[ویکی فقه] تَکافؤ اَدِلّه، اصطلاحی رایج در سده های ۳-۴ق/ ۹-۱۰م برای اشاره به تعلیمی شکاکانه در میان متکلمان که بر مبنای آن، دلیلهای موافق و مخالفِ هر اعتقادی به یک اندازه اعتبار دارند و از این رو، نمی توان به برتریِ دین یا مذهب یا عقیده ای بر دین یا مذهب یا عقیده ای دیگر حکم کرد.
آگاهی ما دربارۀ این که چه کسانی به این نظر معتقد بودند، معنای این قول چه بود و از آن چه نتیجه ، یا نتایجی می گرفتند، یا می خواستند بگیرند، صرفاً متکی بر گزارشهای ابوحیان توحیدی و گزارشی از ابن حزم است. آگاهی ابوحیان نیز از این تعلیم، خود بر اثر مراودات شخصی او با صاحبان آن بود، زیرا این تعلیم در متون نیامده و به طور علنی اعلام نشده بود.
طرفداران و مدافعان
تعلیم تکافؤ ادله ظاهراً نزد گروهی از معتزله ــ که به دفاع از شکـاکیت مذهبـی مـی پرداختـه اند ــ طرفدار داشتـه است. ابوحیان از ابواسحاق نصیبی نام می برد که قائل به تکافؤ ادله بوده است. به گفتۀ او، ابواسحاق در نبوات شک می کرد و تعلیم تکافؤ ادله را از غالب مردم پوشیده می داشت و فقط زمانی آن را بر شخصی به نام ابن خلیل فاش کرد. همو می گوید: شخصی به نام ابوسعید حضرمی ــ که از باهوش ترین متکلمان بغداد خوانده می شود ــ نیـز از مدافعـان تکافؤ ادله بوده است. البته وی در جایی دیگر از او با نام ابوسعید حضیری یاد می کند. به گفتۀ ابوحیان، متکلمی شیعی به نام عبدالعزیز بن اسحاق بقال و متکلمی معتزلی با تمایلات شیعی به نام ابوعبدالله بصری نیز از معتقدان به این تعلیم بوده اند.
اعتبار یکسان
در حالی که ابوحیان توحیدی از موضوعاتی که متکلمان در خصوص آن ها به ادلۀ متکافی قائل بوده اند، فهرستی به دست نمی دهد، ابن حزم از ۳ موضوعِ « وجود و عدم باری تعالی»، « حدوث و قدم عالم » و « اثبات و ابطال نبوت » به عنوان موضوعاتی یاد می کند که قائلان به تعلیم تکافؤ ادله مدعی اعتبار یکسان و برابریِ دلیلهای معتقدان به هر یک از دو جانب آن ها بوده اند.
زمینه پیدایش تعلیم
...
آگاهی ما دربارۀ این که چه کسانی به این نظر معتقد بودند، معنای این قول چه بود و از آن چه نتیجه ، یا نتایجی می گرفتند، یا می خواستند بگیرند، صرفاً متکی بر گزارشهای ابوحیان توحیدی و گزارشی از ابن حزم است. آگاهی ابوحیان نیز از این تعلیم، خود بر اثر مراودات شخصی او با صاحبان آن بود، زیرا این تعلیم در متون نیامده و به طور علنی اعلام نشده بود.
طرفداران و مدافعان
تعلیم تکافؤ ادله ظاهراً نزد گروهی از معتزله ــ که به دفاع از شکـاکیت مذهبـی مـی پرداختـه اند ــ طرفدار داشتـه است. ابوحیان از ابواسحاق نصیبی نام می برد که قائل به تکافؤ ادله بوده است. به گفتۀ او، ابواسحاق در نبوات شک می کرد و تعلیم تکافؤ ادله را از غالب مردم پوشیده می داشت و فقط زمانی آن را بر شخصی به نام ابن خلیل فاش کرد. همو می گوید: شخصی به نام ابوسعید حضرمی ــ که از باهوش ترین متکلمان بغداد خوانده می شود ــ نیـز از مدافعـان تکافؤ ادله بوده است. البته وی در جایی دیگر از او با نام ابوسعید حضیری یاد می کند. به گفتۀ ابوحیان، متکلمی شیعی به نام عبدالعزیز بن اسحاق بقال و متکلمی معتزلی با تمایلات شیعی به نام ابوعبدالله بصری نیز از معتقدان به این تعلیم بوده اند.
اعتبار یکسان
در حالی که ابوحیان توحیدی از موضوعاتی که متکلمان در خصوص آن ها به ادلۀ متکافی قائل بوده اند، فهرستی به دست نمی دهد، ابن حزم از ۳ موضوعِ « وجود و عدم باری تعالی»، « حدوث و قدم عالم » و « اثبات و ابطال نبوت » به عنوان موضوعاتی یاد می کند که قائلان به تعلیم تکافؤ ادله مدعی اعتبار یکسان و برابریِ دلیلهای معتقدان به هر یک از دو جانب آن ها بوده اند.
زمینه پیدایش تعلیم
...
wikifeqh: تکافو_ادله