلغ..(...و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن شما و هر کس را (که این پیام به او) برسد هشدار دهم آیا واقعا شما گواهی می دهید که در جنب خدا خدایان دیگری است...) «جمله : (( لا نذرکم به و من بلغ )) شاهد بر ابدی و جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام (ص) می باشد.از ظاهر (( لانذرکم به و من بلغ )) گرچه برمی آید که خطابش به مشرکین مکه و یا عموم قریش و یا جمیع عرب است ، الا اینکه مقابله بین ((کم)) و بین ((من بلغ)) البته با حفظ این جهت که مراد از ((من بلغ)) کسانی باشند که مطالب را از خود پیغمبر نشنیده اند، چه معاصرین و چه مردمی که بعد از عصر آنجناب به وجود می آیند دلالت دارد بر اینکه مقصود از ضمیر خطاب ((کم)) در جمله ((لانذرکم به)) کسانی هستند که پیغمبر اکرم ایشان را پیش از نزول آیه یا مقارن یا پس از نزول انذار می فرمود.پس اینکه فرمود: (( و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ )) بر این هم دلالت دارد که رسالت آن حضرت عمومی و قرآنش ابدی و جهانی است، و از نظر دعوت به اسلام، هیچ فرقی بین کسانی که قرآن را از خود او می شنوند و بین کسانی که از غیر او می شنوند نیست، و به عبارت دیگر آیه شریفه، دلالت می کند بر اینکه قرآن کریم حجت ناطقی است از ناحیه خدا و کتابی است که از روز نزولش تا قیام قیامت به نفع حق و علیه باطل، احتجاج می کند.»
← معنای من بلغ
الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتـب ولم یجعل له عوجا• قیمـا لینذر باسـا شدیدا من لدنه ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصــلحـت ان لهم اجرا حسنـا ( ستایش خدایی را که این کتاب (آسمانی) را بر بنده خود فرو فرستاد و هیچ گونه کژی در آن ننهاد •(کتابی) راست و درست تا (گناهکاران را) از جانب خود به عذابی سخت بیم دهد و مؤمنانی را که کارهای شایسته می کنند نوید بخشد که برای آنان پاداشی نیکوست.) «وشاید منظور از چیزهای مرئی آنهایی باشند که به سهولت دیده می شوند ومقصود از چیزهای نامرئی آنهایی باشند که به آسانی مشهود نیستند کما اینکه راغب در مفردات چنین گفته است : ((عوج)) به فتحه عین کجی هایی را گویند که با چشم به آسانی دیده می شوند، مانند کجی چوبی که در زمین نصب شده باشد، ولی ((عوج)) به کسره عین در کجی هائی است که با فکر و بصیرت تشخیص داده می شوند، مانند انحراف وانحنایی که در زمین مسطح است که تنها متخصصین می توانند آن را تشخیص دهند، ونیز مانند انحراف در دین و زندگی . پس بنا به گفته وی دیگر اشکالی به آیه شریفه ((لاتری فیها عوجا ولا امتا وارد نمی شود - دقت بفرمائید.توضیح مقصود از اینکه قرآن عوج (کجی ) نداشته ، قیّم استخدای تعالی در این سوره کلامش را با ذکر ثنای خود افتتاح فرموده ، و به این نحو خود را ستوده که : قرآنی بر بنده اش نازل کرده که هیچ انحرافی از حق در آن نیست ، وآن کتاب قیم مصالح بندگانش در زندگی دنیا و آخرت است، واز عهده این کار به خوبی برمی آید، پس همه حمدها که در ترتب خیرات وبرکات آن از روز نزولش تا روز قیامت هست، همه برای خدا است.»
مراد از قیم
«این صفت (قیّم) در واقع اشتقاقی است از صفت «قیّومیت» پروردگار که: به مقتضای آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشیاء جهان است: «ما به تو قائم چو تو قائم بذات»!قرآن که کلام خدا است نیز همین حال را دارد.قابل توجه این که: توصیف به «قیّم» در آیات قرآن کراراً در مورد آئین اسلام آمده است، و حتی به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده شده است: «خود را هماهنگ با دین قیّم و صاف و مستقیم سازد»آنچه در بالا، در تفسیر «قیّم» گفته شد، معنی جامعی است که تفسیرهای مختلف همه مفسران را در برمی گیرد: چه این که:بعضی آن را به معنی کتابی که هرگز نسخ نمی شود، تفسیر کرده اند.بعضی به معنی حافظ کتب پیشین.بعضی به معنی برپادارنده امور دین.و بعضی به معنی کتابی که در آن اختلاف و تناقض نیست.ولی همه این معانی در آن مفهوم جامع که گفتیم: جمع است.» «وکلمه ((قیما)) آن گونه که از کتاب فهمیده می شود حال بعد از حال است ، زیرا خدای تعالی در مقام ستایش خویش است از این جهت که کتابی نازل کرده وبه صفت نداشتن اعوجاج متصف است ، واز این جهت که آن کتاب بر تاءمین مصالح جامعه بشری قیم است . پس به هر دوصفت بذل عنایت شده ، آن هم بطوری مساوی ، وهمین اقتضاء می کند که جمله مزبور حالیه باشد...»

پیشنهاد کاربران

بپرس