[ویکی فقه] تقلید مصدر «قلّد» به معنای انداختن گردنبند و یا قلاده به گردن کسی است و «تقلید بَدَنه» به معنای آن است که قلاده و یا نشانه ای به گردن شتر قربانی بیندازند، به نشانه آن که قربانی حج است.
اقرب الموارد می نویسد : «قلّد المرأة القلادة : جعلها فی عنقها ؛ آن زن، قلاده انداخت، یعنی آن را برگردن خویش انداخت».در صحاح نیز آمده است: «از همین رو، گماشتن و منصوب کردن والیان بر انجام کاری را تقلید گویند» (و تقلید الولاة الاعمال).سپس می افزاید: «تقلید در دین از همین معنا گرفته شده است (گویا انسان قلاده مسئولیّت عمل خویش را بر عهده مقلَّد می اندازد)».لسان العرب نیز همین معانی را ذکر کرده است.با توجّه به تعاریف گوناگون اهل لغت، وجه مشترک میان آنها دو نکته است:۱ ـ واژه «تقلید» دو مفعولی است و به معنای آن است که قلاده ای را بر گردن کسی بیندازند و معنای «قلّدتُ الفقیه صلاتی و صومی» یعنی مسئولیت صحت نماز و روزه ام را بر عهده فقیه می اندازم.۲. اگر با «فی» به مفعول دوم متعدّی شود، به معنای تبعیّت می آید مثلا «قلّده فی مشیه: ای تبعه فیه ; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنی از او پیروی نمود».لذا اگر گفته شود «فلان کس در نماز و روزه اش از آن فقیه تقلید نمود، یعنی از او پیروی کرد».
معنای اصطلاحی
معنای اصطلاحی تقلید نیز بر گرفته از معنای لغوی آن است و به معنای «رجوع افراد ناآشنا در مسائل دینی، به افراد متخصّص در مسائل دینی است».فقها و اصولیین در تعریف اصطلاحی، تعبیرات مختلفی ارائه داده اند:۱. قبول قول الغیر ۲. العمل بقول الغیر ۳. الأخذ بقول الغیر هر چند ممکن است که این تعابیر به یک معنا اشاره داشته باشد، ولی با دقّت بیشتر، سه مفهوم مختلف از آن به دست می آید:۱. عمل به قول فردی دیگر۲. اخذ قول دیگری به قصد عمل، بدون شرط عمل به آن۳. التزام قلبی به عمل گرچه هنوز فتوا را اخذ نکرده و عمل نکرده باشد. تحریرالوسیله می نویسد: «التقلید هو العمل مستنداً الی فتوی فقیه معین; تقلید، همان عمل کردن با استناد به فتوای فقیه مشخص است». در انوارالاصول آمده است: «التقلید هو الاستناد الی رأی المجتهد فی مقام العمل ; تقلید آن است که مقلّد در مقام عمل، به رأی و نظر مجتهد استناد جوید». دکتر عبدالکریم نمله می نویسد: «التقلید اصطلاحاً هو قبول مذهب الغیر من غیر حجّة; تقلید در اصطلاح عبارت است از پذیرش قول دیگری، بدون طلب حجّت و دلیل (تفصیلی)» آنگاه می گوید: «بنابراین اگر کسی دلیل و حجّت سخن مجتهد را بداند و آن را بپذیرد (مثلا مجتهدی که با نظر مجتهد دیگر موافقت کند چون دلیل او را پذیرفته) به او تقلید نمی گویند. همچنین رجوع به قول نبی(صلی الله علیه وآله) و رجوع به اجماع نیز تقلید نامیده نمی شود، چرا که سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اجماع فی نفسه حجت است و پذیرش آن را تقلید نمی گویند». مخفی نماند که اگر تقلید را به معنای تبعیّت از متخصّصان امور دینی بگیریم، رجوع به سخن پیامبر نیز از قسم تقلید شمرده می شود، هر چند تقلید اصطلاحی متعارف به آن اطلاق نمی شود.به هر حال، روشن است که تقلید اصطلاحی به معنای مراجعه افراد غیر متخصّص در امور دینی به اهل فن و متخصّصان و عالمان دینی است.
مقالات مرتبط
بقا بر تقلیدپیشینه تقلیدتبدل تقلیدتقلید ابتداییتقلید در فقهتقلید کردنتقلید میت
اقرب الموارد می نویسد : «قلّد المرأة القلادة : جعلها فی عنقها ؛ آن زن، قلاده انداخت، یعنی آن را برگردن خویش انداخت».در صحاح نیز آمده است: «از همین رو، گماشتن و منصوب کردن والیان بر انجام کاری را تقلید گویند» (و تقلید الولاة الاعمال).سپس می افزاید: «تقلید در دین از همین معنا گرفته شده است (گویا انسان قلاده مسئولیّت عمل خویش را بر عهده مقلَّد می اندازد)».لسان العرب نیز همین معانی را ذکر کرده است.با توجّه به تعاریف گوناگون اهل لغت، وجه مشترک میان آنها دو نکته است:۱ ـ واژه «تقلید» دو مفعولی است و به معنای آن است که قلاده ای را بر گردن کسی بیندازند و معنای «قلّدتُ الفقیه صلاتی و صومی» یعنی مسئولیت صحت نماز و روزه ام را بر عهده فقیه می اندازم.۲. اگر با «فی» به مفعول دوم متعدّی شود، به معنای تبعیّت می آید مثلا «قلّده فی مشیه: ای تبعه فیه ; در راه رفتن از او تقلید کرد، یعنی از او پیروی نمود».لذا اگر گفته شود «فلان کس در نماز و روزه اش از آن فقیه تقلید نمود، یعنی از او پیروی کرد».
معنای اصطلاحی
معنای اصطلاحی تقلید نیز بر گرفته از معنای لغوی آن است و به معنای «رجوع افراد ناآشنا در مسائل دینی، به افراد متخصّص در مسائل دینی است».فقها و اصولیین در تعریف اصطلاحی، تعبیرات مختلفی ارائه داده اند:۱. قبول قول الغیر ۲. العمل بقول الغیر ۳. الأخذ بقول الغیر هر چند ممکن است که این تعابیر به یک معنا اشاره داشته باشد، ولی با دقّت بیشتر، سه مفهوم مختلف از آن به دست می آید:۱. عمل به قول فردی دیگر۲. اخذ قول دیگری به قصد عمل، بدون شرط عمل به آن۳. التزام قلبی به عمل گرچه هنوز فتوا را اخذ نکرده و عمل نکرده باشد. تحریرالوسیله می نویسد: «التقلید هو العمل مستنداً الی فتوی فقیه معین; تقلید، همان عمل کردن با استناد به فتوای فقیه مشخص است». در انوارالاصول آمده است: «التقلید هو الاستناد الی رأی المجتهد فی مقام العمل ; تقلید آن است که مقلّد در مقام عمل، به رأی و نظر مجتهد استناد جوید». دکتر عبدالکریم نمله می نویسد: «التقلید اصطلاحاً هو قبول مذهب الغیر من غیر حجّة; تقلید در اصطلاح عبارت است از پذیرش قول دیگری، بدون طلب حجّت و دلیل (تفصیلی)» آنگاه می گوید: «بنابراین اگر کسی دلیل و حجّت سخن مجتهد را بداند و آن را بپذیرد (مثلا مجتهدی که با نظر مجتهد دیگر موافقت کند چون دلیل او را پذیرفته) به او تقلید نمی گویند. همچنین رجوع به قول نبی(صلی الله علیه وآله) و رجوع به اجماع نیز تقلید نامیده نمی شود، چرا که سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اجماع فی نفسه حجت است و پذیرش آن را تقلید نمی گویند». مخفی نماند که اگر تقلید را به معنای تبعیّت از متخصّصان امور دینی بگیریم، رجوع به سخن پیامبر نیز از قسم تقلید شمرده می شود، هر چند تقلید اصطلاحی متعارف به آن اطلاق نمی شود.به هر حال، روشن است که تقلید اصطلاحی به معنای مراجعه افراد غیر متخصّص در امور دینی به اهل فن و متخصّصان و عالمان دینی است.
مقالات مرتبط
بقا بر تقلیدپیشینه تقلیدتبدل تقلیدتقلید ابتداییتقلید در فقهتقلید کردنتقلید میت
wikifeqh: تعریف_تقلید