تولدگرایی یا ناتالیسم ( انگلیسی: Natalism ) یا پروناتالیسم ( انگلیسی: pronatalism ) نوعی باور و ایدئولوژی است که تولیدمثل انسان را به عنوان هدف مهم انسان بودن ترویج می کند. [ ۱] اصطلاح ناتالیسم از صفت لاتین ناتالیس ( nātālis ) به معنای «تولد» گرفته شده است. تولدگرایی بارداری و والد شدن را به دلایل اجتماعی و برای تضمین تداوم بشریت ترویج می کند. ناتالیسم در سیاست گذاری عمومی معمولاً به دنبال ایجاد انگیزه های مالی و اجتماعی برای جمعیت ها برای تولید مثل است، مانند ارائه مشوق های مالیاتی که به داشتن و حمایت از کودکان پاداش می دهد. تفسیرهای سخت گیرانه از ناتالیسم ممکن است به دنبال محدود کردن دسترسی به سقط جنین و پیشگیری از بارداری باشد. متضاد تولدگرایی تولدستیزی است.
تمایل به بچه دار شدن یک عامل باروری بسیار مهم است، اما افراد بدون فرزندی که قصد دارند بلافاصله یا در عرض دو یا سه سال بچه دار شوند، معمولاً نسبت به کسانی که قصد دارند در دراز مدت بچه دار شوند، در فرزندآوری موفق تر هستند. [ ۲] عوامل تعیین کننده زیادی برای قصد بچه دار شدن وجود دارد، از جمله:
• ترجیح مادر به اندازه خانواده، که بر روی فرزندان از کودکی تا اوایل بزرگسالی تأثیر می گذارد. [ ۳] به همین ترتیب، خانواده بر مقاصد باروری تأثیر می گذارد، افزایش تعداد برادرزاده ها و خواهرزاده ها، تعداد ترجیحی فرزندان را افزایش می دهد. [ ۲]
• فشار اجتماعی از جانب خویشاوندان و دوستان برای داشتن فرزند دیگر. [ ۲]
• حمایت اجتماعی. با این حال، یک مطالعه از آلمان غربی به این نتیجه رسیده است که هم مردانی که اصلاً حمایت نمی شوند و هم مردانی که از افراد مختلف حمایت می شوند، احتمال کمتری برای داشتن فرزند دیگری دارند که احتمالاً مربوط به وجود مشکلات هم پایه است. [ ۲]
• خوشبختی، افراد شاد تمایل به بچه های بیشتری دارند. [ ۲]
• وضعیت مسکن امن. [ ۴]
برخی از منطقه ها سیاست های تولدگرایی را برای جلوگیری از کاهش جمعیت یا افزایش رشد جمعیت اتخاذ می کنند. اولین نمونه شناخته شده سیاست طرفدار ناتالیسم، قانون ازدواج امپراتور آگوستوس است که هدف آن تشویق رشد جمعیت در امپراتوری روم بود. [ ۵] امپراتور کنستانتین بزرگ در قرن چهارم میلادی نیز همین هدف را دنبال می کرد. [ ۶] او کمک هزینه اولاد را برای والدین فقیر ارائه کرد و حق سنتی پدر رومی برای کشتن کودکان ناخواسته را لغو کرد. پدران کلیسا آگوستین و جروم نه تنها سقط جنین را محکوم کردند، بلکه پیشگیری از بارداری را نیز محکوم کردند، که به عنوان «سقط جنین» طبقه بندی شد. [ ۷] با این وجود، هم پیشگیری و هم سقط جنین در اروپای قرون وسطی رواج داشتند. کاربرد این دو تنها در اوایل دوره مدرن تغییر کرد، زمانی که افزایش جمعیت در اروپا به هدف سیاست دولت تبدیل شد. در این زمان سقط جنین و حتی گسترش دانش در مورد پیشگیری از بارداری جرم انگاری شد. در نتیجه این سیاست ها، جمعیت سفیدپوست اروپا و آمریکا در طول صد سال، از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰، بیش از دو برابر شد، در حالی که جمعیت آفریقا در این دوره راکد مانده بود. [ ۸] در آفریقا قبل از اینکه طب غربی مرگ و میر را کاهش دهد، کار میسیونرهای مسیحی و تقاضای حاکمان استعماری برای تأمین کارگران، جایگزین روش های پیشین کنترل تولد و باعث رشد جمعیت در آفریقا شده بود. [ ۹]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتمایل به بچه دار شدن یک عامل باروری بسیار مهم است، اما افراد بدون فرزندی که قصد دارند بلافاصله یا در عرض دو یا سه سال بچه دار شوند، معمولاً نسبت به کسانی که قصد دارند در دراز مدت بچه دار شوند، در فرزندآوری موفق تر هستند. [ ۲] عوامل تعیین کننده زیادی برای قصد بچه دار شدن وجود دارد، از جمله:
• ترجیح مادر به اندازه خانواده، که بر روی فرزندان از کودکی تا اوایل بزرگسالی تأثیر می گذارد. [ ۳] به همین ترتیب، خانواده بر مقاصد باروری تأثیر می گذارد، افزایش تعداد برادرزاده ها و خواهرزاده ها، تعداد ترجیحی فرزندان را افزایش می دهد. [ ۲]
• فشار اجتماعی از جانب خویشاوندان و دوستان برای داشتن فرزند دیگر. [ ۲]
• حمایت اجتماعی. با این حال، یک مطالعه از آلمان غربی به این نتیجه رسیده است که هم مردانی که اصلاً حمایت نمی شوند و هم مردانی که از افراد مختلف حمایت می شوند، احتمال کمتری برای داشتن فرزند دیگری دارند که احتمالاً مربوط به وجود مشکلات هم پایه است. [ ۲]
• خوشبختی، افراد شاد تمایل به بچه های بیشتری دارند. [ ۲]
• وضعیت مسکن امن. [ ۴]
برخی از منطقه ها سیاست های تولدگرایی را برای جلوگیری از کاهش جمعیت یا افزایش رشد جمعیت اتخاذ می کنند. اولین نمونه شناخته شده سیاست طرفدار ناتالیسم، قانون ازدواج امپراتور آگوستوس است که هدف آن تشویق رشد جمعیت در امپراتوری روم بود. [ ۵] امپراتور کنستانتین بزرگ در قرن چهارم میلادی نیز همین هدف را دنبال می کرد. [ ۶] او کمک هزینه اولاد را برای والدین فقیر ارائه کرد و حق سنتی پدر رومی برای کشتن کودکان ناخواسته را لغو کرد. پدران کلیسا آگوستین و جروم نه تنها سقط جنین را محکوم کردند، بلکه پیشگیری از بارداری را نیز محکوم کردند، که به عنوان «سقط جنین» طبقه بندی شد. [ ۷] با این وجود، هم پیشگیری و هم سقط جنین در اروپای قرون وسطی رواج داشتند. کاربرد این دو تنها در اوایل دوره مدرن تغییر کرد، زمانی که افزایش جمعیت در اروپا به هدف سیاست دولت تبدیل شد. در این زمان سقط جنین و حتی گسترش دانش در مورد پیشگیری از بارداری جرم انگاری شد. در نتیجه این سیاست ها، جمعیت سفیدپوست اروپا و آمریکا در طول صد سال، از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰، بیش از دو برابر شد، در حالی که جمعیت آفریقا در این دوره راکد مانده بود. [ ۸] در آفریقا قبل از اینکه طب غربی مرگ و میر را کاهش دهد، کار میسیونرهای مسیحی و تقاضای حاکمان استعماری برای تأمین کارگران، جایگزین روش های پیشین کنترل تولد و باعث رشد جمعیت در آفریقا شده بود. [ ۹]
wiki: تولدگرایی