تمثل

/tamassol/

لغت نامه دهخدا

تمثل. [ ت َ م َث ْ ث ُ ] ( ع مص ) قصاص گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خواندن بیتی را بعد دیگری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خواندن بیتی را بعد بیتی دیگر... و بساکه برای خواندن مصرعی تنها استعمال شود. ( از اقرب الموارد ). || حجت آوردن. || مثل پدید کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مثل زدن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بحدیث مثل آوردن. ( از اقرب الموارد ). || داستان زدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مانند چیزی شدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از ذیل اقرب الموارد ). بر مثال چیزی شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پیش روی کسی ایستادن. || تصور شدن چیزی برای کسی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مثل زدن، داستان دن، مثل وشبیه چیزی شدن، قصاص
۱ -( مصدر ) داستان زدن مثال زدن . ۲ - شعر یا حدیث جهت مثل آوردن . ۳ - مثل چیزی شدن نظیر چیزی گردیدن . جمع : تمثلات .

فرهنگ معین

(تَ مَ ثُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - داستان زدن ، مثال آوردن . ۲ - شبیه چیزی شدن . ۳ - قصاص گرفتن .

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) بیان کردن شعر، حدیث، داستان، و مانند آن به عنوان مثال در میان سخن، تمثیل.
۲. مثل و شبیه چیزی شدن.
۳. [قدیمی] مثل زدن، داستان زدن.
۴. [قدیمی] قصاص گرفتن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ظهور صورتی مأنوس برای انسان ، هماهنگ با غرضی خاص، از راه باطن یا انعکاس موجودات برزخی و یا متمثل شدن شیاطین را گویند.
تمثل مصدر باب تفعّل از ریشه «م ث ل» و در لغت به معنای متصوّر شدن چیزی است و در اصطلاح، متصور شدن حقیقتی برای انسان به صورتی خاص، مأنوس و هماهنگ با غرضی که تمثل برای آن حاصل می شود، بنابراین، تمثل، انقلاب و دگرگونی چیزی به چیز دیگر نیست، زیرا انقلاب ماهیت محال است. از آنجا که در تمثل، ورای صورت ادراکی، حقیقتی خارجی وجود دارد، با سفسطه نیز متفاوت است.
راه های حصول تمثل
صورت هایی که برای انسان تمثل می یابند از چند راه حاصل می شوند:۱. حواس ظاهری؛ مانند صور محسوسات که از طریق حواس در حس مشترک متمثل می گردند، زیرا بنابر تحقیق، مدرکات جزئیه تجرد غیر تام مثالی دارند. ۲. اختراع قوه متخیّله. ۳. باطن به واسطه تجلیّات و تمثّلاتی از عالم معانی و عقول قدسیّه؛ مانند رؤیای صادقه . ۴. انعکاس صور موجود در عالم مثال و خیال منفصل. ۵. تمثیل ابالسه و شیاطینی که خارجاز وجود انسان اند. از اقسام مذکور دو قسم اخیر در موضوع مقاله داخل است.
تمثل در قرآن
قرآن کریم به مواردی از تمثل اشاره کرده است؛ مانند:
← تمثل فرشته برای حضرت مریم
...

[ویکی فقه] تمثل (قرآن). تمثل در اصل از ماده مثول بمعنی ایستادن در برابر شخص یا چیزی است و در اصطلاح به معنای مثل چیزی شدن و به صورت چیزی در آمدن است. در روایات، کلمه تمثل بسیار به چشم می خورد، ولی در قرآن کریم جز در داستان مریم ، در سوره مریم نیامده است.
تمثل به معنای مثل چیزی گردیدن و به صورت و شکل آن درآمدن است. در این مدخل از واژه «تمثل» و جملات مفید آن استفاده شده است.
تمثل در روایات و تواریخ
در روایات اسلامی و تواریخ تمثل به معنی وسیع کلمه، بسیار دیده می شود. از جمله اینکه: ابلیس در آن روز که مشرکان در دار الندوه جمع شده بودند و برای نابودی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم توطئه می چیدند، او در لباس پیرمردی خیر اندیش و خیرخواه ظاهر شد و به اغوا کردن سران قریش پرداخت. و یا دنیا و باطن آن به صورت زن زیبای دلربائی در برابر علی علیه السلام آشکار گشت و قدرت نفوذ در وی را نیافت که داستانش مفصل و معروف است.و نیز در روایات می خوانیم مال و فرزند و عمل انسان به هنگام مرگ در چهره ای مختلف و خاص در برابر او مجسم می شوند. و یا اعمال انسان در قبر و روز قیامت تجسم می یابد و هر کدام در شکل خاصی ظاهر می گردد تمثل در تمام این موارد، مفهومش این است که چیزی یا شخصی صورتا به شکل دیگری در می آید نه اینکه ماهیت و باطن آن تغییر یافته باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس