توقیفی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حکم یا موضوع متوقّف بر بیان شارع را توقیفی گویند.
هر حکم یا موضوعی که عقل بدان راه ندارد و منوط به بیان شارع مقدّس است توقیفی نامیده می شود، مانند نماز، روزه، خمس، زکات و حج از عبادات و نیز احکام تکلیفی: وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه. همچنین احکام وضعی نظیر صحّت و فساد و طهارت و نجاست.
وظیفه در قبال احکام و موضوعات توقیفی
آنچه توقیفی است نیاز به بیان شارع دارد و در موارد عدم دسترسی به نصّ، باید از آن فحص کرد و اظهارنظر بدون وجود نصّ عام یا خاص از سوی شارع جایز نیست، چنان که تجاوز از مفاد دلیل شرعی و حدّی که شارع بیان کرده حرام است.

پیشنهاد کاربران

بازداشته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) توقیفی. توقیف شده. ( لغات فرهنگستان ) . کسی که در زندان نگاهداشته شده است. محدود. ممنوع. محبوس : و پسر لیث [ را ] آنجا به قلعه محمدبن واصل بازداشته بود. ( تاریخ سیستان ) . پس ازاین بیارم آنچه رفت در باب این بازداشته [ امیر محمدمحمود ] بجای خویش. ( تاریخ بیهقی ) . خبر در پارس افتاد که بازداشته را فردا بخواهند برد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 338 ) . و نسختها نبشتند بنام بازداشتگان تا فرونگیرند. ( ایضاً ص 273 ) . امیر وی را پیش خویش نگذاشت و نزدیک مسعود محمد لیث دبیر فرستاد تا چون بازداشته باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 530 ) . امیر [ مسعود ] گفت بهیچ حال اعتماد نتوان کرد بر بازداشتگان. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 265 ) . و بفرمود تا بازداشتگان را بیرون آوردند، هشتصد مرد بودند، همه از فرزندان ساسانیان و دیگر نژاد ملوک. ( فارسنامه ابن بلخی ص 95 ) . بفرمود تا همه بازداشتگان راو اسیران را رها کردند. ( مجمل التواریخ و القصص ) .
...
[مشاهده متن کامل]

چون به شهر آمد از گماشتگان
کرد تحقیق بازداشتگان.
نظامی.
|| محجور.

از وقف میاد یعنی اختصاصی مثلا صفات خدا توقیی است یعنی همنوایی ک خودش گفته نمیتونیم صفت دیگ های ب خدا نسبت بدیم حتی خوب
توقیفی به معنی مشخص
یعنی دعا عبادت است

بپرس