[ویکی فقه] تقدم و تأخر بالشرف. تقدم در لغت فارسی به معنای جلو و پیشی است و معادل آن در زبان فرانسه واژه Anteriorite و در زبان انگلیسی، واژه Anteriority است. در اصطلاح فلسفی پیشی عبارت است از موجودیت چیزی قبل از چیز دیگر، در مرتبه اول بطوری که شی ء دوم فقط پس از ایجاد شی ء اول ایجاد شود.
تقدم و تاخر که از اعراض ذاتی وجود است دارای اقسامی است که در نهایت فلاسفه آنرا به نه مورد رسانده اند که عبارتند از تقدم و تاخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة. رابطه میان انواع تقدم و تاخر به نحو تشکیک است؛ زیرا متقدم و متاخر هر دو در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض با یکدیگر مشترک اند و اختلافشان نیز در همین نسبت می باشد. به این صورت که متقدم سهم بیشتری از آن نسبت دارد و متاخر سهم کمتری؛ بنابراین ملاک تشکیک رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است و به نظر گروهی از فلاسفه، تقدم بالشرف بر سایر انواع تقدم و تاخر، مقدم است.
تقدم و تاخر که از اعراض ذاتی وجود است دارای اقسامی است که در نهایت فلاسفه آنرا به نه مورد رسانده اند که عبارتند از تقدم و تاخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة. رابطه میان انواع تقدم و تاخر به نحو تشکیک است؛ زیرا متقدم و متاخر هر دو در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض با یکدیگر مشترک اند و اختلافشان نیز در همین نسبت می باشد. به این صورت که متقدم سهم بیشتری از آن نسبت دارد و متاخر سهم کمتری؛ بنابراین ملاک تشکیک رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است و به نظر گروهی از فلاسفه، تقدم بالشرف بر سایر انواع تقدم و تاخر، مقدم است.
[ویکی فقه] تقدم در لغت فارسی به معنای جلو و پیشی است و معادل آن در زبان فرانسه واژه Anteriorite و در زبان انگلیسی، واژه Anteriority است. در اصطلاح فلسفی پیشی عبارت است از موجودیت چیزی قبل از چیز دیگر، در مرتبه اول بطوری که شی ء دوم فقط پس از ایجاد شی ء اول ایجاد شود.
تقدم و تاخر که از اعراض ذاتی وجود است دارای اقسامی است که در نهایت فلاسفه آنرا به نه مورد رسانده اند که عبارتند از تقدم و تاخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة. رابطه میان انواع تقدم و تاخر به نحو تشکیک است؛ زیرا متقدم و متاخر هر دو در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض با یکدیگر مشترک اند و اختلافشان نیز در همین نسبت می باشد. به این صورت که متقدم سهم بیشتری از آن نسبت دارد و متاخر سهم کمتری؛ بنابراین ملاک تشکیک رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است و به نظر گروهی از فلاسفه، تقدم بالشرف بر سایر انواع تقدم و تاخر، مقدم است.
تقدم بالشرف در امور معنوی
تقدم بالشرف در امور معنوی که زیادت و نقصان می پذیرد (مانند شرف ، فضیلت ، بزرگواری، رذیلت و فرومایگی) اعتبار شده است. مانند تقدم عالم بجاهل و تقدم دلیر بر ترسو. چنانچه قرآن کریم می فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون». اگر مثلا نوع با همه کمالاتش (مانند انسان کامل که واجد همه ارزشهای انسانی است) مبدا قرار داده شود، ملاحظه می شود که نسبت دانا و نادان با آن مبدا متفاوت است اگر چه هر دو در اصل انتساب به آن مبدا مشترکند و از این رو ملاک تقدم و تاخر، که عبارتست از اشتراک دو چیز در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض و اختلاف در میزان آن نسبت، در این جا نیز وجود دارد؛ لذا می توان آن را که نسبتش به مبدآ مفورض بیشتر و به آن نزدیکتر است، متقدم و دیگری را متاخر نامید.
اصالت داشتن تقدم بالشرف
در مورد اینکه آیا تقدم و تاخر بالشرف، یک قسم مستقل از تقدم می باشد یا خیر، دو نظر وجود دارد. مشهور فلاسفه از قدما گرفته تا معاصرین بر این عقیده بوده اند که تقدم بالشرف، یک قسم مستقل و حقیقی از تقدم ها می باشد. بر خلاف نظر مشهور حکما که یکی از اقسام تقدم را تقدم بالشرف دانسته اند، عده ای از متاخرین معتقدند که تقدم بالشرف نیز مانند تقدم بالمرتبه اصالت ندارد و اطلاق تقدم و تاخر بر آن مجازی است. زیرا: اولا: اینگونه تقدمها اختصاص به مورد شرف و فضیلت ندارد. در مورد هر صفتی مثل پهلوانی و حتی رذائلی مثل ظلم و شقاوت نیز جاری است. پس هر جا که افعل تفضیل بیاید و بشود درجه بندی کرد این تقدم جاری است؛ مثل اینکه می گوئیم در میان پهلوانان نامی ایران در عصرهای اخیر تختی بر همه مقدم است و در میان حکمای الهی، ملاصدرا بر همه مقدم است. ثانیا: ظاهر تقدم بالشرف از قبیل سبک مجاز از مجاز است؛ یعنی از تقدم بالرتبه که خود مجاز بود مجازگیری شده است. در حقیقت در اینگونه موارد مثل این است که ما در ذهن خود ترتیبی قرار می دهیم و می گوئیم این یکی اول است و آن دیگری دوم و به همین علت است که عدد ترتیبی قبول می کند و موجود مقدم را اول می گوئیم. پس بنابر نظر برخی از فلاسفه مانند شیخ اشراق و استاد مطهری تقدم بالشرف یک تقدم مجازی است که در مورد بعضی اشتراک در صفتها آمده از راه تشبیه به مسابقه ها و یا تشکیل صفوف و بنا بر این در مطلق صفات مشترک بین اشیاء که تفاوتی هست مثل سفیدی و سفیدی شدیدتر این تقدم جاری نیست ولی مشهور فلاسفه مثل صدر المتالهین تصریح می کنند که در اینجا هم تقدم بالشرف هست. به نظر این افراد تقدم بالشرف صرفا مجازی است که در بعضی موارد اعتبار شده و در بعضی موارد دیگر اعتبار نشده. مثلا دو جنس مرغوب در بازار را می گویند آن یکی از این یکی جلو است یا فلان کشور از فلان کشور دیگر جلو است یا فلان شخصیت از فلان شخصیت همکار خود جلو است ولی گفته نمی شود که مثلا کوه هیمالیا از سایر کوهها جلو است یا برف از سایر سفیدها جلو است یعنی در مطلق موارد اشد و اضعف گفته نمی شود بلکه صرفا در مواردی گفته می شود که اعتبار مسابقه و حرکتی شده باشد.
ملاک تقدم بالشرف
...
تقدم و تاخر که از اعراض ذاتی وجود است دارای اقسامی است که در نهایت فلاسفه آنرا به نه مورد رسانده اند که عبارتند از تقدم و تاخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة. رابطه میان انواع تقدم و تاخر به نحو تشکیک است؛ زیرا متقدم و متاخر هر دو در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض با یکدیگر مشترک اند و اختلافشان نیز در همین نسبت می باشد. به این صورت که متقدم سهم بیشتری از آن نسبت دارد و متاخر سهم کمتری؛ بنابراین ملاک تشکیک رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است و به نظر گروهی از فلاسفه، تقدم بالشرف بر سایر انواع تقدم و تاخر، مقدم است.
تقدم بالشرف در امور معنوی
تقدم بالشرف در امور معنوی که زیادت و نقصان می پذیرد (مانند شرف ، فضیلت ، بزرگواری، رذیلت و فرومایگی) اعتبار شده است. مانند تقدم عالم بجاهل و تقدم دلیر بر ترسو. چنانچه قرآن کریم می فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون». اگر مثلا نوع با همه کمالاتش (مانند انسان کامل که واجد همه ارزشهای انسانی است) مبدا قرار داده شود، ملاحظه می شود که نسبت دانا و نادان با آن مبدا متفاوت است اگر چه هر دو در اصل انتساب به آن مبدا مشترکند و از این رو ملاک تقدم و تاخر، که عبارتست از اشتراک دو چیز در نسبت داشتن به یک مبدا مفروض و اختلاف در میزان آن نسبت، در این جا نیز وجود دارد؛ لذا می توان آن را که نسبتش به مبدآ مفورض بیشتر و به آن نزدیکتر است، متقدم و دیگری را متاخر نامید.
اصالت داشتن تقدم بالشرف
در مورد اینکه آیا تقدم و تاخر بالشرف، یک قسم مستقل از تقدم می باشد یا خیر، دو نظر وجود دارد. مشهور فلاسفه از قدما گرفته تا معاصرین بر این عقیده بوده اند که تقدم بالشرف، یک قسم مستقل و حقیقی از تقدم ها می باشد. بر خلاف نظر مشهور حکما که یکی از اقسام تقدم را تقدم بالشرف دانسته اند، عده ای از متاخرین معتقدند که تقدم بالشرف نیز مانند تقدم بالمرتبه اصالت ندارد و اطلاق تقدم و تاخر بر آن مجازی است. زیرا: اولا: اینگونه تقدمها اختصاص به مورد شرف و فضیلت ندارد. در مورد هر صفتی مثل پهلوانی و حتی رذائلی مثل ظلم و شقاوت نیز جاری است. پس هر جا که افعل تفضیل بیاید و بشود درجه بندی کرد این تقدم جاری است؛ مثل اینکه می گوئیم در میان پهلوانان نامی ایران در عصرهای اخیر تختی بر همه مقدم است و در میان حکمای الهی، ملاصدرا بر همه مقدم است. ثانیا: ظاهر تقدم بالشرف از قبیل سبک مجاز از مجاز است؛ یعنی از تقدم بالرتبه که خود مجاز بود مجازگیری شده است. در حقیقت در اینگونه موارد مثل این است که ما در ذهن خود ترتیبی قرار می دهیم و می گوئیم این یکی اول است و آن دیگری دوم و به همین علت است که عدد ترتیبی قبول می کند و موجود مقدم را اول می گوئیم. پس بنابر نظر برخی از فلاسفه مانند شیخ اشراق و استاد مطهری تقدم بالشرف یک تقدم مجازی است که در مورد بعضی اشتراک در صفتها آمده از راه تشبیه به مسابقه ها و یا تشکیل صفوف و بنا بر این در مطلق صفات مشترک بین اشیاء که تفاوتی هست مثل سفیدی و سفیدی شدیدتر این تقدم جاری نیست ولی مشهور فلاسفه مثل صدر المتالهین تصریح می کنند که در اینجا هم تقدم بالشرف هست. به نظر این افراد تقدم بالشرف صرفا مجازی است که در بعضی موارد اعتبار شده و در بعضی موارد دیگر اعتبار نشده. مثلا دو جنس مرغوب در بازار را می گویند آن یکی از این یکی جلو است یا فلان کشور از فلان کشور دیگر جلو است یا فلان شخصیت از فلان شخصیت همکار خود جلو است ولی گفته نمی شود که مثلا کوه هیمالیا از سایر کوهها جلو است یا برف از سایر سفیدها جلو است یعنی در مطلق موارد اشد و اضعف گفته نمی شود بلکه صرفا در مواردی گفته می شود که اعتبار مسابقه و حرکتی شده باشد.
ملاک تقدم بالشرف
...
wikifeqh: تقدم_و_تأخر_بالشرف