تغییر تدریجی (شهری). تغییر تدریجی روستائی - شهری یک مدل برنامه ریزی شهری است که از برش های عرضی استفاده می کند، این مدل توسط آندره دوانی، نوشهرگرا مورد ابداع قرار کرفته است. با توجه به مفهوم این نظریه و تأکید بر ترجمهٔ مبتنی بر مفهوم و نه تحتالفظی ( به انگلیسی: Transect ) ، به زعم پژوهشگران، عبارت «تغییر تدریجی» مناسبترین برگردان از این واژه میباشد. برش عرضی اشاره شده به تعریف یک سری که از مناطق روستایی، تا متراکم تر هسته شهری می پردازد. هر منطقه فراکتالی است که در آن انتقال مشابهی از لبه به مرکز محله صورت می پذیرد. تغییرتدریجی قسمت مهمی از شهرسازی نوشهرگرا به همراه رشدهوشمند می باشد.
اهمیت برش عرضی در موضوعات مرتبط با برنامه ریزی است به خصوص به عنوان یک کنتراست در توسعه در پهنهٔ منطقه بندی مدرن اقلیدسی و حومه دیده می شود. در این الگوهای، مناطق بزرگ تنها به یک هدف واحد مانند مسکن و دفاترکار و مراکزخرید و غیره اختصاص داده شده ، تنها دسترسی آن ها از طریق جاده های اصلی است. مدل تغییر تدریجی، و مقطع عرضی در مقابل ضرورت طی فواصل دوردست رادر هر صورت کاهش می دهد.
«سیستم طبقهبندی براساس طیف مفهومی روستا تا شهر به منظور تنظیم عناصر طراحی و برنامهریزی شهری در نظمی کارآمد میباشد. سیستم ساماندهی که براساس آن به تمامی گونههای عناصر طراحی و برنامهریزی شهری، مکانی منتسب میشود. به عنوان مثال کاراکتر خیابان، شهری تر از معبر، جداسازی سوارهرو از پیادهرو توسط جدول نسبت به جوی آب، شهریتر و دیوار آجری نسبت به نوع چوبی آن دارای کاراکتر شهری غالبتری میباشد. با پهنهبندی این طیف، تغییر تدریجی به عنوان مبنای سیستم منطقهبندی رایج امروز، شکل میگیرد. پهنههای این طیف عبارتند از روستایی، حومهشهری، کلیت شهر، مرکز شهر و هسته شهر[ ۱] ( Duany 1999, A4. 1 )
مفهوم برش عرضی از بوم شناسی به عاریه گرفته شده است. برش های عرضی برای نشان دادن تغییر تدریجی و توصیف تغییرات در زیستگاه، در حیطهٔ بوم شناسی مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق یک گرادیان مانند تغییر در توپوگرافی یا فاصله از بدنه های بزرک از ذخایر آب است. پاتریک گدس در نوشتهٔ خود با عنوان قسمت بندی دره در اوایل قرن ۲۰ام میلادی در زمرهٔ اولین کسانی است که عقیده داشتند زیستگاه های انسانی می بایست در زمینهٔ منطقهٔ طبیعی خود مورد بررسی قرار گیرند. ایدهٔ تغییرتدریجی سپس توسط مک هارگ در نوشتهٔ او با عنوان طراحی با طبیعت مورد استفاده قرار گرفته است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاهمیت برش عرضی در موضوعات مرتبط با برنامه ریزی است به خصوص به عنوان یک کنتراست در توسعه در پهنهٔ منطقه بندی مدرن اقلیدسی و حومه دیده می شود. در این الگوهای، مناطق بزرگ تنها به یک هدف واحد مانند مسکن و دفاترکار و مراکزخرید و غیره اختصاص داده شده ، تنها دسترسی آن ها از طریق جاده های اصلی است. مدل تغییر تدریجی، و مقطع عرضی در مقابل ضرورت طی فواصل دوردست رادر هر صورت کاهش می دهد.
«سیستم طبقهبندی براساس طیف مفهومی روستا تا شهر به منظور تنظیم عناصر طراحی و برنامهریزی شهری در نظمی کارآمد میباشد. سیستم ساماندهی که براساس آن به تمامی گونههای عناصر طراحی و برنامهریزی شهری، مکانی منتسب میشود. به عنوان مثال کاراکتر خیابان، شهری تر از معبر، جداسازی سوارهرو از پیادهرو توسط جدول نسبت به جوی آب، شهریتر و دیوار آجری نسبت به نوع چوبی آن دارای کاراکتر شهری غالبتری میباشد. با پهنهبندی این طیف، تغییر تدریجی به عنوان مبنای سیستم منطقهبندی رایج امروز، شکل میگیرد. پهنههای این طیف عبارتند از روستایی، حومهشهری، کلیت شهر، مرکز شهر و هسته شهر[ ۱] ( Duany 1999, A4. 1 )
مفهوم برش عرضی از بوم شناسی به عاریه گرفته شده است. برش های عرضی برای نشان دادن تغییر تدریجی و توصیف تغییرات در زیستگاه، در حیطهٔ بوم شناسی مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق یک گرادیان مانند تغییر در توپوگرافی یا فاصله از بدنه های بزرک از ذخایر آب است. پاتریک گدس در نوشتهٔ خود با عنوان قسمت بندی دره در اوایل قرن ۲۰ام میلادی در زمرهٔ اولین کسانی است که عقیده داشتند زیستگاه های انسانی می بایست در زمینهٔ منطقهٔ طبیعی خود مورد بررسی قرار گیرند. ایدهٔ تغییرتدریجی سپس توسط مک هارگ در نوشتهٔ او با عنوان طراحی با طبیعت مورد استفاده قرار گرفته است. [ ۲]
wiki: تغییر تدریجی (شهری)