تقوا و رستگاری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و رستگاری (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی نیل و رسیدن به رستگاری و فلاح می باشد.
تقواپیشگی، موجب نیل انسان به فلاح و رستگاری می شود:ذلک الـکتـب لاریب فیه هدی للمتقین• اولـئک علی هدی من ربهم واولـئک هم المفلحون.آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است. آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند. .. واتقوا الله لعلکم تفلحون.... و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید! .. واتقوا الله لعلکم تفلحون.... و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید! .. واتقوا الله لعلکم تفلحون.... و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید! یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... لعلکم تفلحون.ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... باشد که رستگار شوید! .. فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون.... از (مخالفت) خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید! الذین ءامنوا وکانوا یتقون• لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة لا تبدیل لکلمـت الله ذلک هو الفوز العظیم.همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می کردند. در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند وعده های الهی تخلف ناپذیر است! این است آن رستگاری بزرگ! ومن... ویتقه فاولـئک هم الفائزون.و هر کس ... و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند! وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم...و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی می بخشد... .
دعوت به تقوا و رستگاری
در پایان آیه اندیشمندان و صاحبان عقل و هوش را مخاطب ساخته و تاکید می کند که، از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید. (فاتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون). اما اینکه در آیه ظاهرا توضیح واضحی بیان شده از این نظر است که ممکن است، کسی خیال کند عوارضی از قبیل فزونی طرفداران پلیدی و به اصطلاح اکثریت باعث آن شود، که چیز ناپاک در ردیف پاک قرار گیرد، چنان که ملاحظه کرده اید، گاهی بعضی از مردم تحت تاثیر انبوه جمعیت و تمایلات اکثریت قرار گرفته و تصور می کنند، اگر اکثریت به هر مطلبی تمایل پیدا کرد، این نشانه قطعی و بدون چون و چرای درستی آن مطلب است، در حالی که چنین نیست و مواردی که اکثریت اجتماعات گرفتار اشتباهات روشن شده اند بسیار زیاد است، در واقع آنچه برای شناسایی خوب از بد (خبیث از طیب) لازم است اکثریت کیفی است نه اکثریت کمی، یعنی افکار قویتر و والاتر و عالیتر و اندیشه های تواناتر و پاکتر لازم است نه کثرت نفرات طرفدار.این مساله شاید با مذاق بعضی از مردم امروز سازگار نباشد که بر اثر تلقینات و تبلیغاتی کوشش شده، همیشه تمایلات اکثریت را به عنوان یک مقیاس سنجش نیک از بد بخورد آنها بدهند، تا آنجا که باور کرده اند، حق یعنی چیزی که اکثریت بپسندد، و خوب چیزی است که اکثریت به آن مایل باشد در حالی که چنین نیست.و بسیاری از گرفتاری های مردم دنیا بر اثر همین طرز تفکر است. آری اگر اکثریت از رهبری صحیح و تعلیمات درستی بهره مند گردد و به اصطلاح یک اکثریت به تمام معنی رشید شود، آنگاه ممکن است تمایلات او مقیاسی برای سنجش خوب و بد باشد، نه اکثریتهای رهبری نشده و غیر رشید.در هر حال قرآن در آیه مورد بحث، اشاره ای به این واقعیت کرده و می فرماید: هرگز زیادی بدان و ناپاکان شما را به شگفتی در نیاورد و در موارد دیگر بیش از ده بار فرموده: و لکن اکثر الناس لا یعلمون: کار اکثر مردم از روی علم و دانش نیست!. ضمنا باید توجه داشت که اگر در آیه کلمه خبیث بر طیب مقدم داشته شده است به خاطر آن است که در آیه مورد بحث روی سخن با کسانی است که فزونی خبیث را دلیل بر اهمیت آن می گیرند و باید به آنها پاسخ گفته شود، و به آنها گوشزد می کند، که ملاک خوبی و بدی در هیچ مورد کثرت و قلت و اکثریت و اقلیت نیست، بلکه در همه جا و همه وقت پاکی بهتر از ناپاکی است، و صاحبان عقل و اندیشه هیچگاه فریب کثرت را نمی خورند، همواره از پلیدی دوری می کنند، اگر چه تمام افراد محیطشان آلوده باشند، و به سراغ پاکی ها می روند اگر چه تمام افراد محیط با آن مخالفت ورزند. فاتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون، این جمله تفریع است بر مثالی که در صدر آیه زده است، و محصل معنی آن با رعایت این جهت که متعلق تقوا همان احکام شرعی است که مبتنی بر پاکی ها و ناپاکی های تکوینی است. چنین می شود: هیچ عاقلی در اینکه رعایت پاکیها و اجتناب از ناپاکیها در سعادت و رستگاری آدمی تاثیر دارد شک نمی کند، از این رو واجب است که شما صاحبان عقل و بینش از خدا بترسید و به شرایع دین او عمل کنید تا شاید رستگار شوید.
بارزترین مصداق متقین
کسانی که اطاعت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم کنند و از خدا بترسند و تقوی پیشه نمایند آنها نجات یافتگان و پیروزمندانند (و من یطع الله و رسوله و یخش الله و یتقه فاولئک هم الفائزون). در این آیه مطیعان و پرهیزگاران را به عنوان فائز توصیف کرده، و در آیه قبل کسانی که در برابر داوری خدا و پیامبر تسلیم اند به عنوان اهل فلاح توصیف شده اند، به طوری که از منابع لغت استفاده می شود فوز و فلاح تقریبا یک معنی دارد، راغب در مفردات می گوید: فوز به معنی پیروزی و رسیدن به کار خیر است توام با سلامت و در مورد فلاح می گوید: فلاح همان ظفر و رسیدن به مقصود است (البته در اصل به معنی شکافتن می باشد و از آنجایی که افراد پیروزمند موانع را بر طرف می سازند و مسیر خود را برای رسیدن به مقصد می شکافند و پیش می روند، فلاح در معنی پیروزی به کار رفته است) و از آنجا که در آیه اخیر سخن از اطاعت به طور مطلق است و در آیه قبل از تسلیم در برابر داوری خدا که یکی عام است و دیگری خاص، نتیجه هر دو نیز باید یکی باشد.قابل توجه اینکه: در آیه اخیر برای فائزون، سه وصف ذکر شده است: اطاعت خدا و پیامبر، خشیت، و تقوی، بعضی از مفسران گفته اند که اطاعت یک معنی کلی است و خشیت شاخه درونی آن، و تقوی شاخه بیرونی آن است، و به این ترتیب نخست از اطاعت به طور کلی سخن گفته شده، سپس از شاخه درونی و بعد برونیش. ذکر این نکته نیز لازم است که در روایتی در تفسیر جمله و اولئک هم المفلحون از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده ان المعنی بالایه امیرالمؤمنین (علی) علیه السّلام مقصود از این آیه علی علیه السّلام است. بدون شک علی علیه السّلام بارزترین مصداق آیه است و منظور از روایت فوق همین است و هرگز عمومیت مفهوم آن از بین نمی رود.

پیشنهاد کاربران

بپرس