[ویکی فقه] تعجب از ترس (قرآن). ترس افراد از معبودان باطل، توسط خداوند در قرآن کریم به امری شگفت انگیز تعبیر شده است.
«و کیف اخاف ما اشرکتم ولا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطـنـا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون. و چگونه از آنچه شریک ( خدا ) می گردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزی را شریک خدا ساخته اید که (خدا) دلیلی در باره آن بر شما نازل نکرده است نمی هراسید پس اگر می دانید کدام یک از (ما) دو دسته به ایمنی سزاوارتر است.»در اینجا ابراهیم علیه السّلام حجت دیگری را علیه مشرکین اقامه می کند، که حاصل آن این است که: بین گفتار شما و کردارتان تناقض است، زیرا شما مرا امر می کنید به اینکه از چیزهایی بترسم که ترس از آنها لازم نیست در حالی که خودتان از کسی که باید از او بترسید، نمی ترسید و به همین جهت من در نافرمانی شما از خود شما ایمن ترم. اما اینکه لازم نیست از آنچه امر به ترسیدن از آن می کنید بترسم، برای اینکه شما هیچ دلیلی بر استقلال بت ها و ارباب انواع در نفع و ضرر ندارید تا به موجب آن ترس از آنها واجب باشد. اما اینکه شما از کسی که باید بترسید نمی ترسید به دلیل این که شما از پیش خود و بدون هیچ برهان آسمانی و قابل اعتماد برای خدای سبحان شرکایی اثبات کرده اید، با اینکه می دانید زمام امور تنها به دست خدای سبحان است و بس، چون صنع و ایجاد به دست او است و اگر او بعضی از مخلوقات خود را برای شریک گرفته بود و پرستش آن را بر ما واجب کرده بود می بایست خودش این معنا را بیان نموده و بیانش توام با علائم و معجزاتی باشد و معلوم است که چنین بیانی یا به وسیله وحی انجام می شود و یا به وسیله برهانی که متکی بر آثار خارجی باشد، و شما نه آن وحی را دارید و نه چنین برهانی را.
عدم ترس ابراهیم
می گوید" چگونه ممکن است من از بتها بترسم و در برابر تهدیدهای شما وحشتی به خود راه دهم با اینکه هیچگونه نشانه ای از عقل و شعور و قدرت در این بتها نمی بینم، اما شما با اینکه به وجود خدا ایمان دارید و قدرت و علم او را می دانید و هیچگونه دستوری به شما درباره پرستش بتها نازل نکرده است، با این همه از خشم او نمی ترسید من چگونه از خشم بتها بترسم"؟ (و کیف اخاف ما اشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا).زیرا می دانیم بت پرستان منکر وجود خداوندی که خالق آسمانها و زمین است نبودند بلکه بتها را شریک در عبادت او می ساختند و آنها را شفیع بر در درگاه او می پنداشتند." اکنون انصاف بدهید من باید احساس آرامش کنم یا شما"؟! (فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون).در واقع منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلی بر اساس این واقعیت است که شما مرا تهدید به خشم بتها می کنید در حالی که تاثیر وجودی آنها موهوم است، ولی از خشم خداوند بزرگ که من و شما هر دو او را پذیرفته ایم و باید پیرو دستور او باشیم و هیچگونه دستوری از طرف او در باره پرستش بتها نرسیده است ترس و وحشتی ندارید، یک موضوع قطعی را رها کرده اید و به یک موضوع موهوم چسبیده اید؟
«و کیف اخاف ما اشرکتم ولا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطـنـا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون. و چگونه از آنچه شریک ( خدا ) می گردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزی را شریک خدا ساخته اید که (خدا) دلیلی در باره آن بر شما نازل نکرده است نمی هراسید پس اگر می دانید کدام یک از (ما) دو دسته به ایمنی سزاوارتر است.»در اینجا ابراهیم علیه السّلام حجت دیگری را علیه مشرکین اقامه می کند، که حاصل آن این است که: بین گفتار شما و کردارتان تناقض است، زیرا شما مرا امر می کنید به اینکه از چیزهایی بترسم که ترس از آنها لازم نیست در حالی که خودتان از کسی که باید از او بترسید، نمی ترسید و به همین جهت من در نافرمانی شما از خود شما ایمن ترم. اما اینکه لازم نیست از آنچه امر به ترسیدن از آن می کنید بترسم، برای اینکه شما هیچ دلیلی بر استقلال بت ها و ارباب انواع در نفع و ضرر ندارید تا به موجب آن ترس از آنها واجب باشد. اما اینکه شما از کسی که باید بترسید نمی ترسید به دلیل این که شما از پیش خود و بدون هیچ برهان آسمانی و قابل اعتماد برای خدای سبحان شرکایی اثبات کرده اید، با اینکه می دانید زمام امور تنها به دست خدای سبحان است و بس، چون صنع و ایجاد به دست او است و اگر او بعضی از مخلوقات خود را برای شریک گرفته بود و پرستش آن را بر ما واجب کرده بود می بایست خودش این معنا را بیان نموده و بیانش توام با علائم و معجزاتی باشد و معلوم است که چنین بیانی یا به وسیله وحی انجام می شود و یا به وسیله برهانی که متکی بر آثار خارجی باشد، و شما نه آن وحی را دارید و نه چنین برهانی را.
عدم ترس ابراهیم
می گوید" چگونه ممکن است من از بتها بترسم و در برابر تهدیدهای شما وحشتی به خود راه دهم با اینکه هیچگونه نشانه ای از عقل و شعور و قدرت در این بتها نمی بینم، اما شما با اینکه به وجود خدا ایمان دارید و قدرت و علم او را می دانید و هیچگونه دستوری به شما درباره پرستش بتها نازل نکرده است، با این همه از خشم او نمی ترسید من چگونه از خشم بتها بترسم"؟ (و کیف اخاف ما اشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا).زیرا می دانیم بت پرستان منکر وجود خداوندی که خالق آسمانها و زمین است نبودند بلکه بتها را شریک در عبادت او می ساختند و آنها را شفیع بر در درگاه او می پنداشتند." اکنون انصاف بدهید من باید احساس آرامش کنم یا شما"؟! (فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون).در واقع منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلی بر اساس این واقعیت است که شما مرا تهدید به خشم بتها می کنید در حالی که تاثیر وجودی آنها موهوم است، ولی از خشم خداوند بزرگ که من و شما هر دو او را پذیرفته ایم و باید پیرو دستور او باشیم و هیچگونه دستوری از طرف او در باره پرستش بتها نرسیده است ترس و وحشتی ندارید، یک موضوع قطعی را رها کرده اید و به یک موضوع موهوم چسبیده اید؟
wikifeqh: تعجب_از_ترس_(قرآن)