تن تن در تبت ( فرانسوی: Tintin au Tibet ) بیستمین کتاب کامیک از مجموعهٔ کتاب های مصور ماجراهای تن تن و میلو است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۶۰ میلادی توسط هرژه نوشته، طراحی و به چاپ رسید. گفته می شود که کتاب ''تن تن در تبت'' محبوبترین داستان از سری ماجراهای تن تن برای هرژه بوده است. وی این داستان را در شرایط بسیار سختی از زندگی شخصی اش و در هنگام جدایی از همسر اولش نوشت. داستان در مورد خبرنگار جوان تن تن در جستجوی دوستش چانگ چونگ چن است که مقامات ادعا می کنند به خاطر یک سانحه هوایی در هیمالیا جان خود را از دست داده. تن تن که متقاعد شده دوستش جان سالم به در برده، همراه با میلو، کاپیتان هادوک و تارکی ( راهنمای شرپا ) ، از هیمالیا به فلات تبت می رود و در طول راه با یتی مرموز روبرو می شود.
پس از کوسه های دریای سرخ ( ۱۹۵۸ ) و تعداد زیاد شخصیت هایی که در آن حضور داشتند، تن تن در تبت بر خلاف دیگر داستان های این مجموعه تنها چند شخصیت آشنا را در خود دارد؛ همچنین در این کتاب، تن تن برای اولین و آخرین بار از سری ماجراهای تن تن و میلو با شخصیت های منفی روبرو نمی شود. مضامین داستان هرژه شامل ادراک فراحسی، عرفان بودیسم تبتی و دوستی است. تن تن در تبت که به ۳۲ زبان ترجمه شد، مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و به طور کلی بهترین اثر هرژه به حساب می آید. همچنین توسط دالایی لاما، که جایزه نور حقیقت را به آن اعطا کرد، تحسین شده است. این داستان یک موفقیت تجاری بود و اندکی پس از پایان آن در قالب کتاب، توسط کسترمن منتشر شد. این مجموعه خود به بخشی تعیین کننده از سنت کمیک فرانسوی - بلژیکی تبدیل شد.
داستان این قسمت نیز از جایی شروع می شود که تن تن، به همراه میلو، کایپتان هادوک و پروفسور تورنسل در حال سپری کردن تعطیلات در کوه های آلپ هستند. در این زمان، تن تن خبری را در رابطه با سقوط یک هواپیما در ارتفاعات هیمالیا در تبت می خواند. پس از خواندن این خبر، تن تن خواب چنگ چونگ چن، دوست خود را می بیند که به شدت مجروح شده و نیازمند کمک است. تن تن که متقاعد شده چنگ زنده است و به کمک او نیاز دارد، به همراه میلو و کاپیتان هادوک، از طریق دهلی به کاتماندو می روند. آنجا شرپایی ( راهنما ) با نام تارکی را استخدام می کنند و از طریق نپال به سمت محل سقوط هواپیما حرکت می کنند.
در هنگام سفر خود به محل سقوط هواپیما، این گروه با ردپاهای عجیبی روبه رو می شوند و در نهایت به محل سقوط هواپیما می رسند. تن تن به کمک میلو، به دنبال ردپای چنگ راه می افتند و غاری را پیدا می کنند که روی سنگی در آن، چنگ نام خود را حک کرده است. پس از گیر افتادن در طوفان، آن ها شمایل مرموزی را می بینند که مانند یک انسان است. شرپای آن ها، کاملا اعتقاد دارد که آن شمایل، یتی، غول مرموز کوه های هیمالیا بوده است و سعی می کند تن تن را از گشتن به دنبال چنگ، منصرف کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپس از کوسه های دریای سرخ ( ۱۹۵۸ ) و تعداد زیاد شخصیت هایی که در آن حضور داشتند، تن تن در تبت بر خلاف دیگر داستان های این مجموعه تنها چند شخصیت آشنا را در خود دارد؛ همچنین در این کتاب، تن تن برای اولین و آخرین بار از سری ماجراهای تن تن و میلو با شخصیت های منفی روبرو نمی شود. مضامین داستان هرژه شامل ادراک فراحسی، عرفان بودیسم تبتی و دوستی است. تن تن در تبت که به ۳۲ زبان ترجمه شد، مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و به طور کلی بهترین اثر هرژه به حساب می آید. همچنین توسط دالایی لاما، که جایزه نور حقیقت را به آن اعطا کرد، تحسین شده است. این داستان یک موفقیت تجاری بود و اندکی پس از پایان آن در قالب کتاب، توسط کسترمن منتشر شد. این مجموعه خود به بخشی تعیین کننده از سنت کمیک فرانسوی - بلژیکی تبدیل شد.
داستان این قسمت نیز از جایی شروع می شود که تن تن، به همراه میلو، کایپتان هادوک و پروفسور تورنسل در حال سپری کردن تعطیلات در کوه های آلپ هستند. در این زمان، تن تن خبری را در رابطه با سقوط یک هواپیما در ارتفاعات هیمالیا در تبت می خواند. پس از خواندن این خبر، تن تن خواب چنگ چونگ چن، دوست خود را می بیند که به شدت مجروح شده و نیازمند کمک است. تن تن که متقاعد شده چنگ زنده است و به کمک او نیاز دارد، به همراه میلو و کاپیتان هادوک، از طریق دهلی به کاتماندو می روند. آنجا شرپایی ( راهنما ) با نام تارکی را استخدام می کنند و از طریق نپال به سمت محل سقوط هواپیما حرکت می کنند.
در هنگام سفر خود به محل سقوط هواپیما، این گروه با ردپاهای عجیبی روبه رو می شوند و در نهایت به محل سقوط هواپیما می رسند. تن تن به کمک میلو، به دنبال ردپای چنگ راه می افتند و غاری را پیدا می کنند که روی سنگی در آن، چنگ نام خود را حک کرده است. پس از گیر افتادن در طوفان، آن ها شمایل مرموزی را می بینند که مانند یک انسان است. شرپای آن ها، کاملا اعتقاد دارد که آن شمایل، یتی، غول مرموز کوه های هیمالیا بوده است و سعی می کند تن تن را از گشتن به دنبال چنگ، منصرف کند.
wiki: تن تن در تبت