تنکیل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) عقوبت کردن.۲ - نکول کردن برگردانیدن . ۳ - پست کردن . ۴ - سرکوب ساختن مای. عبرت کردن . ۵- ( اسم ) نکول ۶- سرکوبی. جمع : تنکیلات .
عقوبت کردن . بند برنهادن یا برگردانیدن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پست کردن.
۳. عقوبت کردن، سرکوب کردن و مایۀ عبرت دیگران ساختن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] سخت کیفر دادن را تَنکیل گویند و از آن در بابهای مختلف نظیر تجارت، وقف، هبه، عتق، کفّارات و غصب سخن گفته شده است.
تنکیل در لغت به معنای کیفر شدید دادن است؛ بهگونهای که شخص کیفر دیده عبرتی برای دیگران بشود؛ ولی در کلمات فقها در ارتباط با عقوبت برده توسط مولا ـ به بریدن گوش، بینی و مانند آن از عقوبتهای شدید ـ به کار رفته هست.
حکم تَنکیل برده توسط مولا
تنکیل برده، معصیت و حرام است و چنانچه مولا نسبت به برده خویش مرتکب چنین عملی شود، بنابر مشهور، برده به طور قهری از ملک وی خارج و آزاد میگردد.
چنانکه آزاد کردن برده تنکیل شده به عنوان کفّاره مجزی نیست.
حکم تَنکیل برده توسط غاصب
در اینکه تنکیل برده توسط غیر مولا همچون غاصب ـ که این عمل را نسبت به بردهای که غصب کرده مرتکب شده ـ موجب آزادی وی میگردد یا حکم، اختصاص به مولا دارد، اختلاف است. بنابر قول اوّل، غاصبِ مرتکب چنین عملی ضامن قیمت برده است که باید به مالک آن بپردازد.
تنکیل در لغت به معنای کیفر شدید دادن است؛ بهگونهای که شخص کیفر دیده عبرتی برای دیگران بشود؛ ولی در کلمات فقها در ارتباط با عقوبت برده توسط مولا ـ به بریدن گوش، بینی و مانند آن از عقوبتهای شدید ـ به کار رفته هست.
حکم تَنکیل برده توسط مولا
تنکیل برده، معصیت و حرام است و چنانچه مولا نسبت به برده خویش مرتکب چنین عملی شود، بنابر مشهور، برده به طور قهری از ملک وی خارج و آزاد میگردد.
چنانکه آزاد کردن برده تنکیل شده به عنوان کفّاره مجزی نیست.
حکم تَنکیل برده توسط غاصب
در اینکه تنکیل برده توسط غیر مولا همچون غاصب ـ که این عمل را نسبت به بردهای که غصب کرده مرتکب شده ـ موجب آزادی وی میگردد یا حکم، اختصاص به مولا دارد، اختلاف است. بنابر قول اوّل، غاصبِ مرتکب چنین عملی ضامن قیمت برده است که باید به مالک آن بپردازد.
wikifeqh: تنکیل
پیشنهاد کاربران
تنکیل=مفارقات، عذاب، دوری
کلمه ( تنکیل ) از مادّه ( نکال ) است و ( نکال ) بطوری که در مجمع البیان آمده به معنای فسادی است که به وسیله آن از عذابی برابر با آن جلوگیری بشود، مثلا مکلّف متخلف را کتک بزنند تا دیگر تخلف نکند، ( تخلف
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
کردن فساد دارد، کتک نیز فساد دارد، هر قدر فساد تخلّف زیاد باشد کتک هم زیاد می شود ) پس کلمه نکال به معنای عقوبتی است که از تخلّفی برابر آن عقوبت جلوگیری کند و سایر مکلّفین از عقوبت این متخلّف عبرت بگیرند و هوس تخلّف نکنند. ( تفسیر المیزان )