تعلیم و تربیت در دوره اسلامی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در دوره اسلامی، آشنایی با سرچشمه های معرفت دینی (قرآن و سنت) محور اصلی تعلیم و تربیت بود و مواد آموزشی نیز، به عنوان مهم ترین ابزار تربیتی، علاوه بر علوم دینی، مقدماتی را که برای آموختن این علوم لازم بود، و پیش از همه، توانایی خواندن و نوشتن خط در بر می گرفت.
هر آیینی برای آن که عناوینی چون دین، آیین و نحله بر آن قابل اطلاق باشد، ناگزیر از ارائه برخی آموزه ها ست. بی گمان اسلام نیز به عنوان یکی از ادیان بزرگ الاهی از این قاعده مستثنی نبوده است. کلام خداوند که در قالب قرآن مجید بر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و گفتار، رفتار و کردار ایشان به عنوان دو سرچشمه غنی آموزه های اسلام، مورد پذیرش همه مسلمانان بود و منابع دیگری نیز همچون احادیث ائمه معصومین (علیهم السلام) نزد شیعیان و سیره خلفای راشدین نزد اهل تسنن مدّ نظر قرار می گرفت. بر این اساس، از دیدگاه علمای اسلام، هدف از آنچه که اصطلاحاً تربیت اسلامی نامیده می شود، آن است که متعلم از گرویدن به رذایل نهی شود و به مبانی و احکام شرع خو بگیرد و خود را به زیور فضایلی که در آموزه های دینی بر آن تأکید شده است، بیاراید. بدیهی است که با چنین دیدگاهی، آشنایی با سرچشمه های معرفت دینی (قرآن و سنت) محور اصلی تعلیم و تربیت بود و مواد آموزشی نیز، به عنوان مهم ترین ابزار تربیتی، علاوه بر علوم دینی، مقدماتی را که برای آموختن این علوم لازم بود، و پیش از همه، توانایی خواندن و نوشتن خط در بر می گرفت.
← نزول نخستین آیات
در فرهنگ اسلامی هدف و نیت در تعلیم و تعلم همچون اعمال دیگر نقشی مهم دارد. در حدیث نبوی آمده است: آن که علم را برای برتری جویی بر نادانان و مجادله با دانشمندان، یا برای جلب توجه مردمان و هدیه گرفتن از امرا بیاموزد، در آتش جای گیرد (روایات دیگری با مضامین مشابه در دست است). در بسیاری از کتب حدیث بابی ویژه در نکوهش کسانی که علم را جز برای (نزدیکی به) خداوند فرا می گیرند، آمده است. اهمیت آموزش در نزد فقهای مسلمان تا بدانجا بود که در بسیاری موارد عملی را که در حالت عادی روا شمرده نمی شد، اگر به نیت آموزاندن بود، جایز می شمردند. از جمله آن که به نظر فقها جایگاه امام نباید فرازتر از جایگاه مأمومین باشد، یا به قول ابوحنیفه این فرازی نباید بیش از بلندای قامت امام باشد، مگر آن که غرض تعلیم نماز به مأمومین باشد که در آن صورت نماز مأمومین درست خواهد بود. از میان مشهورترین مسائل مستحدثه فقهی نیز باید به جواز تشریح جسد (به ویژه جسد فرد مسلمان) برای آموزش پزشکی (که در حالت عادی فقها بر حرمتش متفق القول اند) اشاره کرد که بسیاری از فقها البته با شرایط و تأکیدات خاص بدان رأی داده اند (برای آراء برخی فقهای شیعه، مشروط بر آن که زندگی مسلمانی به این آموزش بستگی داشته باشد اگر این کار موجب پیشرفت علمی و عزت اسلامی شود زیرا در آن مصلحتـی است مهم تر از حفظ حرمت جسد انسان برای استادان و دانشجویان پزشکی جایز است به شرط آن که یگانه راه آموزش پزشکی باشد؛ هنگامی که راهی ضروری برای تعلیم و اتقان در پیشه پزشکی باشد جایز است.
مواد درسی
همه دانشوران مسلمان از هر فرقه و آیینی، در کرامت و فضیلت تعلیم و تعلم با یکدیگر هم داستان بودند، اما درباره مصداق علمی که خدا، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و جانشینان وی همگان را به سوی آن می خواندند، اختلاف نظرها بس چشمگیر بود. به طور مثال غزالی پس از نقل حدیث «طلب العلم فریضة علی کل مسلم» گفته است: مردمان («الناس»، اما در کیمیای سعادت: علما) خلاف کرده اند که این چه علم است. و از این نظر به بیش از ۲۰ فرقه تقسیم شده اند و هر یک آن علمی را فریضه شمرده اند که خود بدان مشغول اند. متکلمان گویند که این علم کلام است، زیرا معرفت خدای تعالی بدین حاصل آید؛ فقها آن را علم فقه دانسته اند، زیرا جدا کننده حلال و حرام است؛ محدثان آن را کتاب و سنت دانسته اند، چه اصل علم شرع این است؛ و صوفیان آن را علم احوال دل شمرده اند و (از این رو ) هر گروه علم خویش را تعظیم همی کنند. تأکید دانشوران مسلمان (به ویژه محدثان و فقها) به تحصیل «علوم مفید» در عمل چندان کارگشا نبود، زیرا گرچه در فرهنگ اسلامی علم مفید، علمی بود که سعادت دنیوی و اخروی را در پی داشته باشد («علم سودمند آن بود که وی (جوینده) را حقارت دنیا معلوم کند و خطر کار آخرت به وی نماید، و جهل و حماقت کسانی که ایشان روی به دنیا آورده اند و از آخرت اعراض کرده اند، آشکارا کند و آفت کبر و حسد و ریا و بخل و عجب و حرص و شره و حب دنیا بشناسد و علاج آن بداند» ).
← دیدگاه غزالی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس