[ویکی فقه] تفسیر عقلی ـ کلامی، یکی از گرایشهای تفسیری که در آن مفسر در تفسیر آیات به جای اتکا به روایات به اجتهاد و رأی خود اتکا میکند و با بهره گیری از کلام و فلسفه به تفسیر آیات و احیاناً به اثبات دیدگاههای کلامی خود یا رد آرای کلامی مخالفان خود می پردازد.در پژوهشهای تفسیری از این گرایش با عناوین تفسیر اجتهادی و تفسیر به رأی نیز یاد شده است.
پیدایش و شکل گیری تفاسیر عقلی ـ کلامی، بیش از هر چیز به وجود آیات نسبتاً زیادی در قرآن باز می گردد که متضمن داده های عقلی و نظری است ، مثل آیاتی که دعوت به تعقل و تدبر می کند یا آیاتی که خود صبغه استدلالی دارند، مانند آیاتِ نفی شرک. علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که تفسیر و تبیین آنها بدون توضیح و تأویل عقلی و صرفاً با اتکا به ظاهر لفظ ناممکن است یا با آموزه های صریح قرآن همخوانی ندارد.از این قبیل است آیاتی که در آن ها به خدا «ید» (دست ) و «وجه «(صورت ) نسبت داده شده است. و از استوای خدا بر عرش و رؤیت خدا سخن به میان آمده است .این آیات ، که با مفاهیم کلامی نظیر تشبیه و تنزیه پیوند دارد، سبب طرح مباحث کلامی در تفسیر این آیات میشده است .علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که در ظاهر غیرقابل جمع می نماید، مثلاً در آیاتی آمده که خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می کند و هرکس را که بخواهد گمراه می سازد. و از سوی دیگر در آیاتی گفته شده است که کفر نورزید و ایمان بیاورید.
تأسیس علم کلام
در تفسیر این آیات نیز مباحث مختلفی، که بیشتر جنبه کلامی ـ فلسفی دارد، مطرح گردیده است ، مثل مباحثی در باره جبر و اختیار، کسب ، افعال بندگان و حسن و قبحِ افعال .این قبیل آیات و برخی عوامل دیگر، موجب شکل گیری مباحث و مناقشاتی می ان مسلمانان در قرون اولیه اسلام شد و بتدریج به تأسیس علم کلام انجامید و بر تفسیر قرآن ، که در آغاز متکی بر منقولاتی از پیامبر اکرم و آرای صحابیان بود، تأثیر مستقیم گذاشت .تفسیر عقلی ـ کلامی حداقل در حوزه آثار مکتوب ، نسبت به تفسیر مأثور، متأخر است ، هرچند که ریشه آن را به عصر تابعین رسانده و از مکتب عراقی سخن گفته اند که در مقابل مکتب مکی و مدنی، رویکردی مبتنی بر رأی و اجتهاد بوده است.
تفسیر کلامی
در قرن سوم و چهارم با بسط و اشاعه علم کلام ، تفسیر کلامی نیز رواج یافت و در این می ان ، تفاسیر معتزلی را می توان نقطه عطفی به حساب آورد.معتزله بر اساس مشرب کلامی خود، که مبتنی بر عقل گرایی بود، به تفسیر عقلی آیات پرداختند و آیاتی را که معنای ظاهری آن موافق آرا و نظریاتشان بود «محکم » و آیاتی را که با اصول فکری آنان ناسازگار بود «متشابه » می نامیدند و در تفسیر آیاتی که با مبانی عقلی ایشان ناسازگار بود به تأویل روی می آوردند.
← معتزله
...
پیدایش و شکل گیری تفاسیر عقلی ـ کلامی، بیش از هر چیز به وجود آیات نسبتاً زیادی در قرآن باز می گردد که متضمن داده های عقلی و نظری است ، مثل آیاتی که دعوت به تعقل و تدبر می کند یا آیاتی که خود صبغه استدلالی دارند، مانند آیاتِ نفی شرک. علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که تفسیر و تبیین آنها بدون توضیح و تأویل عقلی و صرفاً با اتکا به ظاهر لفظ ناممکن است یا با آموزه های صریح قرآن همخوانی ندارد.از این قبیل است آیاتی که در آن ها به خدا «ید» (دست ) و «وجه «(صورت ) نسبت داده شده است. و از استوای خدا بر عرش و رؤیت خدا سخن به میان آمده است .این آیات ، که با مفاهیم کلامی نظیر تشبیه و تنزیه پیوند دارد، سبب طرح مباحث کلامی در تفسیر این آیات میشده است .علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که در ظاهر غیرقابل جمع می نماید، مثلاً در آیاتی آمده که خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می کند و هرکس را که بخواهد گمراه می سازد. و از سوی دیگر در آیاتی گفته شده است که کفر نورزید و ایمان بیاورید.
تأسیس علم کلام
در تفسیر این آیات نیز مباحث مختلفی، که بیشتر جنبه کلامی ـ فلسفی دارد، مطرح گردیده است ، مثل مباحثی در باره جبر و اختیار، کسب ، افعال بندگان و حسن و قبحِ افعال .این قبیل آیات و برخی عوامل دیگر، موجب شکل گیری مباحث و مناقشاتی می ان مسلمانان در قرون اولیه اسلام شد و بتدریج به تأسیس علم کلام انجامید و بر تفسیر قرآن ، که در آغاز متکی بر منقولاتی از پیامبر اکرم و آرای صحابیان بود، تأثیر مستقیم گذاشت .تفسیر عقلی ـ کلامی حداقل در حوزه آثار مکتوب ، نسبت به تفسیر مأثور، متأخر است ، هرچند که ریشه آن را به عصر تابعین رسانده و از مکتب عراقی سخن گفته اند که در مقابل مکتب مکی و مدنی، رویکردی مبتنی بر رأی و اجتهاد بوده است.
تفسیر کلامی
در قرن سوم و چهارم با بسط و اشاعه علم کلام ، تفسیر کلامی نیز رواج یافت و در این می ان ، تفاسیر معتزلی را می توان نقطه عطفی به حساب آورد.معتزله بر اساس مشرب کلامی خود، که مبتنی بر عقل گرایی بود، به تفسیر عقلی آیات پرداختند و آیاتی را که معنای ظاهری آن موافق آرا و نظریاتشان بود «محکم » و آیاتی را که با اصول فکری آنان ناسازگار بود «متشابه » می نامیدند و در تفسیر آیاتی که با مبانی عقلی ایشان ناسازگار بود به تأویل روی می آوردند.
← معتزله
...
wikifeqh: تفسیر_عقلی_کلامی