تکذیب لقاءالله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تکذیب لقاءالله (قرآن). مراد از «لقاء الله»، ملاقات معنوی و شهود باطنی در قیامت است ؛ وکسی که قیامت را تکذیب کند، هستی خود را با دنیای فانی معامله کرده و این بزرگ ترین خسارت است .
•«قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله حتی اذا جاءتهم الساعة بغتة....:کسانی که دیدار خدا (قیامت) را تکذیب کردند حقّا که زیانکار شدند، (و این انکارشان ادامه دارد) تا چون به ناگاه قیامت بر آنها فرا رسد می گویند: ای دریغ بر ما بر آنچه درباره آن کوتاهی کردیم! و آنها (در آن روز) بار سنگین گناهانشان را بر پشتشان می کشند، هان چه بد باری است که بر دوش خواهند کشید!» .
← تفسیر آیه مذکور
•«... قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله وما کانوا مهتدین:و (به یاد آر) روزی که (خداوند) آنها را (در صحنه قیامت) گرد می آورد در حالی که گویی (در دنیا یا در عالم برزخ) جز ساعتی از روز درنگ نکرده اند با یکدیگر اظهار آشنایی می کنند؛ (در آن روز) کسانی که دیدار خدا را تکذیب نمودند حتما زیانکار شده اند و از هدایت یافتگان نیستند.».
← وضع دردناک تکذیب کنندگان معاد
•«وقال الملا من قومه الذین کفروا وکذبوا بلقاء الاخرة...:و از قوم او اشرافی که کفر ورزیده و دیدار آخرت را تکذیب نموده بودند و آنها را در زندگی دنیا از خوشگذرانی برخوردار کرده بودیم (به دیگر مردم) گفتند: این مرد جز بشری مانند شما نیست، از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می نوشید می نوشد (پس چگونه می تواند پیامبر باشد)!» قرآن در این آیه می گوید:" آن جمعیت اشرافی خودخواه که خداوند یگانه را انکار و تکذیب کردند و لقای آخرت و رستاخیز را تکذیب نمودند و ما آنها را نعمت فراوانی در این زندگی دنیا بخشیده بودیم گفتند: این فقط انسانی است مثل شما، از آنچه شما می خورید می خورد، و از آنچه می نوشید می نوشد" (وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ).آری جمعیتی که در ناز و نعمت به سر می بردند و به تعبیر قرآن" ملا" بودند (ظاهری چشم پر کن و درونی از نور حق تهی داشتند) چون دعوت این پیامبر بزرگ را مخالف هوس های خود می دیدند، و مزاحم منافع نامشروع و استکبار و برتری جویی بی دلیل شان مشاهده می کردند و به خاطر همین ناز و نعمت ها از خدا دور افتاده بودند و سرای آخرت را انکار نمودند، به ستیزه بر خواستند، درست با همان منطقی که سرکشان قوم نوح داشتند.آنان انسان بودن این رهبران الهی و خوردن و نوشیدن آنها را همانند سایر مردم دلیلی بر نفی رسالت شان گرفتند، در حالی که این خود تاییدی بر رسالت این بزرگ مردان بود که آنها از میان توده های مردم برمی خاستند که دردها و نیازها- شان را به خوبی درک کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس