[ویکی فقه] تقوا و نیل به خواسته ها (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی برآورده شدن خواسته های متقین در آخرت می باشد.
برآورده شدن هرگونه خواسته در آخرت، پاداش آراستگی به تقوای الهی است:«والذی جاء بالصدق وصدق به اولـئک هم المتقون• لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین؛ اما کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! • آنچه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنان موجود است و این است جزای نیکوکاران!»«وسیجنبها الاتقی•...• ولسوف یرضی؛ و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می شود، •...• و بزودی راضی و خشنود می شود.»
پاداش متقین
لهم ما یشاؤن عند ربهم ذلک جزاء المحسنین، این آیه پاداشی را که متقین نزد پروردگارشان دارند، بیان می کند، و آن عبارت است از اینکه ایشان هر چه که خواستشان بدان تعلق گیرد در اختیار دارند، پس سرمایه در بهشت تنها خواستن است که سبب تامی است برای به دست آمدن آنچه مورد خواست واقع شود، حال هر چه می خواهد باشد، به خلاف دنیا که به دست آوردن چیزی از مقاصد دنیا، علاوه بر خواستن، احتیاج به عوامل و اسباب بسیار دارد که یکی از آنها سعی و عمل با استمداد از تعاون اجتماعی است. پس آیه شریفه اولا دلالت دارد بر اینکه متقین در دار قرب و جوار رب العالمین هستند، و ثانیا هر چه بخواهند در اختیار دارند، پس این دو پاداش متقین است که عبارتند از: نیکوکاران. پس علت تامه این اجرشان همان احسانشان است، و همین نکته سبب شد که به جای ضمیر: ذلک جزاؤهم، اسم ظاهر بیاورد و بر خلاف مقتضای ظاهر بفرماید: ذلک جزاء المحسنین. و توصیف متقین به احسان و ظهور آن در عمل صالح و اعتقاد حق و یا تنها در عمل صالح همه شاهد بر آن است که مراد از تصدیق مذکور تصدیق قولی و فعلی است. علاوه بر این قرآن کریم کسی را که پاره ای از احکام خدا را پشت پا زده، هرگز مصدق قرآن نخوانده پس مصدق آن کسی است که تمامی احکام آن را تصدیق کند، هم زبانی و هم عملی.
برخورداری از تمام مواهب
می فرماید: آنچه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها موجود است و این است جزای نیکوکاران (لهم ما یشاؤن عند ربهم ذلک جزاء المحسنین). گستردگی مفهوم این آیه به قدری است که تمام مواهب معنوی و نعمت های مادی را شامل می شود، آنچه در تصور و وهم ما بگنجد یا نگنجد؟. بعضی در اینجا سؤالی مطرح کرده اند که آیا اگر آنها تقاضای مقامات انبیاء و اولیاء برتر از خود را بکنند نیز به آنها داده شود؟. غافل از این که بهشتیان چون چشم حقیقت بین دارند هرگز به فکر چیزی که بر خلاف حق و عدالت و بر خلاف اصل توازن شایستگی ها و پاداش ها است نمی افتند. به تعبیر دیگر امکان ندارد افرادی که در درجات متفاوت در ایمان و عمل هستند جزای مشابهی داشته باشند، بهشتیان چگونه آرزوی محال می کنند؟، و در عین حال آنها از نظر روحی چنان هستند که به آنچه دارند راضیند و هیچگونه حسد و رشک بر وجود آنان حاکم نیست. می دانیم پاداش های آخرت و حتی تفضل های الهی بر اساس شایستگی هایی است که انسان در این دنیا کسب می کند، کسی که می داند ایمان و عملش در این دنیا در سرحد ایمان و عمل دیگران نبوده هرگز آرزوی مقام آنها را نخواهد کرد، چرا که یک آرزوی غیر منطقی است. تعبیر عند ربهم (نزد پروردگارشان) بیان نهایت لطف الهی درباره آنها است گویی همیشه میهمان او هستند و هر چه بخواهند نزد او دارند. تعبیر ذلک جزاء المحسنین (این است پاداش نیکوکاران) و به اصطلاح استفاده از اسم ظاهر بجای ضمیر اشاره به این است که علت اصلی این پاداشها همان احسان و نیکوکاری آنها است.
برآورده شدن هرگونه خواسته در آخرت، پاداش آراستگی به تقوای الهی است:«والذی جاء بالصدق وصدق به اولـئک هم المتقون• لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین؛ اما کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! • آنچه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنان موجود است و این است جزای نیکوکاران!»«وسیجنبها الاتقی•...• ولسوف یرضی؛ و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می شود، •...• و بزودی راضی و خشنود می شود.»
پاداش متقین
لهم ما یشاؤن عند ربهم ذلک جزاء المحسنین، این آیه پاداشی را که متقین نزد پروردگارشان دارند، بیان می کند، و آن عبارت است از اینکه ایشان هر چه که خواستشان بدان تعلق گیرد در اختیار دارند، پس سرمایه در بهشت تنها خواستن است که سبب تامی است برای به دست آمدن آنچه مورد خواست واقع شود، حال هر چه می خواهد باشد، به خلاف دنیا که به دست آوردن چیزی از مقاصد دنیا، علاوه بر خواستن، احتیاج به عوامل و اسباب بسیار دارد که یکی از آنها سعی و عمل با استمداد از تعاون اجتماعی است. پس آیه شریفه اولا دلالت دارد بر اینکه متقین در دار قرب و جوار رب العالمین هستند، و ثانیا هر چه بخواهند در اختیار دارند، پس این دو پاداش متقین است که عبارتند از: نیکوکاران. پس علت تامه این اجرشان همان احسانشان است، و همین نکته سبب شد که به جای ضمیر: ذلک جزاؤهم، اسم ظاهر بیاورد و بر خلاف مقتضای ظاهر بفرماید: ذلک جزاء المحسنین. و توصیف متقین به احسان و ظهور آن در عمل صالح و اعتقاد حق و یا تنها در عمل صالح همه شاهد بر آن است که مراد از تصدیق مذکور تصدیق قولی و فعلی است. علاوه بر این قرآن کریم کسی را که پاره ای از احکام خدا را پشت پا زده، هرگز مصدق قرآن نخوانده پس مصدق آن کسی است که تمامی احکام آن را تصدیق کند، هم زبانی و هم عملی.
برخورداری از تمام مواهب
می فرماید: آنچه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها موجود است و این است جزای نیکوکاران (لهم ما یشاؤن عند ربهم ذلک جزاء المحسنین). گستردگی مفهوم این آیه به قدری است که تمام مواهب معنوی و نعمت های مادی را شامل می شود، آنچه در تصور و وهم ما بگنجد یا نگنجد؟. بعضی در اینجا سؤالی مطرح کرده اند که آیا اگر آنها تقاضای مقامات انبیاء و اولیاء برتر از خود را بکنند نیز به آنها داده شود؟. غافل از این که بهشتیان چون چشم حقیقت بین دارند هرگز به فکر چیزی که بر خلاف حق و عدالت و بر خلاف اصل توازن شایستگی ها و پاداش ها است نمی افتند. به تعبیر دیگر امکان ندارد افرادی که در درجات متفاوت در ایمان و عمل هستند جزای مشابهی داشته باشند، بهشتیان چگونه آرزوی محال می کنند؟، و در عین حال آنها از نظر روحی چنان هستند که به آنچه دارند راضیند و هیچگونه حسد و رشک بر وجود آنان حاکم نیست. می دانیم پاداش های آخرت و حتی تفضل های الهی بر اساس شایستگی هایی است که انسان در این دنیا کسب می کند، کسی که می داند ایمان و عملش در این دنیا در سرحد ایمان و عمل دیگران نبوده هرگز آرزوی مقام آنها را نخواهد کرد، چرا که یک آرزوی غیر منطقی است. تعبیر عند ربهم (نزد پروردگارشان) بیان نهایت لطف الهی درباره آنها است گویی همیشه میهمان او هستند و هر چه بخواهند نزد او دارند. تعبیر ذلک جزاء المحسنین (این است پاداش نیکوکاران) و به اصطلاح استفاده از اسم ظاهر بجای ضمیر اشاره به این است که علت اصلی این پاداشها همان احسان و نیکوکاری آنها است.
wikifeqh: تقوا_و_نیل_به_خواسته ها_(قرآن)