تلبیس ابلیس
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تلبیس ابلیس، کتابی به عربی در ردّ و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف از جمله فیلسوفان و صوفیان ، تألیف ابوالفرج ابن جوزی عالم و واعظ حنبلی قرن ششم می باشد.
این کتاب به تعبیر مؤلف درباره انواع محرّمات و بدعت های ناشی از وسوسه های شیطانی است.ابن جوزی در این اثر، با بحث جدلی به بسیاری از طوایف و فرق ، از جمله خوارج ، شیعیان (به قول او روافض )، فلاسفه، متکلمان ، باطنیان و به ویژه صوفیه، تاخته و حتی برخی محدّثان و فقها را، به سبب طرفداری از آنچه او بدعت و خروج از سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خوانده، نکوهش کرده است.ابن جوزی در تحمیدیّه کتاب، ضمن ستایشِ عقل به عنوان تصدیق کننده وحی ، ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و صحابه معرفی می کند و می گوید که این کتاب را نوشته است تا مردم را از فتنه ابلیس بر حذر دارد و پنهان کاری های او را آشکار کند. تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است. ابن جوزی می کوشد تا با نقّادی ، فریب های نفسانی و شیطانی را آشکار کند و تصاویری از هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین احزاب و فرق، اوضاع و احوال جامعه و زمان خویش را معرفی کند.این اثر را می توان سندی مهم در تاریخ فکری و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست.
منابع کتاب
ابن جوزی در تألیف این کتاب، از چند اثر مهم، از جمله « الرّد علی الغُلاة » و « کتاب الآراء و الدیانات » تألیف محمدبن حسن نوبختی ، استفاده کرده است، همچنین برخی اطلاعات و اخبار خود را از کتاب هایی به دست آورده که از بین رفته است.
محتوای کتاب
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است:
← باب اول
...
این کتاب به تعبیر مؤلف درباره انواع محرّمات و بدعت های ناشی از وسوسه های شیطانی است.ابن جوزی در این اثر، با بحث جدلی به بسیاری از طوایف و فرق ، از جمله خوارج ، شیعیان (به قول او روافض )، فلاسفه، متکلمان ، باطنیان و به ویژه صوفیه، تاخته و حتی برخی محدّثان و فقها را، به سبب طرفداری از آنچه او بدعت و خروج از سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خوانده، نکوهش کرده است.ابن جوزی در تحمیدیّه کتاب، ضمن ستایشِ عقل به عنوان تصدیق کننده وحی ، ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و صحابه معرفی می کند و می گوید که این کتاب را نوشته است تا مردم را از فتنه ابلیس بر حذر دارد و پنهان کاری های او را آشکار کند. تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است. ابن جوزی می کوشد تا با نقّادی ، فریب های نفسانی و شیطانی را آشکار کند و تصاویری از هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین احزاب و فرق، اوضاع و احوال جامعه و زمان خویش را معرفی کند.این اثر را می توان سندی مهم در تاریخ فکری و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست.
منابع کتاب
ابن جوزی در تألیف این کتاب، از چند اثر مهم، از جمله « الرّد علی الغُلاة » و « کتاب الآراء و الدیانات » تألیف محمدبن حسن نوبختی ، استفاده کرده است، همچنین برخی اطلاعات و اخبار خود را از کتاب هایی به دست آورده که از بین رفته است.
محتوای کتاب
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است:
← باب اول
...
wikifeqh: تلبیس_ابلیس
دانشنامه آزاد فارسی
تَلبیس اِبْلیس
(یا: نقدالعلم و العلماء) از ابوالفرج بن جوزی، کتابی به عربی، در رد و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف ازجمله فیلسوفان و صوفیان، در قرن ۶ق. این کتاب در یازده باب تألیف شده و مؤلف در آن، همۀ مخالفان خود را فریب خوردگان شیطان خوانده و در ردّ قول آن ها، از همۀ شیوه های بحث و جدل سود جسته است. ترجمۀ فارسی آن در تهران منتشر شده است (۱۳۶۸ش).
(یا: نقدالعلم و العلماء) از ابوالفرج بن جوزی، کتابی به عربی، در رد و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف ازجمله فیلسوفان و صوفیان، در قرن ۶ق. این کتاب در یازده باب تألیف شده و مؤلف در آن، همۀ مخالفان خود را فریب خوردگان شیطان خوانده و در ردّ قول آن ها، از همۀ شیوه های بحث و جدل سود جسته است. ترجمۀ فارسی آن در تهران منتشر شده است (۱۳۶۸ش).
wikijoo: تلبیس_ابلیس
پیشنهاد کاربران
تلبیس ابلیس ، کتابی به عربی در رد و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف از جمله فیلسوفان و صوفیان ، تألیف ابوالفرج ابن جوزی * عالم و واعظ حنبلی قرن ششم . این کتاب به تعبیر مؤلف در بارة انواع محرّمات و بدعتهای ناشی از وسوسه های شیطانی است . ابن جوزی در این اثر، با بحث جدلی به بسیاری از طوایف و فرق ، از جمله خوارج ، شیعیان ( به قول او روافض ) ، فلاسفه ، متکلمان ، باطنیان و بویژه صوفیه ، تاخته و حتی برخی محدّثان و فقها را، به سبب طرفداری از آنچه او بدعت و خروج از سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم خوانده ، نکوهش کرده است .
... [مشاهده متن کامل]
ابن جوزی در تحمیدیّة کتاب ، ضمن ستایشِ عقل به عنوان تصدیق کنندة وحی ( ص 11 ) ، ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم و صحابه معرفی می کند و می گوید که این کتاب را نوشته است تا مردم را از فتنة ابلیس بر حذر دارد و پنهان کاریهای او را آشکار کند ( ص 12 ) . تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است . ابن جوزی می کوشد تا با نقّادی ، فریبهای نفسانی و شیطانی را آشکار کند و تصاویری از هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین احزاب و فرق ، اوضاع و احوال جامعه و زمان خویش را معرفی کند. این اثر را می توان سندی مهم در تاریخ فکری و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست ( رجوع کنید به اذکائی ، ص 42 ) .
ابن جوزی در تألیف این کتاب ، از چند اثر مهم ، از جمله الرّد علی الغُلاة و کتاب الا´راء و الدیانات تألیف محمدبن حسن نوبختی ، استفاده کرده است ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج 1، ص 34؛ سزگین ، ج 1، جزء 3، ص 290 ) ، همچنین برخی اطلاعات و اخبار خود را از کتابهایی به دست آورده که از بین رفته است ( پورجوادی ، مقدمه ، ص 148؛ اذکائی ، ص 43 ) .
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است : باب اول ، در بارة پیروی از سنّت و همراهی با جماعت است . ابن جوزی در این باب ( ص 17 ) ، به نقل از ابن مسعود، می گوید که میانه روی در سنّت شایسته تر از کوشش برای بدعتگذاری است .
باب دوم ، در نکوهش بدعت و بدعتگذاران ، و شرح تفاوت سنّت با بدعت است . به عقیدة ابن جوزی ، هر امر جدیدی که بنحوی مخالف با شریعت باشد، بدعت است و بر همین اساس بدعتگذاران را به شش گروه ( حروریه یا خوارج ، قدریه ، جَهمیه ، مُرجئه ، رافضه و جبریه ) و هر گروه را به دوازده زیر گروه تقسیم می کند ( رجوع کنید به ص 25ـ26، 29ـ34 ) . وی ، بر خلاف نویسندگان ملل و نحل ، در فصل دهم این باب ، اسماعیلیه و کیسانیه و زیدیه را جزو روافض نیاورده ، اسماعیلیه را جزو باطنیه و خارج از فِرَق اسلام دانسته و دربارة باطنیه و اسماعیلیه گفته است که آنها در پوشش اسلام ، متمایل به رفض اند ( ص 111ـ112 ) . وی کیسانیه را نیز جزو قدریه آورده ( ص 30 ) و از زید هم فقط در این فصل نام برده ( ص 106 ) و به زیدیه اشاره ای نکرده است . وی در همین باب ، شیعه و امامیه را در شمار روافض آورده است .
باب سوم ، در تحذیر از فتنه ها و حیله های ابلیس است و اینکه از شرّ او باید دائم به خدا پناه برد ( ص 35، 45 ـ 46 ) .
باب چهارم ، در معنای تلبیس و غرور است و اینکه تلبیس به معنای نمایاندن باطل به صورت حق ، و نوعی نادانی است و طنابهای محکم شیطان بترتیب ، جهل و هوا و هوس و غفلت است ( ص 48 ـ 49 ) .
باب پنجم ، در بیان تلبیس ابلیس بر اصحاب عقاید است . ابن جوزی در این فصل به بیان نادرستی عقاید کسانی می پردازد که خارج از دین اسلام اند، از جمله سوفسطاییان ، دهریان ، طبایعیان ، ثنویان ، فلاسفه و معتقدان به پرستش اجرام سماوی ( ص 49 ـ 62 ) . سپس در بارة تلبیس ابلیس بر امت اسلام ، می گوید که شیطان از دو راه در عقاید امت ما دخل و تصرف کرد: یکی وا داشتن به تقلید از گذشتگان ، دیگری پرداختن به چیزهایی که درک شدنی نیست ، مانند آنچه فلاسفه بدان قائل اند ( ص 90 ) . بنابراین ، او عقل را اساس ایمان و مبنای اعتقاد به اصول شریعت می شمرد، اما آن را برای رسیدن به حقیقت ، بویژه امور درک نشدنی ، کافی نمی داند؛ ازینرو در بارة فلاسفه و متکلمان می گوید که سرانجامِ بیشتر آنها به شکّاکیّت و گاه به الحاد کشیده است ( ص 92 ـ 93 ) . او در رد اندیشه های فلسفی معمولاً از آثار متکلمان استفاده کرده ( ابراهیمی دینانی ، ج 2، ص 265 ) و بندرت به آثار و اندیشه های فلاسفة اسلامی ، از جمله فارابی و ابن سینا، اشاره نموده است ( همان ، ج 2، ص 267 ) . بعلاوه ، برخی اندیشه هایی که به فلاسفه نسبت داده یا مطالبی که در بارة تاریخ فلسفه نوشته ، خلاف واقع است ( همان ، ج 2، ص 261ـ264، 267 ) ؛ ازینرو به نظر می رسد که او بدون آشنایی با فلاسفه به طور عام و فلاسفة اسلامی به طور خاص ، به نقد و نکوهش فلاسفه پرداخته است ( همان ، ج 2، ص 263، 267 ) .
از دیگر بخشهای این باب ، تلبیس ابلیس بر خوارج ( ص 99 ) و تلبیس ابلیس بر روافض ( ص 106 ) است . به زعم ابن جوزی ، این دو گروه دو قطب افراط و تفریط در بارة حضرت علی علیه السلام هستند ( همانجا ) . وی در این بخش ، به گفتة خودش ، عقاید شیعیان را بازگو می کند، اما بیشتر، عقاید اهل غلوّ را نقل و نقد می کند ( ص 106ـ107 ) . همچنین به برخی از عقاید و آرای فقهی فقهای شیعه اشاره دارد و آنها را بدعت می داند ( ص 108ـ109 ) و در انتها دو خطبة منسوب به حضرت علی علیه السلام را می آورد که در فضائل خلفا و منع شماتت آنهاست ( ص 109ـ111 ) . به نظر می رسد که اطلاعات و تقسیم بندیهای او از عقاید و فِرَق شیعه چندان با وقایع تاریخی و آثار و آرای معتبر و شناخته شدة شیعه سازگار نیست ، از جمله در تعریف شیعه می گوید که آنان معتقد به وصایت حضرت علی علیه السلام اند و کسانی را که با او بیعت نکرده اند کافر می دانند؛ حال آنکه علمای شیعه این مطلب را نمی پذیرند و غیرشیعه را، به طور کلی ، کافر نمی دانند ( محقق حلّی ، ج 1، ص 53؛ امام خمینی ، ج 1، ص 106ـ107 ) .
باب ششم ، در بارة تلبیس ابلیس بر علماست . وی در این باب به وسوسه های قاریان ، محدّثان ، فقیهان ، واعظان ، ادی . . .
... [مشاهده متن کامل]
ابن جوزی در تحمیدیّة کتاب ، ضمن ستایشِ عقل به عنوان تصدیق کنندة وحی ( ص 11 ) ، ابلیس را مؤثر در فرقه فرقه شدن مردم پس از عصر پیامبر اکرم و صحابه معرفی می کند و می گوید که این کتاب را نوشته است تا مردم را از فتنة ابلیس بر حذر دارد و پنهان کاریهای او را آشکار کند ( ص 12 ) . تلبیس ابلیس در بیان ریشه های درونی اعتقادات و رفتارها اثر درخور توجهی است . ابن جوزی می کوشد تا با نقّادی ، فریبهای نفسانی و شیطانی را آشکار کند و تصاویری از هوای نفس انسان ارائه دهد، همچنین احزاب و فرق ، اوضاع و احوال جامعه و زمان خویش را معرفی کند. این اثر را می توان سندی مهم در تاریخ فکری و اجتماعی عالم اسلام در قرن ششم دانست ( رجوع کنید به اذکائی ، ص 42 ) .
ابن جوزی در تألیف این کتاب ، از چند اثر مهم ، از جمله الرّد علی الغُلاة و کتاب الا´راء و الدیانات تألیف محمدبن حسن نوبختی ، استفاده کرده است ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج 1، ص 34؛ سزگین ، ج 1، جزء 3، ص 290 ) ، همچنین برخی اطلاعات و اخبار خود را از کتابهایی به دست آورده که از بین رفته است ( پورجوادی ، مقدمه ، ص 148؛ اذکائی ، ص 43 ) .
تلبیس ابلیس در سیزده باب نوشته شده است : باب اول ، در بارة پیروی از سنّت و همراهی با جماعت است . ابن جوزی در این باب ( ص 17 ) ، به نقل از ابن مسعود، می گوید که میانه روی در سنّت شایسته تر از کوشش برای بدعتگذاری است .
باب دوم ، در نکوهش بدعت و بدعتگذاران ، و شرح تفاوت سنّت با بدعت است . به عقیدة ابن جوزی ، هر امر جدیدی که بنحوی مخالف با شریعت باشد، بدعت است و بر همین اساس بدعتگذاران را به شش گروه ( حروریه یا خوارج ، قدریه ، جَهمیه ، مُرجئه ، رافضه و جبریه ) و هر گروه را به دوازده زیر گروه تقسیم می کند ( رجوع کنید به ص 25ـ26، 29ـ34 ) . وی ، بر خلاف نویسندگان ملل و نحل ، در فصل دهم این باب ، اسماعیلیه و کیسانیه و زیدیه را جزو روافض نیاورده ، اسماعیلیه را جزو باطنیه و خارج از فِرَق اسلام دانسته و دربارة باطنیه و اسماعیلیه گفته است که آنها در پوشش اسلام ، متمایل به رفض اند ( ص 111ـ112 ) . وی کیسانیه را نیز جزو قدریه آورده ( ص 30 ) و از زید هم فقط در این فصل نام برده ( ص 106 ) و به زیدیه اشاره ای نکرده است . وی در همین باب ، شیعه و امامیه را در شمار روافض آورده است .
باب سوم ، در تحذیر از فتنه ها و حیله های ابلیس است و اینکه از شرّ او باید دائم به خدا پناه برد ( ص 35، 45 ـ 46 ) .
باب چهارم ، در معنای تلبیس و غرور است و اینکه تلبیس به معنای نمایاندن باطل به صورت حق ، و نوعی نادانی است و طنابهای محکم شیطان بترتیب ، جهل و هوا و هوس و غفلت است ( ص 48 ـ 49 ) .
باب پنجم ، در بیان تلبیس ابلیس بر اصحاب عقاید است . ابن جوزی در این فصل به بیان نادرستی عقاید کسانی می پردازد که خارج از دین اسلام اند، از جمله سوفسطاییان ، دهریان ، طبایعیان ، ثنویان ، فلاسفه و معتقدان به پرستش اجرام سماوی ( ص 49 ـ 62 ) . سپس در بارة تلبیس ابلیس بر امت اسلام ، می گوید که شیطان از دو راه در عقاید امت ما دخل و تصرف کرد: یکی وا داشتن به تقلید از گذشتگان ، دیگری پرداختن به چیزهایی که درک شدنی نیست ، مانند آنچه فلاسفه بدان قائل اند ( ص 90 ) . بنابراین ، او عقل را اساس ایمان و مبنای اعتقاد به اصول شریعت می شمرد، اما آن را برای رسیدن به حقیقت ، بویژه امور درک نشدنی ، کافی نمی داند؛ ازینرو در بارة فلاسفه و متکلمان می گوید که سرانجامِ بیشتر آنها به شکّاکیّت و گاه به الحاد کشیده است ( ص 92 ـ 93 ) . او در رد اندیشه های فلسفی معمولاً از آثار متکلمان استفاده کرده ( ابراهیمی دینانی ، ج 2، ص 265 ) و بندرت به آثار و اندیشه های فلاسفة اسلامی ، از جمله فارابی و ابن سینا، اشاره نموده است ( همان ، ج 2، ص 267 ) . بعلاوه ، برخی اندیشه هایی که به فلاسفه نسبت داده یا مطالبی که در بارة تاریخ فلسفه نوشته ، خلاف واقع است ( همان ، ج 2، ص 261ـ264، 267 ) ؛ ازینرو به نظر می رسد که او بدون آشنایی با فلاسفه به طور عام و فلاسفة اسلامی به طور خاص ، به نقد و نکوهش فلاسفه پرداخته است ( همان ، ج 2، ص 263، 267 ) .
از دیگر بخشهای این باب ، تلبیس ابلیس بر خوارج ( ص 99 ) و تلبیس ابلیس بر روافض ( ص 106 ) است . به زعم ابن جوزی ، این دو گروه دو قطب افراط و تفریط در بارة حضرت علی علیه السلام هستند ( همانجا ) . وی در این بخش ، به گفتة خودش ، عقاید شیعیان را بازگو می کند، اما بیشتر، عقاید اهل غلوّ را نقل و نقد می کند ( ص 106ـ107 ) . همچنین به برخی از عقاید و آرای فقهی فقهای شیعه اشاره دارد و آنها را بدعت می داند ( ص 108ـ109 ) و در انتها دو خطبة منسوب به حضرت علی علیه السلام را می آورد که در فضائل خلفا و منع شماتت آنهاست ( ص 109ـ111 ) . به نظر می رسد که اطلاعات و تقسیم بندیهای او از عقاید و فِرَق شیعه چندان با وقایع تاریخی و آثار و آرای معتبر و شناخته شدة شیعه سازگار نیست ، از جمله در تعریف شیعه می گوید که آنان معتقد به وصایت حضرت علی علیه السلام اند و کسانی را که با او بیعت نکرده اند کافر می دانند؛ حال آنکه علمای شیعه این مطلب را نمی پذیرند و غیرشیعه را، به طور کلی ، کافر نمی دانند ( محقق حلّی ، ج 1، ص 53؛ امام خمینی ، ج 1، ص 106ـ107 ) .
باب ششم ، در بارة تلبیس ابلیس بر علماست . وی در این باب به وسوسه های قاریان ، محدّثان ، فقیهان ، واعظان ، ادی . . .