تنگو

لغت نامه دهخدا

تنگو. [ ت َ ] ( اِخ ) پادشاه ختاو ختن. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ).نام پادشاهی است از ملک ختن ، و صحیح پیگو است. ( از فرهنگ رشیدی ). نام پادشاه چین و ختا بوده... و در فرهنگ رشیدی تصحیح تنگو به پیگو است که نام پادشاهی ازملک ختن بوده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ظاهراً مصحف منگو، رجوع شود به منگوقاآن در فهرست تاریخ مغول تألیف آقای اقبال. ( حاشیه برهان چ معین ) :
با حکم قدیم تو چه کسری و چه قیصر
در پیش قضای تو چه خاقان و چه تنگو.
خواجه عمید ( از جهانگیری ).

گویش مازنی

/tongoo/ سبوی آب

واژه نامه بختیاریکا

( تُنگو ) تندگو؛ از گونه ی گیاهان از نژاد تیغ داران یا مشکل سازان

دانشنامه عمومی

تنگو (شینتو). تنگو Tengu ( به ژاپنی: てんぐ، 天狗 ) موجودی افسانهای است که در هنر، تئاتر، ادبیات و باورهای عامیانه مردم ژاپن متجلی شده است. هر چند تنگوها به صورت ارواحی وحشتناک معرفی می شوند، اما گاه به مثابه خدایان آیین شینتو مورد پرستش قرار می گیرند. زائران معابد شینتو بر این باورند که غالباً درختان کاج و جنگل های اطراف این معابد، مأوای تنگو است. افسانه هایی که از اونی یاد می شود غالباً بودایی است. بودیسم برای مدت زمان زیادی بر این نظر بود که تنگوها شیاطینی مزاحم و پیام آوران جنگ هستند. اما این دیدگاه بودایی به مرور زمان نرم تر شده است. اینک تنگوها روح محافظ کوه ها و جنگل ها هستند و البته همچنان خطرناک محسوب می شوند.
عکس تنگو (شینتو)عکس تنگو (شینتو)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس