توقیعات

لغت نامه دهخدا

توقیعات. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ توقیع. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). وضایع، چنانکه توقیعات نوشیروان یا کسری ، وضایع او. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) :
عدل او نوشیروان گشته ست کاندر وصف او
بیتهای شعر و توقیعات نوشروان بود.
عنصری ( یادداشت ایضاً ).
بخواندم پاک توقیعات کسری
بخواندم عهد کیکاووس و نوذر.
ناصرخسرو.
توقیعات او در اقطار جهان چون سوائر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367 ). رجوع به توقیع شود.

توقیعات. [ ت َ ] ( اِخ )... کسری انوشیروان کتابی است شامل 173 «مرفوع و توقیع» یا پرسش و پاسخ که دستوران و موبدان در امور مهم کشوری و اجرای عدل بین مردم از خسرو انوشیروان به امر خود او سؤال کرده اند و او جواب داده است. طبق روایات ، تألیف این کتاب در عهد هرمز پسر انوشیروان صورت گرفته ، اما ترجمه آن از پهلوی به عربی معلوم نیست در چه عهدی انجام شده. از متن پهلوی اطلاعی در دست نیست ولی نسخه ای از ترجمه عربی آن در یکی از کتابخانه های سلطنتی هند بوده که به امر شاهزاده سلطان مرادبخش پسر کوچک شاه جهان ( 1037-1069 هَ. ق. ) از عربی به فارسی به دست میرزا جلال الدین محمد طباطبائی زواره ای اصفهانی ترجمه شده و آن به طبع رسیده است. انشای کتاب به شیوه وصاف و متکلف و مصنوع است. ( فرهنگ فارسی معین ج 5 ). رجوع به توقیع شود.

فرهنگ فارسی

توقیعات کسری انوشروان . کتابی است شامل ۱۷۳ (( مرفوع و توقیع ) ) یا پرسش و پاسخ که دستوران و موبدان در امور مهم کشوری و اجرای عدل بین مردم از خسرو انوشروان بامر خود او سوال کردند و او جواب داده است طبق روایت تالیف این کتاب در عهد هرمز پسر انوشروان صورت گرفته اما ترجمه آن از پهلوی بعربی معلوم نیست در چه عهدی انجام شده . از متن پهلوی اطلاعی در دست نیست ولی نسخه ای از ترجمه عربی آن در یکی از کتابخانه های سلطنتی هند بوده که بامر شاهزاده سلطان مراد بخش پسر کوچک شاهجهان ( ۱٠۶۹ - ۱٠۳۷ ه. ق. ) از عربی به فارسی بدست میرزا جلال الدین محمد طباطبائی زواره ایی اصفهانی ترجمه شده و آن بطبع رسیده است انشای کتاب بشیوه و صاف و متکلف و مصنوع است .
( مصدر اسم ) جمع توقیع
کسری انوشیروان کتابی است شامل ۱۷۳ مرفوع و توقیع یا پرسش و پاسخ که دستوران و موبدان در امور مهم کشوری و اجرای عدل بین مردم از خسرو انوشیروان به امر خود او سئوال کرده اند و او جواب داده است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توقیع در لغت، به معنای نامه را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل نامه و نوشته است؛ همچنین پاسخ های نوشته شدۀ بزرگان و دولتمردان به پرسش ها و درخواست های نوشتاری که از ایشان می شود.
از بررسی نوشته های تاریخی به دست می آید، از زمان های دور بین حاکمان و فرمانروایان، توقیع نویسی رواج داشته و موارد فراوانی از توقیعات آن ها در متن های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در منابع روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز سخن از توقیع به چشم می خورد. توقیع در این کتاب ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته های پیشوایان دینی (علیهم السّلام) اطلاق شده است که برای پیروان خود نوشته اند.امروزه به سبب کاربرد بیشتر توقیعات در منابع مهدویت، هنگامی که سخن از «توقیع» به میان می آید، ذهن به توقیعات واپسین پیشوای معصوم، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منصرف می شود؛ اما از امامان دیگر (علیهم السّلام) نیز نوشته هایی با عنوان توقیع صادر شده است.
چگونگی صدور توقیعات
دربارۀ چگونگی صادر شدن توقیعات از سوی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آگاهی روشنی در دست نیست:
← صدور توقیعات به نحو غیر متعارف
غیبت صغرا، نیابت خاص، نواب خاص.

دانشنامه آزاد فارسی

جملات کوتاه حکمت آمیز منقول از شاهان و فرمانروایان ساسانی معمولاً در پاسخ به یک گزارش یا پرسش. اصل پهلوی توقعیات در دست نیست، اما چند نمونه از آن ها، که کم وبیش از زبان فارسی تأثیر پذیرفته، به خط عربی همراه با معادل معنایی شان در منابع دورۀ اسلامی نقل شده است، مانند کی شَنَد مِنَد (= هرکه بشنَود، بیندیشد). به احتمال بسیار، واژۀ «دستینگ» پهلوی و «دستینۀ» فارسی معادل واژۀ توقیع است. این سخنان از نوع اندرزهای سیاسی ـ اجتماعی است که هدف از آن ها رهنمود ادارۀ امور مملکت بوده و بعضی از آن ها به صورت امثال سایر درآمده است. مهم ترین توقیعات از قول این شاهان در منابع دوران اسلامی ذکر شده است: اردشیر بابکان، نرسی، بهرام گور، هرمز پسر انوشیروان، خسرو پرویز، قباد پسر خسرو پرویز (شیرویه)، انوشیروان که بیشترین توقیعات بدو منسوب است (← دستورنامۀ کسروی). احتمالاً در اواخر دورۀ ساسانی، مجموعه ای از توقیعات شاهان آن دوره گرد آمده است که در دورۀ اسلامی به عربی ترجمه شده و سرمشقی برای توقیعات خلفا و امرا و وزرا شد و سنت توقیع نویسی را در میان آنان رواج داد.

پیشنهاد کاربران

بپرس