جامعه شناسی نژاد و روابط قومی

دانشنامه عمومی

جامعه شناسی نژاد و روابط قومی ( به انگلیسی: sociology of race and ethnic relations ) ، به مطالعه روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میان نژادها و قومیت ها در تمامی سطوح جامعه می پردازد. این حوزه، مطالعه نژادپرستی نظام مند، مانند جداسازی محل اقامت و سایر فرایندهای پیچیده اجتماعی میان گروه های نژادی و قومی مختلف را در بر می گیرد.
تحلیل جامعه شناختی نژاد و قومیت بصورت مکرر با نظریهٔ پسااستعمار و سایر حوزه های جامعه شناسی مانند: قشربندی اجتماعی و روانشناسی جامعه[ الف] در تعامل می باشد. در سطح برنامه ریزی سیاسی، روابط قومی از منظر همگون سازی فرهنگی یا چندفرهنگی مورد مطالعه قرار می گیرد. مبارزه با نژاد پرستی یکی دیگر از سبک های سیاست گذاری است که به ویژه در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی مشهور بوده است. در سطح بررسی آکادمیک، روابط قومی یا از طریق تجارب هر کدام از گروه های نژادی قومی یا از طریق موضوعات نظری مسلط مورد بحث قرار می گیرد.
دبلیو. ئی. بی. دو بویس، [ ب] یکی از شناخته شده ترین دانشمندان و فعالین تأثیرگذار سیاه پوست در قرن بیستم است. دو بویس دانش کافی در مورد مردمش را خود فرا گرفت. و از فضای آکادمیک به عنوان تنها راه برای آگاه کردن دیگران پیرامون بی عدالتی ای که در مقابل مردمش صورت می گرفت، استفاده نمود. تحقیقات دو بویس «نشان داد که گروه سیاه پوست[ پ] نشانه است، نه یک علت؛ یک گروه کوشا و تپنده است، نه یک بدنه بی اثرِ مریض و گرفتار جرم؛ یک توسعه تاریخی دراز مدت است نه یک رویداد گذرا». [ ۱] دو بویس معتقد بود که سیاهپوستان آمریکایی باید به تحصیلات عالی راه یابند و از دسترسی شان به مدرسه که جدیداً فراهم شده است استفاده نموده و جایگاه بالاتری در اجتماع بدست بیاورند. او از این ایده با عنوان «دهمیِ مستعد» ( Talented Tenth ) یاد کرد. همچنین او بعد از مشهور شدن، به تبلیغ این باور که می گوید، برای اینکه سیاهپوستان در بعضی مکان ها آزاد باشند، باید در همه جا آزاد باشند، پرداخت. بعد از سفر به آفریقا و روسیه، او از فلسفه اصلی یکپارچه سازی خود پوزش خواسته و تصدیق نمود که این یک رؤیای دراز - مدت است. [ ۲]
مارکس جامعه را به نه طبقه «عالی» تقسیم بندی نمود، که در این طبقه بندی، طبقه سرمایه داری در بالا و کارگر در پایین بوده و طبقه میانی پشت یکی یا دیگری، هر جا که مناسب باشد قرار می گیرد. او امیدوار بود که طبقه کارگر باید بر علیه طبقه سرمایه دار برخیزند و در راستای متوقف نمودن استثمار طبقه کارگر تلاش نمایند. او تقصیر بخشی از ناکامی طبقه کارگران در انسجام را به طبقه سرمایه دار ربط می داد، چون آنها کارگران سیاهپوست و سفیدپوست را از هم جدا نمودند. این جداسازی، به ویژه میان سفیدها و سیاه ها در ایالات متحده، به نژاد گرایی افزود. مارکس تشریح می نماید که سرمایه داری با جدا کردن بازارهای کار و نابرابری نژادی در درآمد به نژادپرستی دامن زده است. [ ۳]
عکس جامعه شناسی نژاد و روابط قومیعکس جامعه شناسی نژاد و روابط قومیعکس جامعه شناسی نژاد و روابط قومی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس